زن؛ آبادکننده یا خراب کننده جوامع؟!

چه فرقی است میان زوج های امروزی که زیر یک سقف می روند برای زندگی مشترک با نسل گذشته که خیلی وقت ها لیلی و مجنون وار زندگی می کردند، با این که زندگی های شان هم خالی از مشکل و مساله نبود.

0

سرهنگ علیرضا  حمیدی فر، مدیر کل مشاوره و مددکاری نیروی انتظامی است، روان شناس و دارای سابقه و تجربه ای دیرپا در برخورد با مشکلات خانوادگی که بعضا به طلاق ختم می شود. پیش از این سرهنگ از عواملی چون مسئولیت پذیر نشدن جوان ها برای زندگی مشترک، تنوع طلبی و عدم دخالت والدین در انتخاب همسر فرزندان به عنوان عواملی موثر در طلاق صحبت کرد. 

بخش سوم و نهایی این گفتگو را باهم می خوانیم:

 

یکی از عوامل اصلی اما پنهان طلاق را مشکلات زناشویی عنوان می کنند، در این باره چه نظری دارید؟

مشکلات زناشویی و روابط خصوصی بین همسران هم یکی از عوامل پنهان و گاهی ناگفته ی طلاق است. البته این مسأله با اینکه در گذشته هم بوده اما مانند امروز منجر به طلاق نمی شده است. شاید علتش این بوده که آنها نسبت به ضرورت مسائل زناشویی آگاهی نداشتند یا فکر می کردند طبیعت انسان ها همین است . باید بگویم که متأسفانه فرهنگ غرب چیزهایی را به ما نشان می دهد که غیرواقعی و غیر طبیعی است. مثلا اگر امروزه زن و شوهر زود انزالی و عدم لذت جنسی را عامل جدایی خود عنوان می کنند- مشکلی که در گذشته ها هم بوده اما لزوما منجر به طلاق نمی شده- در واقع مساله این است زوج امروز روابط خود را با فیلم های پورنو و تبلیغات جنسی رسانه‌های غرب مقایسه می‌کند و فکر می‌کنند در ایجاد روابط  مشکل دارند و این‌ ها باعث تعارض و اختلاف آن هاست. در حالی که قبل از دیدن این موارد و مقایسه کردن شاید از روابط خود راضی هم بوده اند. در گذشته مجنون فقط حواسش به لیلی خود بوده، با تمام کاستی‌ها و نواقصش و کس دیگر را نمی دیده و مقایسه نمی کرده اما جوانان امروز اینگونه نیستند و دائما در حال دیدن، شنیدن و مقایسه کردن و تنوع طلبی هستند.

 

مساله این است زوج امروز روابط خود را با فیلم های پورنو و تبلیغات جنسی رسانه‌های غرب مقایسه می‌کند و فکر می‌کنند در ایجاد روابط مشکل دارند و این‌ ها باعث تعارض و اختلاف آن هاست.

 

حالا جوان امروز با داشتن همه ‌ی این اطلاعات گسترده و ورود به دنیای مجازی و روابط با رسانه ها و گروه های مختلف، چگونه می تواند برای ا زدواج درست انتخاب کند و زندگیش پایدار بماند و به طلاق منجر نشود؟

در ابتدا همه ی مسائل در حوزه فردی، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی باید آسیب شناسی شود. مثلا در حوزه فردی می گوییم کسی که به مرحله ی انتخاب همسر می‌ رسد، مرحله نوجوانی را پشت سر گذاشته، وارد حیطه ی جوانی شده  و از مشخصه های دوران جوانی ازدواج کردن، انتخاب شغل و مسئولیت پذیری است. اگر این سه موضوع برای دختر و پسر روشن نشده باشد نشان می دهد خانواده مشکل داشته و پس از خانواده، مدرسه ، دانشگاه و نهادهای اجتماعی قصور داشته اند. از طرفی  در حوزه ی فرهنگی باید بدانیم که دشمن بیکار ننشسته و فرهنگ ازدواج ما را دچار مشکل کرده است. مثلا روابط آزاد بین افراد و رواج دوستی های اجتماعی  و مجازی بین دختران و پسران از جمله مسائلیست که آسیب های زیادی را به پیکره ی جامعه و خصوصا نسل جوان وارد آورده است.

