برای دختر برگزیده سلامت و پاکی از همه مهم تر است

در آستانه‌ی روز دختر به سراغ بانوی نویسنده وجیهه علی اکبری سامانی رفته ایم تا ببینیم برای دختران علاقمند به ادبیات داستانی چه حرفی دارند .

1

وجیهه علی اکبری سامانی متولد ١٣٥٥ در تهران است، تحصیل کرده رشته زبان و ادبیات فارسی است، متأهل و صاحب دو فرزند. از سال ١٣۸٠ نویسندگی را به طور حرفه ای و با چاپ مجموعه داستانی با عنوان “گزیده ادبیات ایثار” در انتشارات نیستان شروع کرده است.

 

  • از خودتان بگویید و این که چطور وارد حرفه نویسندگی شدید؟

از کودکی عشق کتاب و کتاب خوانی داشتم. بهترین هدیه‌ای که از پدر و مادرم می‌گرفتم کتاب و مجله‌ی کیهان بچه ها بود. هنوز مدرسه نمی‌رفتم که کتاب “قصه‌های خوب برای بچه های خوب” مرحوم آذر یزدی را آنقدر خوانده بودم که شیرازه کتاب جدا شده بود، اما باز کتاب ورق ورق شده را با لذت می‌خواندم.

 

اگر خانم ترابی نبود

یادم هست مدام در ذهنم در حال قصه‌پردازی بودم و آن‌ها را برای دوستان و بچه‌های اطراف تعریف می‌کردم. قصه‌ها و نام‌هایشان همه بداهه بودند و انگار کلمات از ذهنم سرریز می‌شدند. اولین کسی که حتی قبل از پدر و مادرم به ذوق نویسندگی‌ام پی برد، معلم کلاس دوم و سوم دبستانم بود؛ خانم ترابی که سال‌هاست از ایشان بی‌خبرم و هر کجا هست انشاءالله خدا به همراهش باشد. زنگ‌های نقاشی، من به جای کشیدن نقاشی‌های مرسوم بچه‌های آن سن و سال، چیزهایی می‌کشیدم و می‌نوشتم در ردیف “کمیک استریپ‌های” امروزی. خانم ترابی می‌دید و ذوق می‌کرد و حسابی تشویقم می‌کرد که این نوع ترکیب نقش و نوشتار را ادامه بدهم. بعدتر حتی دقایق پایانی زنگ، آخر کلاس را به من اختصاص می‌داد تا بروم پای تخته و داستان‌هایم را برای بچه‌ها بخوانم.

نمی‌توانم اوج لذت و اعتماد به نفسی را که از آن روزها هنوز در اعماق وجودم ته نشین است، بیان کنم. فقط می‌دانم که اگر خانم ترابی نبود ریشه‌های این علاقه این قدر زود در من بارور نمی‌شد یا شاید اصلا رشد نمی‌کرد.

 

چه دوره‌های آموزشی و مهارتی‌ای را برای نویسندگی داشتید با چه اساتیدی؟

  • اصل اول در نویسندگی ، داشتن پشتکار و انگیزه و علاقه است. بعد از آن استعداد نقش مهمی دارد. اما مکمل همه‌ی این‌ها که این انگیزه و شور و قریحه را در مسیر درست خودش قرار دهد و هدایت کند، آموزش درست و بهره گیری از نظرات اساتید پیشکسوت است.

 

آموزش و استاد مهم است

من تا قبل از دیدن دوره و آموزش خاصی، ده‌ها دفتر صد برگ رمان و داستان نوشته بودم، که هنوز خیلی از آن‌ها را به یادگار دارم. اما کم کم احساس کردم نیازی جدی به کسی دارم که نوشته‌هایم را نقد کند. بعد از آن بود که آموزش را با پیک قصه نویسی حوزه هنری و زیر نظر استاد حجوانی شروع کردم و همزمان با مجله سروش نوجوان دوره‌های آموزشی و جلسات نقد داستانش ارتباط برقرار کردم. بعدتر در جلسات داستان استاد مرحوم سیروس طاهباز، شرکت کردم که ایشان لطف بزرگی در حق من که آن موقع نوجوانی 16-15 ساله بودم کردند. استاد سوای آموزش‌هایی که در خلال نقد و بررسی داستان به ما یاد داد، یک لطف بزرگ دیگری هم به من می‌کرد، لطفی که همیشه مرهونش خواهم بود.

