” سه دیدار” امام خمینی است از دریچه نگاه نادر ابراهیمی

“سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد” از کتاب هایی است در مورد امام خمینی که به صورت خودجوش و بر اساس باور و اعتقاد نویسنده نوشته است و در عین حال از سوی منتقدان مذهبی و هم روشنفکران چپ گرا مورد انتقاداتی هم قرار گرفته است.

0

فاطمه قاسم آبادی/

” سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد” از کتاب هایی است در مورد امام خمینی که به صورت خودجوش تالیف شده است و نادر ابراهیمی آن را از سوی هیچ نهاد یا ارگان دولتی سفارش و حمایتی در مرحله نوشتن دریافت نکرده است.

در مورد این کتاب نادر ابراهیمی بارها در مصاحبه‌هایش و هم در مقدمه کتاب یادآور شده است:

” این رمان را با تمام باور و اعتقادم نوشته‌ام.”

از نام کتاب چنین بر‌می‌آید که ابراهیمی با امام دیدارهای متعددی داشته است در حالی که او تمام این رمان را بر اساس تحقیقات و احساس درونی‌اش به امام نوشته است.

وی برای نوشتن این کتاب، سراغ منابع کتابخانه ای بسیاری رفت و همچنین مصاحبه هایی با یاران امام در دوران مبارزه و گفت‌و‌گوهایی با اعضای خانواده و نزدیکان ایشان خمیرمایه داستانی این رمان تاریخی را شکل داد.

 

واقعا امام را مبارز می‌دانست

همسر نادر ابراهیمی در مورد کتاب سه دیدار توضیحات جالبی دارد:

“در مورد «سه دیدار» اول این را باید بگویم، برای کسانی که می‌گویند نادر ابراهیمی چطور برای امام کتاب نوشته‌ است، نادر ابراهیمی خیلی پیش از این‌که امام خمینی رهبر یک انقلاب بشود ایشان را می‌شناخت، از خرداد ۴۲ می‌شناخت و در پی شناخت مردی بود که واقعا او را مبارز می‌دانست. حرکات او را دنبال می‌کرد. مثل این‌که آدم زندگی چه‌گوارا یا فیدل کاسترو را دنبال کند که شخصیت‌‌های مبارز واقعا زیبایی بودند. من حتی یادم است توی همان دوران شلوغی انقلاب روزنامه‌ها را می‌آورد و می‌خواست از یادداشت‌ها و خبر‌های کوچک روزنامه‌ها کتابی به نام «نهضت ایمان» بنویسد.

من به او کمک می‌کردم و این اخبار را می‌بریدم و توی یک پوشه به نام «مستندات نهضت ایمان» جمع می‌کردم. از خرداد ۴۲ دنبال این مرد به عنوان یک مبارز بود . بعدها دانست که ایشان فیلسوف هم هست، شاعر هم هست. نمی‌دانم شعر‌های امام را خوانده اید یا نه؟

سه دیدار را برای این ننوشت که حقوق یا مزد بیشتر یا پست و امتیازی بگیرد. نه، مثل همۀ حق‌التالیف‌ها بود. چون به امام اعتقاد قلبی داشت. توی این کتاب می‌بینید که از تاریخ اجداد حضرت امام شروع کرده است و می‌بینید که چقدر زیبا و لطیف سرگذشت ایشان را گفته است.

نادر اعتقادش را با صدای بلند بیان می‌کند. روزی هم اگر بفهمد که این اعتقاد اشتباه بوده ‌است باز هم با صدای بلند می‌گوید که من اشتباه کرده‌ام. هنوز هم این اتفاق نیفتاده ‌است…”

البته این صحبت در زمان حیات نویسنده بیان شده است.

 

فصل های کتاب

“سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد” نوشته نادر ابراهیمی 253 صفحه و ده بخش دارد. بخش اول حالتی توصیفی دارد و در قالب داستانی نمی گنجد. سخن از ورود مردی است که از دریا برآمده و یک راست به منزل راوی می آید و در پی آن مریدی راوی مشخص و تعریف های از خود مطرح می گردد.

