پدرم خیلی نگران زندگیِ من است!

دخالت بزرگترها در زندگی مشترک بچه های شان وقتی مثبت و کارساز است که با توجه به مصالح آنها باشد و نه برای منافع شخصی خودشان و انگیزه های دیگر.

0

سیما همراه با یکی از اقوام دور پدری اش برای مشاوره مراجعه آمده است. قبل ار اینکه خودش صحبت کند، خانم همراهش  شروع به صحبت کرد:

پدرسیما خیلی نگران سیما وزندگی اش است. کلی  به دوست و فامیل و درو همسایه مراجعه کرده تا اگر آشنایی در دادگاه خانواده دارند برای طلاق فوری دخترش اقدام کنند. پدرسیما از اینکه کورش، دامادش، سیما را می زند و به او خرجی نمی دهد و دنبال ارتباط با دختران و زنان مجرد و متاهل در فضای مجازی و … است، ناراحت است و می گوید که تحمل این داماد را ندارد. می گوید که او به دختر من خیانت کرده و من نمی گذارم دخترم در کنار این مرد زندگی کند.

گفتم: پدرسیما از کجا  مطمئن است که دامادش بد است که می خواهد دخترش را بگیرد؟ مگر این پدر قبل از ازدواج این پسر را نمی شناخت و تحقیق نکرده دخترش را به او سپرده؟ اصلا طلاق دختر چه ربطی به پدرش دارد که می خواهد طلاق او را بگیرد و دنبال کار جدایی دختر و دامادش است؟ گفت: خود سیما گفته.  این دختر بیچاره خیلی  زجر کشیده و ناراحت است. خواسته وکیل بگیرد ولی چون هزینه اش بالاست نتوانسته.

گفتم:اجازه بدهید با خودش صحبت کنم.
بعد خود سیما  آمد. وقتی  تنها شدیم، پرسیدم: این خانم از قول پدرتان از کورش شوهرشما بدی های زیادی گفت. واقعا شوهرتان چه وضعی دارد؟

گفت: کورش بددهن است و زیاد ایراد می گیرد. یکسره از کارهای من در خانه ایراد می گیرد. گاهی با من دعوا می کند و مرا کتک هم می زند.

گفتم: چند سال است ازدواج کرده اید؟

گفت: 14 سال.

گفتم: در این مدت چند بار شوهرتان شما  را زده؟

گفت: سه چهار بار. یک بار قبل از بچه دار شدنم، یک بار هم در حاملگی.

گفتم: چگونه می زند؟ چرا به پزشکی قانونی نرفتی و شکایت نکردی؟

گفت:طوری نبود که مراجعه کنم. بعدش پشیمان می شود و سعی می کند از دلم در بیاورد.

 پرسیدم:از نظر نفقه در مضیقه هستی؟ خانه تان اجاره ایست؟

گفت:نه،  خانه ی خودمان است. البته به من پول نمی دهد ویا خیلی کم می دهد ولی خودش برای خانه همه چیزمی خرد. وضع مالی اش خیلی خوب شده. ماهانه بالای پنج میلیون درامد دارد. ماشین خریده که به اسم من است و گاهی به زور از او می گیرم و با پسرم بیرون می روم.

پرسیدم: پس چرا می خواهید طلاق بگیرید و پدرتان آن قدر دنبال این کار است و عجله دارد؟

گفت: برای این که شوهرم چند بار با تلفن با دختران جوان دیگر ارتباط داشته.

 گفتم: وقتی فهمیدی چرا شکایت نکردی؟

گفت:خودم رفتم صحبت کردم و رفتند پی کارشان و شوهرم هم قسم خورد که با آنها ارتباطی ندارد. فقط برای مسخره کردن و شوخی این کار را کرده.

پرسیدم:حرف شوهرت را قبول کردی؟

گفت:بله.

گفتم: پس مشکل کجاست؟ چرا پدرت اصرار دارد بر طلاق؟

گفت:پدرم می گوید تو باید با من زندگی کنی. از در خانه ام هم اجازه بیرون رفتن نداری. من هم برای مادرت که با من و شما نمی سازد، خانه ای اجاره می کنم برود دنبال زندگی خودش.

بعد از این حرف، به سیما گفتم: پس فقط در اینجا پدرتان مشکل دارد که می خواهد با برگشت شما به خانه اش آن را حل کند. ایشان می خواهد مستخدمی در خانه داشته باشد و مادرتان را رها کند و شما برای ایشان کار خانه اش را انجام دهی.

پرسیدم: پدرتان وضع مالی و اقتصادی خوبی دارد؟

 پاسخ داد:خیر، اصلا چیزی ندارد.

گفتم: شما می خواهید زندگی و شوهر و خانه ی شخصی با امکانات خوب  را به بهانه ای به این پیش پا افتاده ای خراب کنی و با پدری سخت گیر زندگی کنی که اجازه ی هیچ کاری هم به شما و فرزندتان نمی دهد؟

 

پاسخ دکتر فرزانه اژدری:

اشتباه اول شما این بود که هرچه در زندگی اتفاق افتاد از کم و زیاد و شاید با شاخ و برگ دادن و بزرگ کردن برای خانواده و پدرتان گفتید.

اشتباه دوم اینکه تا خطایی از شوهرتان دیدید، آن را به روی او آوردید و مشکل را مدیریت نکردید و جنجال به وجود آوردید.

اشتباه سوم اینکه زود به فکر طلاق افتادید و مسئله و مشکلات پیرامون آن را در نظر نگرفتید.

اشتباه چهارم اینکه به پدرتان زیاد اجازه ی دخالت دادید طوری که حرمت تان شکسته شد تا جایی که همانطور که گفتید رابطه ی پدر و پسری که بین شوهر و پدرتان وجود داشت از بین رفت.

حالا بهتر است:

  1. با شوهرتان صحبت کنید. ایشان همان طور که خودتان تعریف کردید همسر خوبی است فقط به دلیل نشست و برخاست با افراد ناباب، فرهنگ آنها را گرفته و کمی در صحبت کردن و برخورد با نامحرم راحت عمل می کند که با تذکر غیر مستقیم و رعایت حقوق وی در منزل برطرف می شود.
  2. ارتباط زناشویی تان را بهتر کنید و از قهر کردن و کناره گرفتن از همسرتان پرهیز کنید.
  3. در رابطه با دریافت مهریه تان که مورد درخواست شماست، می توانید با شوهرتان با مصالحه صحبت کنید که اگر قبول کند ماهانه با اقساط کم شروع به پرداخت مهریه تان به شما نماید تا هم شما پولی داشته باشید و هم دین شوهرتان ادا شود.
  4. اگر می دانید و مطمئن هستید تبعات بدی ندارد، می توانید برای دریافت مهریه تان از دادگاه بخواهید تا با قسط بندی به شما پرداخت شود. البته باید بسیار ظریف و دقیق عمل کنید تا شوهرتان عصبی و ناراحت نشود.
  5. برای انجام کار حقوقی و دادگاه رفتن همیشه وقت هست ولی فرصت برای ادامه ی زندگی مشترک و استحکام بخشیدن به آن همیشه به همسران داده نمی شود. به خودتان فرصت دیگری دهید تا خود را در زندگی بهتر نشان دهید. مشکل زندگی مشترک تان را خودتان مدیریت کنید و به کسی دیگر اجازه ی این کار را ندهید.
  6. نهایتا اگر لازم شد می توانیم با همسرتان هم برای رفع مشکلات  صحبت کنیم.

/انتهای متن/

درج نظر