یک روز یکی از دفتر صد برگ‌هایی که با عشق و علاقه‌ای وصف ناشدنی، رمان‌های طویلم را در آن می‌نوشتم و تا به آن روز کسی غیر از خودم آن را نخوانده بود با شک و تردید به استاد دادم. ایشان استقبال زیادی کرد، هفته بعد داستان را خوانده و ایرادهایش را برایم در متن یادداشت کرده بود، با دقت و حوصله‌ای بسیار….انگار نه انگار که نوشته‌های بی سر و ته و ناموزون نوجوانی بی‌تجربه و خامی را نقد کرده است. با مهری پدرانه به نوشتن بیشتر تشویقم کرد و همین باعث دلگرمی صد چندان من شد. بعدها داستان‌های بلند دیگرم را هم برایش آوردم و از مهر و تجربه‌اش تا می‌توانستم حسن استفاده را بردم.

 

  • چه آثار و کتاب هایی تا به حال از شما به چاپ رسیده است؟

در بخش نوجوان: رمان “آن مرد با باران می‌آید”، انتشارات سوره مهر و کتاب “بادبادک ها” ، انتشارات علمی و فرهنگی

در بخش بزرگسال: رمان “بخوان به نام مهر”، مجموعه داستان “تو را من چشم در راهم”، خاطره داستانی “عروس آسمان”، زندگینامه داستانی “پرستوها”، رمان “پل‌های شکسته”، مجموعه داستان “عطر یاس”، مجموعه داستان “مثل یک رؤیا”، مجموعه داستان “گزیده ادبیات معاصر”

چند داستان هم در مجموعه‌های مشترکی با دوستان نویسنده داشته‌ام که به زبان‌های روسی، سانسکریت و عربی ترجمه شده است.

 

  • از سوابق و مسئولیت‌های اجرایی و فرهنگی تان هم بگویید.

در حال حاضر کارشناس کتاب وزارت ارشاد هستم. البته چهار سال کارشناس واحد ادبیات بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های انقلاب اسلامی و سه سال کارشناس واحد اقتباس ادبی سیما فیلم بوده‌ام.

داوری‌ها: داوری جشنواره ادبی ققنوس ٩٥، داوری جشنواره ادبی یوسف ٩٣، داوری جشنواره ادبی قلم زرین ٩١ و سه دوره داور جشنواره سراسری داستان بسیج دانشجویی را برعهده داشته ام.

از فعالیت‌های دیگرم نیز می‌توان به کارشناس آثار مشاهیر انجمن قلم، عضو هیأت تحریریه مجله سروش نوجوان و دبیر بخش مجله در مجله، ثبت دو طرح و سه ایده تله فیلم داستانی در بانک ایده سیمافیلم، نگارش متن مستند سه قسمتی بزرگداشت علامه دوانی(پخش شده در شبکه اول سیما)، همکاری با نشریات و سایت‌های ادبی مختلف در زمینه نقد و معرفی داستان و رمان اشاره کرد.

 

  • چه رتبه‌ها و جوایزی کسب کرده‌اید؟

کسب رتبه اول بخش ادبی سیزدهمین جشنواره مطبوعات وزارت ارشاد اسلامی، برگزیده جشنواره شهید غنی پور، برگزیده جشنواره داستان کوتاه انتشارات علمی وفرهنگی، تقدیر شده توسط کانون پرورشی و فکری کودکان و نوجوانان، کسب رتبه اول جشنواره سراسری نماز و نیایش، برگزیده همایش زنان نویسنده ادبیات ایثار و شهادت نشر شاهد و برگزیده مسابقه سراسری دفتر هنر و ادبیات ایثار.

