آقای فرهادی بزرگوار چرا “فروشنده”، این شوهر حامی را ضایع کرد؟!

گرچه فروشنده فرهادی آخرین روزهای اکرانش را می گذراند، اما بحث پیرامون آن هنوز داغ است و بسیار هیجانی… عده ای از فروشنده “عاشقانه” سخن می گویند و برخی “کوبنده” و گاه بفهمی نفهمی “مغرضانه “. از این رو، مناسب دیدیم که برای یک نقد منصفانه تر و علمی تر، سراغ دکتر شهین علیائی زند، استاد دانشگاه، بنیان گذار اولین موسسه پیشگیری از آزارجنسی کودکان و نوجوانان در خاورمیانه برویم.

2

خانم دکتر ، اول برویم سراغ سوالی که ذهن عده زیادی را به خود مشغول کرده است و آن اینکه بسیاری فکر می کنند که  در فیلم فروشنده،  انتخاب آن  پیر مرد ، به عنوان  متجاوز، انتخابی به دور از واقعیت بوده است.  شما با  تجربه کاری و تخصصی تان  دربررسی خشونت جنسی ، در این باره چه نظری دارید؟

– برخلاف بسیاری، من فکر می کنم که انتخاب آن مرد مسن ، به عنوان متجاوز، انتخابی به غایت واقع بینانه و جسورانه بوده است… البته منظور من ، سن او نیست منظور من ” غیر متعارف ” بودن “ظاهری   فرد متجاوز است.  شما باید جای من بنشینید و ببینید که روزانه با چه مواردی سر و کار دارم. آنقدر که گاه فکر می کنم برای پیدا کردن متجاوز، اول باید برویم سراغ آنهایی که اصلا فکرش را هم نمی کنیم، چه به لحاظ قرابت و نزدیکی با قربانی، چه به لحاظ موقعیت کاری و اجتماعی. انصافا که ما تا به حال، گول ظاهر و موقعیت افراد را زیاد خورده ایم. دیگر بس است… فبول کنیم که که این  تابو شکنی،  خیلی واجب و لازم بود. قبول کنیم..

با توجه به تجربه کاری گسترده ام در زمینه خشونت جنسی،  به نظر من، بهترین قسمت فیلم فروشنده، آنجاست که “متجاوز”از میان افرادی انتخاب شده که مردم اصلا فکرش را هم نمی کنند. گول ظاهر و “موقعیت” افراد را خوردن، در همه زمینه ها برای ما گران  تمام شده. این کار فرهادی ، یک خدمت بود.

حالا برویم سراغ یک سوال کلی … به طور کلی شماراجع به فیلم چه فکر می کنید؟

– راستش من هم قدر شناسم و هم دلخور… قدر شناسم  زیرا که فیلم به تراژدی خشونت و تعرض جنسی پرداخته است. دلخورم زیرا که این پردازش درجاهایی گاف های عظیمی داشته است…

 قضیه خیلی جالب شد. لطفا  توضیح بفرمایید.

– ببینید ما برای اولین بار در جامعه، با فیلمی روبرو بودیم که در آن شوهر، نه تنها همسر قربانی تجاوزش را طرد نکرد، بلکه به حق، تمام قد حامی او بود.  با چنین چیدمان ارزنده ای اگر از همان میانه فیلم و قبل از آنکه آن تراژدی آخر پیش بیاید، این تجاوز پی گیرانه، حق طلبانه و جسورانه، توسط آن زن و مرد “گزارش ” می شد، فیلم می توانست این تابوی کهن که به لحاظ فرهنگی قربانیان را ” وادار به سکوت”  می کند را در هم بشکند. در این صورت، فرهادی می توانست یک ناجی باشد و ما را نیز درمبارزات مان یاری کند، اما فیلم چه کرد… فیلم آمد و به جای نابود کردن سکوت کهن، آن شوهر حامی، دلسوز و از هر نظر همراه را ضایع و نابود کرد و ما را نیز در مبارزات مان به عقب انداخت. زیرا ما در مبارزات مان علاوه بر قدرت دادن به زنان، داریم روی انگیزه دادن به مردان برای حمایت از زنان قربانی کار می کنیم. ما که اینجا این مرد حامی را نابود کردیم. پس چگونه می توانیم به دیگران برای پیوستن به این نهضت انگیزه بدهیم؟ چگونه؟ واقعیت این است که تا زمانی که آزارها و تجاوزات جنسی  گزارش نشوند و متجاوزین راست راست بگردند و برای خودشان جولان بدهند، این تراژدی عظیم، همچنان باقی خواهد ماند.