 

وقتی از زن و شوهری که برای اختلاف های شان به من مراجعه کرده بودند، خواستم که آخرین دعوای شان را پیش من تکرار کنند،  هردوشان خندیدند و بعد از کمی بررسی،  اعتراف کردند که علت دعواهای شان خیلی سطحی و مسخره بوده است.

 

یعنی به نظر شما اگر این مرحله انتخاب همسر درست انجام شود، بقیه مشکلات در زندگی مشترک ها قابل حل است؟

بله، بسیاری از مسائل جوانان امروز برای طلاق جزئی و قابل حل است، مثل زن و شوهری که سر خرید مبل و ماشین و مهمانی رفتن با هم مشکل دارند و با مراجعه به مشاور تازه می فهمند که مشکل شان حاد نبوده است. کلا من معتقدم که مشکلات خانوادگی دارای ریشه ها و جوانب مختلفی است اما خیلی از آنها هم قابل حل و فصل است. مثلا زن و شوهری به من مراجعه کرده بودند که مدتها بود که با هم اختلاف داشتند. وقتی از آن ها پرسیدم آخرین دعوای شما کی بوده، گفتند: دیشب. وقتی از آنها خواستم دعوای دیشب خود را پیش من تکرار ، هر دوشان خندیدند و نتوانستند با هم دعواکنند. بعد وقتی علت دعوای شان را به اتفاق خودشان  بررسی کردیم،  اعتراف کردند که علت دعواهای شان خیلی سطحی و مسخره بوده است.

 

پس به نظر شما آگاهی های بیشتر و وسیع تر جوان های امروزی فی نفسه عامل منفی برای دوام زندگی مشترک نیست؟

مسلما نه، جوانان امروز اگر آگاهی های شان نسبت به امور مختلف بیشتر شده، این خیلی هم خوب است ولی نباید افزایش آگاهی و داشتن بینش عمیق تر باعث شود که راحت تر به فروپاشی خانواده و طلاق فکر کنند. برعکس انتظار آن است که با آگاهی از مسائل خود به مراکز مشاوره و ذیربط برای حل مشکل خود مراجعه کنند. تفاوت دنیای امروز با گذشته این است که زوجین گذشته آگاهی کمتری نسبت به مسائل داشتند و زندگی را ساده تر می گذراندند اما امروز زوجین هم نسبت به مسائل خود آگاهترند هم می توانند با مهارت آموزی و توانمند کردن خود مشکلات خود را راحت تر حل کنند. قرار نیست زوجین امروز مشکلات خود را مانند گذشتگان در دل خود نگه دارند، چون دنیای آنها و زندگی مشترک شان با پدر و مادران شان فرق کرده، آن ها به دلیل بازتر شدن جامعه، دسترسی به اطلاعات و نهایتا آگاهی‌های بیشتر، باید با توجه به مشکلات کوچک خود آنها را حل کنند تا فردا به مشکلات جدی تری برخورد نکنند و زندگی شان پایدار بماند.

بنابراین عقل و امکانات جوان امروزی باید او را برای بهبود شرایطش کمک کند نه اینکه مشکلاتش را تلنبار کند و بدون هیچ تلاشی طلاق را آخرین راه برای نجات زندگیش بداند.

 

قرار نیست زوجین امروز مشکلات خود را مانند گذشتگان در دل خود نگه دارند، آنها با عقل و امکانات بهتر باید برای بهبود شرایط زندگی و حل مشکلات شان راه درست پیدا کنند و طلاق را آخرین راه  بدانند.

