آیا بچه من واقعا تنبل است؟

بیل گیتس می گوید: من همیشه آدم های تنبل را برای کارهای سخت انتخاب می کنم، چون آنها راحت ترین راه را برای انجامش انتخاب می کنند. اما آیا در تربیت کودکان مان هم باید تنبلی را این قدر مثبت ببینیم ؟ اگر کودک ما تنبل بود با او چه کار باید کرد؟ اصلا تنبلی به چه معناست؟

0

فریبا علیزاده/

تنبلی چیست ؟ به معنای بیکاری ، تن پروری ، کاهلی ، بی تحرکی ، بی میلی نسبت به انجام دادن کار ، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن و یا دامنه فعالیتی کمتر از همسن و سالان داشتن است که آن را می توان به چند شکل واقعی و کاذب، دائم و موقت، محدود و باز، تعمدی و غیرتعمدی و مضر و غیرمضر مشاهده کرد .

 

تنبلی چند جور است؟

در تنبلی واقعی فرد به دلایل زیستی و روانی قادر به انجام دادن کار نیست، در حالی که در تنبلی کاذب یک لذت یا هوس باعث بی میلی شخص می شود.

تنبلی محدود مربوط به ناتوانی در زمینه ای خاص مثل ریاضیات و تنبلی باز ، به معنای سستی در تمام زمینه هاست.

 تنبلی تعمدی، به طور آگاهانه و از عمد مثلا برای گرفتن انتقام یا جلب توجه فردی خاص صورت می گیرد ، در حالی که در تنبلی غیرتعمدی ، ریشه مسئله برای فرد آشکار نیست .

واژه تنبلی دائم برای کسانی به کار می رود که به تن پروری عادت کرده اند، در حالی که تنبلی موقت محصول شرایط زندگی است .

 

اینها تنبلی نیست

 این مشکل در حدود هفت سالگی که کودک به کلاس اول دبستان می رود، آشکار می شود . در کلاس درس و مدرسه به کسی تنبل می گویند که می تواند درس بخواند و پیشرفت کند، ولی در عمل از آن گریزان است . اوقات و فرصت مناسب برای آموختن و یادگیری دارد ، ولی آن را به بیهودگی و بطالت می گذراند. بعضی از والدین معتقدند که اگر فرزندان شان در امور درسی بر اساس خواسته های آنان و یا به میزان ساعاتی که در نظرشان است کار نکنند ، تنبل و تن پرورند . در تقسیم بندی های موجود حتی گاه دیده می شود که برخی افراد ناآگاه ، بچه های بیمار، خسته، کودن ، عقب مانده، بی ثبات، چپ دست و یا کودکانی را که قربانی روش های غلط تعلیم و تربیت اند، در طبقه تنبل ها جای می دهند . این نوع موضع گیری های نادرست،نه تنها مشکل کودک را برطرف نمی کند،  بلکه وضع را از آنچه واقعا هست، بدتر و شدیدتر می کند.                                                                                                          

 

  علائم و نشانه ها

تنبلی ، علائم متعدد و گوناگونی دارد که فرد تنبل ممکن است یک یا چند نمونه از آن ها را در رفتارش نشان دهد . برای مثال او ممکن است کارهایش را ناتمام بگذارد ؛ از انجام دادن وظایف خودداری کند ؛ برای حل مشکلاتش اقدامی نکند و منتظر کمک دیگران بماند ؛ نسبت به امور مختلف بی توجه و بی دقت باشد؛ بندرت برای انجام دادن کاری داوطلب شود، به طوردائم در حال استراحت، خوردن و خوابیدن باشد، آشوب طلب، بازیگوش و رویا پرداز باشد و کار مفیدی را به انجام نرساند ، نتواند خود را به کار معینی مشغول کند ، کنجکاو و رقابت طلب نباشد، اهداف پایینی را در عرصه های مختلف زندگی برای خودش در نظر بگیرد و در فعالیت های گوناگون اجتماعی حضور کمرنگی داشته باشد .          

  زمانی که تنبلی به مسائل درسی برمی گردد، با علایم مشابهی از جمله : درس خواندن در شب امتحان ، پایین انداختن سر یا ورق زدن کتاب زمانی که سوال می پرسد، سرگرم بودن به نقاشی و فعالیت های متفرقه دیگر در کلاس درس، انجام ندادن تکالیف ، یادداشت برداری نکردن از مباحث معلم در کلاس درس، جا گذاشتن تکالیف محوله، غیبت از کلاس، زمانی که حضور و غیابی در کار نیست و نارضایتی از دانش آموزان درسخوان و درگیری با آنان مشخص می شود .                                                                                                         

 

 علت های تنبلی

مهم ترین علل تنبلی عبارتند از : علل جسمی ، ذهنی ، روانی ، عاطفی ، خانوادگی ، آموزشی و اقتصادی.