 تا زمانی که آزارها و تجاوزات جنسی  گزارش نشوند و متجاوزین راست راست بگردند و برای خودشان جولان بدهند، این تراژدی عظیم، همچنان باقی خواهد ماند.

در اینجا دکتر علیایی زند ، سرش را پایین می اندازد  سکوت سنگینی فضای مصاحبه را دربر می گیرد. سکوتی به زمان، لحظه  و به احساس و تفکر ، قرن هاو ادامه می دهد:

– مساله دیگر من برمی گردد به واکنش های روانی / عاطفی و فرهنگی به مساله تجاوز. ببینید اگر یک فرد خیلی زیاد با مساله آشنا نباشد و یا از دور دستی برآتش داشته باشد، شاید فکر کند که واکنش های روانی / عاطفی مطرح درفیلم کافی بود اما من اینطور فکر نمی کنم… خدا می داند که مساله ” تجاوز و تعرض جنسی”چه می تواند با روح و روان فرد بکند. بنابراین، موضوع، سناریو و کارگردان، فرصت خوبی داشتند که این بیم ها ، هراس ها و تنش ها را به لحاظ ” تصویری و دیداری ” به نمایش بگذارند و مخاطب را با نمایش این هراس ها میخکوب کنند… خیلی بیشتر و پر رنگ تر از این. خیلی پر رنگ تر! زن بازیگر، باید به جای آنکه چندین بار ازشوهرش بخواهد که به هنگام  رفتن به حمام و یا دستشویی بیاید و کنارش بایستد، باید با ” بازی “، این هراس را متجلی می کرد… با بازی… نکته مهم دیگر این است که معمولا در چنین شرایطی ، افراد در مرحله و فاز اول، هیجانی ترین و نسنجیده ترین  واکنش های خود را بارز می کنند. این درحالی است که در این فیلم، واکنش ها در مرحله اول آرام تر است و به ناگاه در ” آخر ” فیلم، یعنی وقتی که افراد  باید بیشتر بر خودشان مسلط می شدند و علی رغم آگاهی از حال پیر مرد، یک مرتبه شوهر آن سیلی به یاد ماندنی را می زند بیخ گوش پیر مرد؛ آن هم شوهری روشن و متفکر…

برای اولین بار در جامعه خودمان، با فیلمی مواجه بودیم که در آن شوهر، نه تنها همسر قربانی تجاوزش را طرد  نکرد، بلکه تمام قد حامی او بود. با چنین چیدمان ارزنده ای ، اگر فیلمنامه از همان میانه  فیلم به طرف ” گزارش ”  این فاجعه پیش می رفت، می توانست تابوی کهن “سکوت ”  را در هم بشکند وناجی باشد…و صد البته فاجعه  آخرفیلم هم دیگر پیش نمی آمد.

دکتر شما راجع به نقش زنان  در این فیلم  فرهادی چه نظری دارید؟ آیا او در این فیلم زنان را ضعیف و مستاصل نشان داده است؟

– نه . اینطور نیست… برای مثال من می خواهم به زنی که ظاهرا یک نقش حاشیه ای داشت بپردازم… زنی که در فیلم در تئآتر کار می کرد و همکار زن قربانی تجاوز بود…این زن (همکار تئاتر)، علی رغم نیاز مبرم، چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ حرفه ای وقتی  توسط همکارش مورد تمسخر واقع شد، تمسخر را نپذیرفت و محل  کار را ترک گفت. این در حالی است که  هم خیلی به آن کار دل بسته بود و هم به آن کار ، نیاز داشت… زن قربانی تجاوز هم ، برخلاف فاز اول فیلم که تجاوز را به زعم خود ، به خاطر تابوها پنهان نگاه داشت، در قسمت آخر، وقتی شرایط پیرمرد را دید، از سر قدرت و بزرگوارانه دم نزد… البته من با نقش  همسر پیرمرد، مساله دارم… این زن به اصطلاح قدیمی، به گونه ای نشان داده شد که گویی پاک  از مرحله پرت است… در حالی که به نظر من اصلا اینطور نیست…آنها هم حسابی حالی شان بود .  به نظر من این قسمت از  فیلم نیاز به پردازش بیشتری داشت… و چه زیبا می شد به این موضوع پرداخت….خیلی زیبا…حیف.