 

از نگاه شما چه زمانی طلاق زوجین نه تنها بد نیست، بلکه لازم هم هست؟

طبق فرمایش قرآن طلاق منفورترین مشروع هاست یعنی وقتی زندگی مشترک دو فرد به خود آنها و فرزندان و جامعه ضرر می رساند، طبیعتا طلاق لازم است و حتی نهاد حکومت هم باید دخالت کرده و چنین زوجی را از هم جدا سازد. اما در بسیاری از مواردی که به ما مراجعه می شود، طلاق راهکار آخر نیست چون بهانه ی زوجین برای طلاق بسیار سطحی است.

 

یعنی به نظر شما بسیاری ازطلاق ها بی مورد است و در اثر مسائلی سطحی و قابل رفع اتفاق می افتد؟

دقیقا، تا 20-15 سال پیش که قبح طلاق ریخته نشده بود، این جور مساول اصلا عامل طلاق نمی شد. اما امروز افراد سر مسائل بسیار کوچک از هم می خواهند جدا شوند. پیش بینی من به عنوان کسی که سال هاست در این حوزه کار می کنم و موارد بسیاری را در موضوع طلاق بررسی کرده ام،  این است که این وضعیت ناگوار در زمینه طلاق بهبود خواهد یافت. ما الان در اوج آمار طلاق هستیم ولی ان شاءالله این روند رو به افول می رود. چون همین افرادی که طلاق را انتخاب می کنند پس از مدتی خودشان مشاور افراد دیگر می شوند و خواهند گفت که می توان زندگی را با مهارت آموزی و آگاهی بیشتر ادامه داد و همیشه طلاق آخرین راه نیست.

 

ما الان در اوج آمار طلاق هستیم ولی من امیدوارم که این روند رو به افول برود. چون همین افرادی که امروز طلاق را انتخاب می کنند، پس از مدتی خودشان مشاور افراد دیگر می شوند و به آنها خواهند آموخت که زندگی را با مهارت آموزی و آگاهی بیشتر می توان ادامه داد و همیشه طلاق آخرین راه نیست.

 

برای فرهنگسازی در زمینه ی کراهت طلاق چه نهادهایی در جامعه  باید دست به کار شوند؟

در رابطه با بحث طلاق گروه های مختلفی نقش دارند: خانواده، جامعه و نهاد حکومت. در کل نهاد حاکمیت که شامل همه ی وزارتخانه های مسئول است، سیاست گذاری های شان باید به سمتی برود که آدم ها در جامعه ما مجال رشد داشته باشند. یعنی یک نوزاد که در یک خانواده به دنیا می آید تا لحظه مرگ امکان رشد مناسبی داشته باشد و این چرخه رشد از نوزادی تا مرگ باید توسط نهادهای سیاست گذار جامعه مدیریت شود. مثلا اگر من دو فرزند دارم باید بدانم که آن ها در بیست سال آینده در کجا هستند و چه شرایطی دارند. در حال حاضر هیچ کدام از این سیاست گذاری ها به این شکل نیست. فقط جوانان ازدواج می کنند  و بچه دار می شوند و بعد از آن به امید خدا رها می شوند و آینده معلومی ندارند. جای سیاست های روشن در امور خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که جوانان را هدایت و مدیریت کنند، خیلی خالی است. این سیاست ها باید آنقدر روشن باشد که من به عنوان یک شهروند امروز برای فرزند داشتن در این جامعه احساس امنیت کنم و مطمئن باشم که این فرزند من در این جامعه امکان رشد دارد و اگر در جایی دچارمشکل و ضعفی  شود، نهادهایی برای پاسخگویی و حمایت هستند. الان واقعا بیمه ها و تامین اجتماعی چه وظایفی دارند؟ آیا زنان، مردان و فرزندان مطلقه به اندازه کافی حمایت می شوند؟ چون اگر اینها به اندازه کافی حمایت نشوند، خودشان معضلی می شوند برای جامعه. الان ما می بینیم که متأسفانه افراد در هیچ سطحی مورد نظارت اجتماعی قرار نمی گیرند. در خانواده ها که والدین مثل گذشته نمی توانند فرزند خود را کنترل کنند. الان پدر و مادرها فکر می کنند اگر فرزندشان ساعت ها در اتاقش  نشسته باشد، خیلی هم خوب است، حتی فرزند خود را از بچه های دیگر بهتر دانسته و به داشتن فرزندی آرام و مهربان در خانه مفتخرند؛ در حالی که همین فرزند پس از مدتی که مورد مشاوره قرار می گیرد می فهمیم که در اتاقش مصرف مواد دارد، فیلم های مبتذل می بیند و… امکانات نظارتی بررفتار جوان هاا به شکل مناسب امروز فراهم نیست.