علل جسمانی به دو شکل مورد بررسی قرار می گیرند: یکی عوامل جسمانی موثر بر فرد پیش از تولد و دیگری پس از تولد. وراثت، بیماری یا اعتیاد مادر در طول بارداری ، نحوه و نوع زایمان و غذاها و داروهای مصرفی مادر قبل از تولد کودک جز ء عوامل جسمانی پیش از تولداست و علل دیگری پس از تولد و ضعف بدن ، کم خونی ، مشکلات تنفسی ، اختلال در دستگاه هاضمه و کبد ، طرز کار غدد داخلی ، صدمات مغزی و خونریزی ها ، نقص دستگاه های حسی مثل شنوایی و بینایی، وضعیت تغذیه و کمبود ویتامین ها، مصرف برخی داروها و بیماری های شدید کودک در سه سال اول زندگی جزء عوامل جسمانی پس از تولد به حساب می آید.  

 عوامل ذهنی تنبلی شامل مواردیست چون کم هوشی یا افت هوشی، اختلال در ادراک، تنبلی ذهن بر اثر عدم به کارگیری آن و واگذاری انجام دادن کار خود به دیگران، خستگی ذهن بر اثر آشنایی نداشتن با شیوه مناسب انجام کار و در مواردی تلاش برای حفظ مسائل پوچ و بی ارزش یا حل معماها و مسائل سخت زندگی ، استعداد نداشتن در زمینه ای خاص مانند ریاضیات و ضعف حافظه را در بر می گیرد.                                           

فشارهای ناشی از نبود امکان مقابله با اوضاع و شرایط موجود، خستگی، فرسودگی، ضعف اراده و نبود قدرت تصمیم گیری، بیماری های روانی مثل اسکیزوفرنی و اختلالات شخصیتی، نداشتن انگیزه به دلیل فقدان محرک یا مشوق دلگرم کننده، بی علاقگی به فعالیت مورد نظر، بروز دخالت دفاعی، احساس ناامنی و نداشتن آسایش فکری، نازپروردگی، پرتوقع بودن، سرخوردگی و دلزدگی، از جمله علل روانی ایجاد کننده تنبلی و حسادت، کمبود محبت، انتقام جویی از افرادی که خواسته های فرد را برآورده نکرده اند، ترس و اضطراب، حساسیت و مقایسه کودک با دیگران، احساس ناخواستگی و اضافی بودن در جمع خانواده و دوستان، سرزنش، تحقیر و سرکوفت مداوم به کودک از جمله علل عاطفی این امر است.

علاوه بر این ها مرگ والدین در کنار ناپدری یا نامادری، متارکه والدین یا نزاع بین آنان، کثرت ساعات اشتغال والدین و در نظر نگرفتن فرصت کافی برای رسیدگی به فرزندان، وابستگی افراطی والدین به فرزندان، ازدیاد انتظارات پدر و مادر از فرزندان، نبود استقرار ثابت و کثرت انتقال ها از شهری به شهر دیگر از عوامل تاثیرگذار خانوادگی ، کار کردن هم زمان با تحصیل ، فقر یا رفاه بیش از حد و فقدان محیط مناسب برای مطالعه بر اثر کوچک یا محقر بودن خانه از عوامل تأثیر گذار اقتصادی و بی سوادی یا کم سوادی والدین، سختی یا آسانی برنامه های درسی، روش کار معلم و اطلاعات و انگیزه های او، نیمه وقت بودن مدارس و بهره مند نشدن دانش آموزان از کلاس ها به میزان کافی یا ضعف پایه درسی از عوامل آموزشی تاثیر گذار بر تنبلی است .           

درمان تنبلی

برای درمان تنبلی قبل از هر چیز لازم است یک سری آزمایش های جسمی و روانشناختی از کودکان به عمل آید تا موانع و مسائل زمینه ساز این مشکل به درستی شناخته و سپس نسبت به رفع آن اقدام شود . گذشته از این موارد از جمله راهکارهای مؤثر در دستیابی به این هدف عبارتند از : برنامه ریزی دقیق و مناسب برای افراد ، ایجاد انگیزه، تقویت اراده ، افزایش اعتماد به نفس ، تکیه بر نقاط قوت ، تقویت قوه تمیز و تشخیص ، برقراری رابطه توأم با مهر و عطوفت، محدود کردن توقعات، رعایت اصل حرکت تدریجی در رسیدن به اهداف ، توجه به تفاوت های فردی و مقایسه عملکرد هر فرد با پیشرفت های قبلی خودش و نه با دیگران، سرکوفت نزدن و ملامت نکردن، صحبت با افراد طبق استدلال و منطق خودشان، قرار دادن الگوی رفتاری مناسب در اختیار افراد و مراقبت و کنترل رفتار اصلاح شده تا زمانی که به عادت تبدیل شود .            

/انتهای متن/                                  

                                                                  

درج نظر