اجازه ندادم خون شوهرم هدر رود

برای گرفتن حقوق قانونی هم دانستن قانون مهم است و هم پیگیری قانونی . پیگیری های قانونی گاهی بسیار زنان بر و سخت است اما اگر کسی پشتکار داشته باشد و خسته نشود، بالاخره موفق به احقاق حق خواهد شد مثل افسانه خانم…

0

افسانه خانم 41 ساله  است و دو فرزند دارد؛ یک دختر 18 ساله ویک پسر 11 ساله. از سنش جوان تر و شاداب تر به نظر می رسد. از زندگی اش این طور تعریف می کند:

در مدرسه  شاگرد درس خوانی بودم ولی خیلی دوست داشتم که زودتر ازدواج کنم چون خیلی به خانه داری و بچه داری علاقه داشتم. دیپلم که گرفتم منتظر شدم که خواهر بزرگترم ازدواج کند. وقتی او رفت خانه بخت، من هم به دومین خواستگارم هادی جواب مثبت دادم . حدود 21 سال پیش با اوکه پنج سال ازمن بزرگتر بود، ازدواج کردم.  زندگی خوب و شیرینی داشتیم. هادی مرد خوب و خوش اخلاق و صبوری بود. از نظر مالی هم وضع مان بد نبود. راحت زندگی می کردیم. همان سال های اول خدا دختری به ما داد که زندگی مان شادتر شد. هادی خیلی از وجود دخترم لذت می برد و او را دوست داشت. دخترم هم این محبت را درک می کرد و علاقه شدیدی به پدرش داشت. بعد از هفت سال خدا پسری به ما داد و خوشبختی مان تکمیل شد. ولی این خوشبختی خیلی طول نکشید.

 در سفری که به شمال رفتیم به اصرار یکی از دوستان مان به ویلای آنها رفتیم. قرار شد چند روزی را آنجا باشیم و با دوستان مان به شهرهای مختلف برویم.پسر من هنوز شش ماهه بود. ویلایی که در آن ساکن بودیم بزرگ و زیبا و دارای استخری پراز آب بود که بچه ها در آن بازی می کردند. این استخر سکوی پرش داشت و این خود نشان می داد که عمق استخر آنقدر زیاد بود که از ارتفاع در آن پرش کنند. هادی به بالای سکو رفت و با اطمینان همان طور که بچه ها در اطرافش بودند و دوستانش تشویق می کردند به داخل استخر پرید. همه می دانستند که شنای شوهرم خیلی خوب است و به راحتی این شیرجه را انجام می دهد. او پرید، غافل از اینکه استخر برای پرش عمق کافی نداشت و سر هادی به کف استخر اصابت کرد و بیهوش شد و نتوانست از آب خارج شود. دوستانش پریدند و او را از استخر بیرون آوردند و فورا او را به بیمارستان رساندیم ولی فایده نداشت. جمجمه ی هادی چون به شدت به ته استخر خورده بود، شکسته بود و مغزش آسیب شدید دیده بود. متاسفانه شوهرم بعد از چند روز بیهوشی فوت کرد. من با این دو بچه ماندم و خانواده خودم و شوهرم که همه عزادار شدیم.

بعد از مراسم عزاداری به فکر افتادم که چرا باید آدم ها با بی مسئولیتی شان شوهرم و پدر بچه هایم را از من بگیرند؟ غیر از اینکه دل شکسته بودم، این فکر مرا آزار می داد که وقتی بچه هایم بزرگ شدند، برای علت مرگ پدرشان  چه جوابی به آنها بدهم؟ نمی توانستم بگذارم که خون شوهرم به هدر برود. شروع کردم به پیگیری علت مرگ شوهرم. از مالک ویلا که نمی توانستم شکایت کنم زیرا او سازنده استخر نبود و نمی دانست که عمق استخر خانه اش با سکوی پرش تناسب ندارد. ولی با پیگیری های زیاد شرکت سازنده ویلا را که سازنده یک مجتمع بزرگ ویلایی بود، پیدا کردم.  از شهرداری که مجوز پایان کار را صادر کرده بود و از هر کسی که به نوعی دست اندر کار ساخت این ویلا و استخر بود  و باعث کشته شدن شوهرم شده بود، سرنخ هایی پیدا کردم و شکایت کردم.

هر اداره ای که با سند و مدرک خود را بی گناه جلوه می داد و شکایت مرا رد می کرد، مظنون بعدی را پیدا می کردم تا نهایتاً توانستم شرکت سازنده استخر را که جدا از سازنده ویلاها بود پیدا کنم و علیه آنها که بدون نقشه و اندازه های استاندارد استخر ساخته بودند و سکوی پرش برای آن گذاشته بودند و نیز سازمان تایید کننده آنها  شکایت کردم و آنها را به دادگاه کشاندم و نهایتاً با ارائه مدارک پزشکی و علت مرگ که مورد تایید پزشکی قانونی قرار گرفته بود، آنها را محکوم کردم. ولی آنها هم همسرم را محکوم کردند که بدون توجه پرش انجام داده!

