“لالالند” دروغگوترین و رویایی ترین عاشقانه سال

در مراسم اسکار امسال فیلم “لالالند” که پیشتاز دریافت جوایز بود، با وجود این که ابتدا به عنوان فیلم بلند اول برنده اعلام شد ولی متعاقبا فیلم” مهتاب” عنوان فیلم برگزیده اول را کسب کرد و فیلم فروشنده از کشورمان هم جایزه بهترین فیلم خارجی را به خود اختصاص داد.

0

مراسم اسکار 2017 صبح امروز به وقت تهران برگزار شد. امسال فیلم لالالند همانطور که پیش بینی شده بود، پیشتاز دریافت جوایز بود و با این حال در اقدامی بی سابقه و عجیب این فیلم ابتدا به عنوان فیلم بلند اول برنده اعلام شد ولی متعاقبا فیلم” مهتاب” را به عنوان فیلم برگزیده اول اعلام کردند. البته فیلم فروشنده هم بر خلاف پیش بینی کارشناسان سینمایی، از فیلم تونی ادرمن پیشی گرفت و جایزه بهترین فیلم خارجی به اصغر فرهادی از کشورمان رسید.
فیلبم لالا لند امسال طبق پیش بینی ها بیشترین جوایز را درو کرد. این موزیکال که حال و هوای موزیکال های دوران درخشان سینمای آمریکا را دارد، توانست جایزه ی اسکار را برای رشته هایی چون بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین ترانه و… دریافت کند.

در مورد کارگردان
 فیلم لالا لند یک فیلم رمانتیک و موزیکال آمریکایی به نویسندگی و کارگردانی دیمین شزل است. در این فیلم بازیگرانی همچون رایان گاسلینگ، اما استون، جی. کی. سیمونز، جان لجند، رزمری دویت و میگن فی ایفای نقش می‌کنند.
دیمین شزل که خود در رشته موسیقی تحصیل کرده و فیلم ویپلش را بر اساس خاطراتش در سال ۲۰۱۴ ساخته بود، دومین فیلم خود را نیز با زمینه موسیقی به روی پرده فرستاده است.

داستان لالالند
داستان فیلم درباره دختری به نام میا ( اِما استون )  یک بازیگر جوان است که منتظر است تا یک موفقیت بزرگ نصیبش شود و تبدیل به ستاره ای دست نیافتنی در هالیوود شود. میا در مسیر رسیدن به موفقیتش با یک نوازنده پیانو به نام سباستین ( رایان گسلینگ ) آشنا می شود که آرزو دارد تا کلوب هنرمندان شخصی خودش را بازگشایی نماید و بتواند معنای حقیقی هنر را در آن به نمایش بگذارد. آشنایی میا و سباستین منجر به ایجاد عشقی رویایی میان آنها می شود اما در ادامه عشق آنها دچار چالش هایی می شود که از نگاه کارگردان بخشی جدایی ناپذیر در مسیر شهرت و رسیدن به موفقیت است. در این چالش برای هر دو شخصیت موقعیتی پیش می آید که مجبور می شوند انتخاب کنند که در نهایت می خواهند به کجا برسند و در این مسیر می خواهند با هم بمانند یا نه…

همه چیز به میا بستگی دارد
در لالا لند شخصیت میا دختری بلند پرواز است که برای مدتی با پسری چون سباستین که او هم مثل میا رویاهایی در سر دارد، همراه می شود، ولی نکته ی جالب توجه در این است که میا از بودن در کنار سباستین تنها به دنبال دریافت حس اعتماد به نفس گم شده ی خویش برای تحقق رویاهایش است. این وقتی نمود پیدا می کند که بعد از مدتی سباستین در جهت تحقق رویاهایش مجبور می شود وارد یک بند ( گروه موسیقی) شود چون خود میا که در آن موقع نتوانسته به آن موفقیتی که می خواهد برسد، به سباستین اعتراض می کند که رویاهایش را فراموش کرده است و روابط از همان جا خراب می شود…
در طول فیلم دقیقا از جایی که شخصیت زن داستان یعنی میا با سباستین آشنا می شود سباستین مدام او را تشویق می کند و باور دارد که میا می تواند به موفقیتی که می خواهد برسد، حتی وقتی قرار است نقشی هر چند بی اهمیت را به میا بدهند سباستین برای میا خوشحال می شود و او را تشویق می کند و در نهایت هم وقتی میا ناامید می شود و از تحمل مشکلات فرار می کند، باز این سباستین است که به دنبال میا می رود تا رویاهایش را محقق کند اما این فداکاری ها  از طرف میا برای سباستین اتفاق نمی افتد.
در لالا لند زن محور اصلی همه ی اتفاقات است، میا دختری است که می خواهد موفق شود و در راه رسیدن به این موفقیت هر کسی که تماما در اختیارش باشد را می خواهد! در سکانس های  آخر فیلم وقتی که شوهر میا را می بینیم و یا وقتی که میا در رویایش برای آخرین بار همه چیز را مرور می کند این واقعیت مشخص می شود که میا بیشتر از آنکه بتواند عاشق کس دیگری باشد، عاشق خودش است و دیگران را در راستای خدمت به این عشق می خواهد.