 

فرق خانم ها با آقایان

 

  • به نظر شما فرق خانم‌ها و آقایان در ورود به عرصه ادبیات داستانی چیست؟ آیا بانوان هم می‌توانند در این عرصه موفق باشند؟

در ورود به این عرصه تفاوتی بین زن و مرد نیست، اگر ذوق و احساس و استعداد در وجود هر کدامشان به ودیعه گذاشته شده باشد می‌تواند به فعلیت و تحقق برسد. اما مهم دوام و استمرار و ماندن در این وادی است. مشکل هم دقیقا از جایی شروع می‌شود که زنان همیشه قبل از تمام مسئولیت‌های اجتماعی و دلمشغولی‌های هنری شان، بزرگترین و سخت‌ترین و پیچیده‌ترین مسئولیت عالم یعنی همسری و مادری بر عهده‌شان است.

درحالی که مردان به راحتی می‌توانند روی شغل و حرفه هنریشان تمرکز کنند و به خوبی و با سرعت هم پیشرفت کنند اما خانم‌ها درگیر مسائل بی شماری هستند که طبیعت زندگی آن‌هاست و آثار و تبعات شانه خالی کردن از زیر بار هر کدام از این مسئولیت‌ها نه تنها در زندگی خودشان، که در کل اجتماع نمود پیدا می‌کند.

می‌خواهم بگویم حتی موفقیت اکثر قریب به اتفاق مردان نویسنده بزرگ هم مرهون کمک و همدلی و آرامشی است که بانوی زندگی شان فراهم کرده تا آن‌ها پله‌های رشد و ترقی را سپری کنند.

 

اتیکت هایی که هم آرامش می آورد و هم محدودیت

  • به عنوان یک بانوی مسلمان تقیدات دینی و اخلاقی چقدر در مسیر حرفه‌ای شما موثر بوده است؟

برای یک بانوی نویسنده متعهد، پای بندی به اخلاقیات و تقیدات دینی دغدغه مهم و ارزشمندی است. اگر از منظر سلامت روح و روان و آرامش درونی به آن نگاه کنیم، واقعا یاری دهنده است اما به دلیل شرایطی که متأسفانه در چند سال اخیر در بعضی محافل و مجامع ادبی و سیستم نشر حکمفرما شده، حتما محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی را برایش به همراه دارد.

یعنی تقیدات دینی مثل اتیکتی روی پیشانی بانوی پای بند به اخلاقیات دینی می‌چسبد و ممکن است برایش مشکلات و محدودیت‌هایی را به همراه بیاورد اما با همه‌ی این مسائل، به نظرم آرامش فکری و امنیت روانی و حفظ کرامت انسانی یک انسان در درجه‌ی اول اهمیت قرار دارد.

 

دختر هنرمند: اول انسان بودن و نجابت

  • از نگاه شما یک دختر برگزیده در حوزه هنر و ادب، چه مؤلفه‌ها و ویژگی‌هایی دارد؟

با توجه به آنچه در سوال قبلی گفتم، به نظر من تعریف یک دختر نمونه، به جهت گیری او در مسیری که دین ما برایش تعیین کرده، برمی‌گردد.

ممکن است خیلی‌ها باشند که در رشته‌های مختلف هنری به مراتب و مدارج بالایی هم برسند، افتخارات بسیاری هم کسب کنند، ولی باید دید برای رسیدن به این اهداف، از چه وسیله‌ای استفاده کرده‌اند. باید دید هنر و نبوغ و استعدادی که خداوند به آن‌ها ارزانی کرده، در چه مسیری و برای چه هدفی به کار گرفته‌اند. ممکن است برای خیلی‌ها هدف، وسیله را توجیه کند!

یا اینکه اصلا به تبعات و بازخوردهای اجتماعی رفتار و منش و شخصیت هنری شان فکر نکنند. اما در مکتب ما، اینطور تعریف شده که انسان بودن در درجه اول و بعد نجابت و حیا بزرگترین ارزش و دارایی یک بانوی مسلمان است.

برای دختران برگزیده و شایسته سرزمینم، قبل از هنرمند بودن و هنرنمایی و بالا رفتن از پله های رشد و ترقی، آرزوی سلامت روح و روان و اخلاق می‌کنم که سلامت جامعه و یک نسل و شاید نسل‌های بی‌شمار، در گرو سلامت و پاکی اندیشه و روان آن‌هاست.

/انتهای متن/

نمایش نظرات (1)