گذاشتی به دلِ درد، داغ یک گِله را

یادشان به خیر، آنانی که سال گذشته سر به دیوار بقیع گذاشتند ودر سوگ غم باقر آل محمد ناله کردند.
و ما امسال، از فراز مرزها، باجان و دل مان، به زیارت مزار آرامت می‌آییم، رو به‌سوی قبرستان بقیع می‌کنیم و از زبان سید حمید رضا برقعی می گوییم: سلام بر توای حجت موجه خدا…

0

یادشان به خیر، آنانی که سال گذشته سر به دیوار بقیع گذاشتند و غم نبودنت را ناله کردند.

امسال، بقیع صدای خسته و آرام ناله‌های شیعیانت را کمتر می‌شنود.

امسال بقیع هم شاهد است که امتداد ظلم هنوز و هنوز ادامه دارد و جهان در انتظار آمدنی نیلوفری است تا داد سال‌ها و سال‌ها ظلم و غم و بیداد را فریاد کند

امسال سالروز شهادتت غریبانه‌تر است چراکه در گوشه مدینه کمترند کسانی که رونق قبرستانی شوند که دستانی نامبارک رونقش را گرفته‌اند.غافل از اینکه این قبرستان با همه آرامشش رونقش از دل‌هایی است که در انتظار منتقم خون حسین‌اند، رونقش از دل‌هایی است که هنوز قلب‌های تپنده‌اش برای اعتلای پرچم پرصلابت ایمان می‌تپد و مظلومیت باقر آل محمد را اشک می‌ریزند.

ما امسال، از فراز مرزها باجان و دل مان به زیارت مزار آرامت می‌آییم سلام بر توای حجت موجه خدا.

سلام بر توای امتداد قیام حسین،

و سلام و هزاران سلام بر خفتگان  قبرستان بقیع.

 

نگاه کودکی‌ات دیده بود قافله را

تمام دلهره‌ها را، تمام فاصله را

هزار بار بمیرم برایت، می‌خواهم

دوباره زنده کنم خاطرات قافله را

تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم

خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟

چقدر خاطره‌ی تلخ مانده در ذهنت،

ز نیزه‌دار که سر برده بود حوصله را

چه کودکی بزرگی است این‌که دستانت

گرفته بود به بازی گلوی سلسله را

میان سلسله مردانه در مسیر خطر

گذاشتی به دلِ ‌درد، داغ یک گِله را

چقدر گریه نکردید با سه‌ساله، چقدر

به روی خویش نیاورده‌اید آبله را

دلیل قافله می‌برد پا به‌پای خودش

نگاه تشنه‌ی آن کاروان یک دله را

هنوز یک به یک، آری به یاد می آری

تمام زخم زبان های شهر هلهله را

مرا ببخش که مجبور می شوم در شعر

بیاورم کلماتی شبیه حرمله را

بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت

که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟

/انتهای متن/

درج نظر