 

در حال حاضر فقط جوانان ازدواج می کنند، بچه دار می شوند و بعد از آن به امید خدا رها می شوند و آینده معلومی ندارند. جای سیاست های روشن در امور خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که جوانان را هدایت و مدیریت کنند، خالی است.

 

و سخن آخر…

من قبل از نقش خود جوانان در مقوله انتخاب همسر، ازدواج و طلاق، نقش خانواده و پدر و مادر را پررنگ می‌ دانم. پدر و مادری که نقش خود را درست ایفا می کنند فرزندان آن ها درست انتخاب می کنند، مشکلات کمتری دارند و برعکس پدر و مادرهایی که کوتاهی کرده اند، بچه هایشان هم در این زمینه ها مشکل دارند. مثلا پدر و مادری که پای ماهواره نشسته اند و ظاهرا در اتاقشان را می بندند و فکر می کنند فرزندان شان متوجه نمی شوند و خوابند، فرزندان شان در آینده دچار مشکل شده و آسیب می بینند. به اعتقاد من در بیان این موارد نباید پرده پوشی کرد. چون بی توجهی به این مسائل مهم آسیب پذیری جوانان را بیشتر کرده و در آن صورت همچنان باید شاهد افزایش طلاق باشیم.

 

ما داشته ایم زنانی  که زندگی را با وجود همه مشکلاتش حفظ کرده اند در حالی  که مرد و پدر این توانایی را ندارد. زن در جامعه امروز باید نقش مهمتری را برای بهبود شرایط زندگی و حل مشکلات ایفا کند. انداختن این مشکلات به گردن جامعه، دولت و ….یک نوع شانه خالی کردن از مسئولیت است.

 

در این میان از نگاه من واژه ی “زن و مادر” بسیار معنای عظیمی دارد. ما داشته ایم زنانی  که زندگی را با وجود همه مشکلاتش حفظ کرده اند در حالی  که مرد و پدر این توانایی را ندارد. زن در جامعه امروز باید نقش مهمتری را برای بهبود شرایط زندگیش ایفا کند، همچنین مراکز رایگان مشاوره در اختیار آن هاست که می توانند هر زمانی از آن ها بهره بگیرند و مشکلات خود را حل کنند و انداختن این مشکلات به گردن جامعه، دولت و ….یک شانه خالی کردن است.

یک زن و مرد باید مرزبندی های خود را تعیین کنند. براستی باب شدن اصطلاحی چون “دوست اجتماعی” یعنی چه؟! طبیعی است که یک زن و مرد بیگانه در فضای غیر واقعی خیلی بهتر با هم خوش و بش می کنند چون مسئولیتی نسبت به هم ندارند. به اعتقاد من باز هم  نقش زنان در این مقوله غیر قابل انکار و چه بسا بیشتر از مردان است؛ چراکه اگر یک زن حیطه و مرز خود را داشته و ثبات عاطفی و هیجانی داشته باشد و خانواده گرایی برایش مهم باشد، هیچ آسیبی به خودش، همسرش و فرزندانش نخواهد رسید. زن اگر آسیب پذیر شود و آسیب بزند ده نسل را خراب و اگر درست عمل کند ده نسل را آباد خواهد کرد.

 

قسمت اول: حل سریع 70 درصد مشکلات خانوادگی

 

قسمت دوم: مسئولیت پذیری به جوانان نیاموخته ایم!

 

/انتهای متن/

درج نظر