در بخش دوم، داستان به دوران نوجوانی امام برمی گردد و در آنجا شخصیت هایی چون صاحبه بانو عمه امام، و حاج آقا مرتضی برادر امام. . . مطرح می گردند.

سومین بخش به دیدار سوم مربوط می شود. در آن جا حضرت امام در دوران جوانی به سر می برند و با مدرس آشنا می گردند. بخش های بعدی به ترتیب دنباله این سه دیدار یا سه بخش هستند. یعنی بخش چهارم دنباله بخش اول، بخش پنجم دنباله بخش دوم و. . . و به همین ترتیب بخش هفتم دنباله بخش چهارم و تا آخر است. نویسنده در آخرین بخش دیدارها را در هم می آمیزد.

 

داستان سه دیدار

کتاب “سه دیدار” از نوع داستان تاریخی است. پیش از این نادر ابراهیمی داستان های ” مردی در تبعید ابدی” و “بر جاده های آبی سرخ” را نوشته است. این دو داستان هم دارای مضمون تاریخی است و شرح حال ملاصدرای شیرازی و میرمهنای دغابی را مطرح می سازد. این گونه داستان ها که بر پایه زندگی شخصیت های سیاسی و فرهنگی نوشته می شوند دارای ویژگی های خاص اند؛ به گونه ای که گاه بزرگترین داستان نویسان که از نقش شخصیت و ضرورت عنصر حقیقت مانندی در داستان مطلع هستند، ناچار اقدام به خلق داستان های ضعیف و کم بنیه می کنند.

 

نقد کلی و محتوایی بر کتاب

واضح است که طرح این گونه داستان ها مایه از حقیقت می گیرد؛ مخصوصا طرح زندگی شخصیت های معاصر، نویسنده در راستای خلق چنین آثاری می تواند گه گاه برای بیان حقایق از قوه تخیلی خود استفاده نماید و با صحنه پردازی و بردن حوادث حقیقی در بستر ماجراهای تخیلی شخصیت های خود را مطرح می سازد.

در ضمن این گونه داستان ها نباید قالب و ساختار داستانی خود را از دست بدهند و به قالب روایتی – تاریخی شبیه شوند. متاسفانه در این داستان در هر دو مورد مسامحه دیده می شود.

تسامح نویسنده مخصوصا در بحث های عقیدتی بین مراد و مرید و آن شخص منکر گاهی باعث می شود تا بر پیکره داستان صدماتی اپذیری وارد آید.

اگر چنین اشتباهاتی در توصیف شخصیت های دیگری صورت می پذیرفت جای چشم پوشی داشت اما زمانی که شخصیت والای رهبری انقلاب اسلامی قرار است ترسیم شود، خطایی از این دست قابل بخشش نیست.

در حقیقت این داستان بن مایه اندیشه نهفته نویسنده است، بیان حال امام و اندیشه ایشان نیست. بحث های عقیدتی (که غالب پیرامون نقطه نظرات منکران است تا خداباوران)، شخصیت پردازی نادرست، لحن انتخاب شده برای افراد و نگارش جملات ایهام دار، مبهم و ضعیف از جمله مواردی هستند که در نگاه نقادان از نواقص کتاب به حساب می آیند.

 

تلفیقی از داستان و عقاید و ایدئولوژی ها

در دیدار اول، داستان به دلیل مطرح شدن عقاید و ایدئولوژی ها از قالب اصلی خود دور می شود. در این بخش به جز صفحات اول، داستان فاقد صحنه پردازی و حضور عناصر اصلی از جمله حالت تعلیق، کشمکش های بیرونی، نقطه اوج است و بیشتر مکالمه و گفت و گوهای طولانی و تکراری در آن گنجانده شده است. جملات این بخش پیچیده و گاه ایهام دار طراحی شده اند که خبر از تسلط نویسنده در این زمینه دارد، اما این مسئله باعث نمی شود تا مسامحات نویسنده که در پشت این جملات پنهان شده اند نادیده گرفته شود.