 

استاد، من یکی دوتا سوال دیگر هم دارم، اما قبل از آن  می خواهم از خودشما سوال کنم که آیا نکته ای  درباره فیلم هست که ما بدان نپرداختیم و خود شما دوست دارید اضافه کنید؟

– بله… من می خواهم بگویم که فرهادی خیلی ماهرانه، در جای جای فیلم، کودکی را  گنجاند  که نقش و حضورش دنیایی حرف برای گفتن دارد… کودکی که به گونه ای قربانی استیصال و تنگناهای زندگی والدین و به ویژه مادر خود بود… من اسم این خانواده ها را می گذارم “خانواده های دارای نیازهای ویژه”.  خانواده هایی که  دست اندرکاران، خیلی به راحتی از کنارشان عبور کرده اند، بدون آنکه بدانند که جامعه در آینده چه بهای گزافی را برای نپرداختن به آنها باید تحمل کند… این کودک خیلی توجه مرا به خود جلب کرد… نمی دانم چرا هیچکس به این بخش مهم از فیلم توجه ندارد؟

 

فکر نمی کنید که در یک نشست اختصاصی باید به این موضوع پرداخت؟

– حتما… این مبحث یکی از مهم ترین دغدغه های من است…

 حیف که  در اینجا یک شوهر حامی  و همراه  که در نوع خود استثنائی است،  ضایع شد.

و کلام آخر آنکه شما راجع بهبازی ها” در این فیلم چه فکر می کنید؟

– من راجع به بازی ها قبلا اشاره ای کردم. اما از نظر من در این فیلم، بهترین بازی را “آن پیر مرد” ارائه داد…بازی ایشان تحسین برانگیز بود…اسم شان فرید سجادی حسینی است. اینطور که من مطلع شده ام، ایشان هنر مندی در عرصه تئاتر هستند و از تئاتر به سینما آمده اند…واقعا چه تفاوت عظیمی است  بین هنرمندی که از تئاتر به سینما آمده و هنرپیشه ای که مستقیم درِ سینما را زده است.

 

خانم دکتر واقعا نکات مهمی در مورد فیلم مطرح شد. کاش در این نشست، خود آقای فرهادی نیز حضور داشت.

–  بله همینطور است…شاید وقتی دیگر…

 از نظر من، در این فیلم،  انصافا بهترین بازی  از آن هنرپیشه ای بود که  نقش پیر مرد را بازی می کرد. و بدین ترتیب، مشاهده می کنیم که وقتی فردی از تاتر به سینما می آید. چقدر تاثیر گذار تر است تا بازیگری که مستقیم وارد سینما می شود. 

حالا  به این نکته بپردازیم که تعداد زیادی از افراد فکر می کنند که اگر فیلمساز مساله ای را بیان کرد، خودش هم می بایستی راه حلش بیان کند . نظر شما چیست؟

–  من اینطور فکر نمی کنم….کار فیلمساز”پردازش ” تصویری/صوتی به مساله است. بیان موجز تصویری واقعا غوغا می کند. اما  در این فیلم خاص، “فرهادی” به راحتی می توانست نقش یک هدایت گر را نیز ایفا کند.

 چگونه؟

– ببینید این اولین باری بود که در یک فیلم ایرانی می دیدیم که بعد از ماجرای تجاوزجنسی به زن، نه تنها شوهر به او پشت نکرد،بلکه به میزان قابل ملاحظه ای از او حمایت نیز کرد. و من برای این رویداد، خیلی احترام قائلم….شاید فیلمنامه می توانست به جایی کشیده شود که این زن و شوهر مساله را بازگو کنند….و این، در راستای کمک به جامعه و  تابو شکنی، گام بسیار تاثیر گذاری بود… در واقع، به عنوان یک متخصص می گویم که نیاز کنونی جامعه ما در این زمینه، این است که از طرق مختلف، از جمله  از طریق فیلم، رسانه های متعدد  دیگر، سازمان های مردم نهاد، آموزش والدین و… مردم را به “گفتن”، تشویق کنیم… و کار را به جایی برسانیم که متجاوز را به ستوه آوریم. این موثرترین راه برای مقابله با این تراژدیست…

/انتهای متن/

نمایش نظرات (2)