تکرار نوستالژی ها
میا شخصیت اول زن ماجرا در لالالند، یک قهوه چی با پشتکار است که در رویای بازیگری در تم کلاسیک به سر می برد. نفر دوم سباستین است، یک نوازنده سخت کوش جاز که شاید به شکلی نه چندان مطمئن به دنبال زنده نگه داشتن موسیقی جاز است. این نوع شخصیت پردازی بیشتر شبیه به موزیکال های دوران طلایی هالیوود است، دو جوان پر از رویا که برای رسیدن به موفقیت تلاش می کنند.
اما استون و رایان گاسلینگ این دو شخصیت را به شکل فوق العاده ای به تصویر کشیده اند. هر دو شخصیت اسیر گذشته پرفروغی هستند که به یاد داریم( یکی در موسیقی و دیگری در بازیگری).
میا در یکی از بخش های استودیوی برادران وارنر کار می کند و همیشه به یکی از پنجره های یکی از صحنه های فیلمبرداری خیره می شود. او در جایی به سباستین می گوید این همان پنجره ای است که همفری بوگارت و اینگرید برگمان در فیلم کازابلانکا از آن به بیرون نگاه می کردند. سباستین صاحب یک صندلی پیانو است که “هوگی کارمایکل” زمانی بر روی آن می نشسته است، این صندلی برای سباستین بسیار مقدس است.
این شخصیت ها با علایق و عشق به گذشته ( میا به سینمای کلاسیک و سباستین به موسیقی جاز ) به این شهر آمدند تا شانس خود را امتحان کنند اما موانع زیادی پیش رو دارند ، موانعی که تنها در صورت پوشیدن کفش های پولادین می توانند از آن عبور کنند. در نهایت این دو شخصیت به این نتیجه می رسند که اگر بخواهند به موفقیت برسند باید علایق خود را به روز کنند تا بتوانند با توجه به استعدادشان از طرف بقیه ی مردم  مورد پسند و پذیرش قرار بگیرند و این جایی است که هر دو شخصیت در فیلم از دوران بی فکری قدم بیرون می گذارند و به بلوغ می رسند.

فصل ها تغییر می کنند
در فیلم لالالند پنج بخش وجود دارد که در فصول سال نمود پیدا کرده:
زمستان، بهار، تابستان، پاییز، زمستان.
این فیلم اگرچه در ابتدا تجدید خاطراتی برای موزیکال‌های قدیمی به چشم می‌ آید، اما به تدریج هویت خود را یافته و تثبیت می ‌کند. از لحاظ موضوعی، فیلم هیچ نوآوری پیشگامانه‌ ای ندارد. از آن نوع داستان‌هایی است که پسر دختر را می ‌بیند، پسر و دختر عاشق هم می‌ شوند و پسر، دختر را از دست می‌دهد و در ضمن به بیننده خاطرنشان می ‌سازد که هر رویایی بهایی دارد.
لالالند یک فیلم رویایی اما واقع‌ گرایانه است. به جای این که پایانی شاد داشته ‌باشد که هرچیزی در آن امکان‌ پذیر است، به نوعی معکوس فیلم «چه زندگی شگفت‌انگیزی»   ( یک فیلم موزیکال بسیار موفق ) می‌باشد که نشان می ‌دهد چگونه شرایط در یک فیلم با دیگری متفاوت است.
 لالا لند  تصویری رویایی اما خیالی از عشقی را عیان می سازد که خود سازندگان می دانند پوشالی است اما چنان زرق و برقی به آن بخشیده اند که هرکسی را در دام تصاویرش گرفتار خواهد کرد.
دیمین شیزل به خوبی توانسته به سبک موزیکال های کلاسیک سینما اثری را روانه سینما کند که تمام و کمال، زیبایی تصویربرداری و موسیقی را به عرش رسانده و هر تماشاگری را در خود غرق می نماید. « لالا لند » آگاهانه مخاطبش را با تصاویر رنگارنگ و جذاب فریب می دهد و ثابت می کند که هنوز هم می توان جادوی هالیوود را، که اگرچه در درون خالی است، به تماشاگر عرضه کرد و حال او را تغییر داد. لالا لند  دروغگوترین و در عین حال رویایی ترین عاشقانه سال است!

استقبال منتقدین
همان طور که گفته شد فیلم لالا لند هیچ داستان خاص و جدیدی ندارد ولی به دلیل اینکه سبک موزیکال در چند دهه ی اخیر در هالیوود بسیار دچار رکود شده است و به زبانی دیگر خبری از آن موزیکال های مورد پسند مردم و منتقدین نیست، این فیلم به نوعی توانسته یاد و خاطر ی آن فیلم ها را زنده کند و باعث شود در چهار چوبی قوی ادای دینی مدرن نسبت به آن دوران داشته باشد.

/انتهای متن/

درج نظر