من هر چه مدرک خواستند، بردم ولی دادگاه پنجاه درصد شوهرم  را مقصر دانست و پنجاه درصد سازنده استخر را و بالاخره دیه به من و بچه ها و مادر شوهرم تعلق گرفت. ولی الان هنوز بعد از گذشت 11 سال هنوز شرکت مورد نظر دیه ای به ما پرداخت نکرده و هر بار به دلیلی از زیر اجرای حکم دادگاه طفره می رود. مدیر شرکت در سفر است. این شرکت در داخل و خارج از کشور دارای املاک و اموال بسیاری است، در شمال کشور و شهرهای دیگر هم همینطور. در حال حاضر ملکی را معرفی کرده که برای پرداخت دیه توقیف و به مزایده بگذارند که صدها برابر مبلغ دیه است و آنقدر گران است که کسی قدرت خرید آن را ندارد و ما  مانده ایم دست خالی. من قیم فرزندانم هستم. دخترم که 18 ساله شده و رشید و بالغ است، می تواند از نظر مالی مستقل عمل کند ولی قیمومیت پسرم که هنوز به سن قانونی نرسیده با من است. مادرشوهرم قصد بذل سهم خود را به فرزندان من دارد. ولی هنوز اقدامی نکرده. و من برای دریافت مهریه ام دادخواست داده ام که ابتدا از دیه کسر شود. ولی وکیلی به من گفته که نمی توانم چون قیم فرزندم هستم مهریه را دریافت کنم. البته من هنوز در دادگاه برای آن رفت و آمد دارم و می دانم که موفق می شوم.

دخترم به سن قانونی رسید و شرکت سازنده با پرداخت مبلغ کمی رضابت او را گرفت. این کار را بدون خبر و اجازه از من انجام داد، دخترم هم به خاطر من  که اینقدر پیگیری نکنم، این کار را انجام داد. چون من از این دوندگی ها خسته شده بودم و او هم خسته شده بود. منتها شرکت با این کارش وضع خودش را در محکومیت بدتر کرد و نتوانست از زیر پرداخت دیه در برود.

حالا از شما می خواهم بپرسم ممکن است که آیا سهم من از دیه به خاطر عهده داری سرپرستی پسرم از من گرفته می شود؟ آیا بالاخره موفق می شوم دیه شوهرم را بگیرم و پیش بچه هایم سربلند باشم که اجازه ندادم خون پدرشان هدر رود؟

 

پاسخ دکتر فرزانه ژدری:

 به افسانه خانم با این روحیه بالا و امیدواری و پیگیری مداوم و جدیت در احقاق حق خودش و فرزندانش  باید احسنت و خسته نباشید گفت. به خاطر همین پیگیری و پشتکار حالا خود ایشان به قانون آشنایی خوبی پیدا کرده و با کار دادگاه ها و آئین دادرسی کاملاً آشنا شده است . چون پرونده شان در تهران و شمال هردو دردست بررسی و رسیدگی بوده و دراین چند سال شاید هر ماه چند بار این شهرو آن شهر می رفت بدون اینکه ابراز ناامیدی و خستگی کند، محکوم علیه و وکیل شان از پیگیری و جدیت ایشان تعجب کرده اند. درمورد نتیجه پرونده شان به ایشان اطمینان داده شد که:

  • شما به خاطر قیمومیت فرزندتان از سهم الارث خود از دیه محروم نمی شوید و می توانید اصالتاً به عنوان زوجه از دادگاه مهریه خود را به عنوان دینی که شوهرتان به شما داشت و هنوز پرداخت نشده و از دیون ممتازه نیز هست، درخواست و دریافت کنید.
  • اگر شما دادخواست هم ندهید قبل از تقسیم دیه، ابتدا مهریه شما را پرداخت خواهند کرد و بعد مانده دیه را تقسیم می کنند. دو سهم پسرتان را هم نزد شما امانت می گذارند.
  • مبلغ دیه به نرخ روز پرداخت می شود و هر سال به نرخ همان سال احتساب و پرداخت می شود. یعنی هرچه سال بگذرد و پرداخت نشود، به نفع شما و به ضرر پرداخت کننده دیه می شود. اصطلاحا نرخ دیه یوم الادا یا یوم التادیه است.
  • این که شما گفتید صاحب شرکت ملک بزرگی را برای اجرای حکم و پرداخت دیه شما معرفی کرده، برای این است که اولا چون مدیون است اگر این ملک را معرفی نمی کرد، ممنوع الخروج بود و نمی توانست به خارج از کشور برود. ضمن این که به این ترتیب توانسته وقت کشی هم بکند و زمان را برای خودش بخرد. البته نهایتا به ضرر اوست چون دیه را باید طبق نرخ روز بپردازد و در این صورت تعویق آن باعث می شود مبلغش بیشتر شود. اگر تا زمانی که از مسافرت برگردد ، این ملک به فروش نرفت، دادگاه برای فروش آن و پرداخت دیه شما اقداماتی می کند و نهایتا به هرحال دیه را از او خواهد گرفت . از این بابت شما نگران نباشید.

ان شاءالله موفق باشید و برای فرزندان تان الگوی خوبی بوده باشید.

/انتهای متن/

درج نظر