ظاهرا نویسنده قصد داشته در این باب مجلدات دیگری را به چاپ رساند. در حقیقت “سه دیدار” اولین جلد این مجموعه محسوب می شود ولی آن طور که انتظار می رفت این اثر، کتاب قدرتمندی از آب در نیامده است. برای مثال در بخشی از کتاب آورده است :

” باز می گویم ای دوست دریا گم کرده ی من! من برای اثبات خدا و اثبات اعتبار راه خدا باوران نیامده ام زیرا در روزگار من، نیاز به این اثبات انسان که تو مدعی هستی، از اساس، احساس نمی شود.” ص 153

در اینجا نقدی که به او وارد شده این است که اولا وقتی از پیر و مراد صحبت می شد گفتن این جمله که من عالم نیستم و مخزن اسرار و کاشف رازهای نهان نیستم نه درست است نه جایز، چراکه مراد برای پاسخ گویی به این قبیل سؤالات آمده و کلام او حجت است. او آمده است که در این باره بحث کند.

اگر چنین سخنانی از زبان فرد شکاک مطرح می شد باز ایرادی نبود اما چگونه می شود یک مرد خدا به این سؤالات ساده و پیش پا افتاده نتواند پاسخ دهد و از جوابگویی طفره برود؟

مرد خدا همچون حضرت علی (ع) است که یک باردر جنگی مواجه با فردی می شوند که نسبت به راز خلقت و مبدا به شک افتاده است. ایشان به میدان جنگ نمی روند و به سوالاتی که آن مرد طرح کرده می پردازند و در جواب اعتراض یارانش به بی وقت بودن این سوال و جوال می فرمایند ما برای اثبات همین مباحث جنگ می کنیم.

شاید اگر نویسنده به حرکات امام خمینی هم دقت بیشتری می کرد مخصوصا در مواردی مثل فرستادن هیاتی به مسکو نزد ، متقاعد می شد که یک مرد خدا طبیعتا پرداختن به مسائل اعتقادی را در سرلوحه کارهای خود می داند.

پیام امام در شرایطی فرستاده شد که جهان در بحران سیاسی به سر می برد و کمونیسم در حال فروپاشی بود ولی امام در پیام خود به مسئله مبدا و معاد اشاره می کنند و حتی به گورباچف پیشنهاد می کنند که عده ای را به ایران اعزام کند تا با اسلام ناب محمدی آشنا شوند و او را برحذر می دارند از رفتن به سوی سرمایه داری غرب. در صورتی که در داستان سه دیدار آن پیر مدام می گوید: “نمی دانم. . . نمی دانم. . . نمی دانم. ” ص 179

حتی در او نوعی کلافگی احساس می شود، آن هم برای چنین سؤالات ساده و ای!

 

تاثیر گرایشان سیاسی پیشین

در اوایل انقلاب گروه های سیاسی چپ گرا درگیر طرح چنین مباحثی بودند. برخی از آنها بر این باور بودند که هم اکنون زمان پردازش به موضوع خداوند و اثبات ایشان نیست و باید از این مبحث گذشت و به فکر مسائل سیاسی بود.

در این داستان هم در پس کلمات رد و بدل شده بین پیر و مرد منکر به این مسئله اشاره می شود. داستان می خواهد بگوید که در دنیایی که فقر، جنگ، زلزله و … وجود دارد نباید به بحث درباره اثبات وجود خدا پرداخت.

در حقیقت به نظر می رسد در این کتاب در لایه های زیرین بنوعی قرار است دو مکتب اسلام و کمونیسم به هم نزدیک شوند. متاسفانه، این پیام ها از زبان پیر ذکر شده است و این بزرگترین ایراد به اثر است.

 

نه مذهبی ها و نه روشنفکران اقبالی نکردند

همانطور که گفته شد نویسنده در این کتاب به نوعی سمبل های ارزشی گذشته اش را با شخصیت امام در هم می آمیزد و با داستان سرایی سعی در تلفیق این دو می کند منتها به خاطر تفاوت های اساسی که بین این دو وجود دارد کتاب به محوریت مشخص و جالبی نمی رسد و در نتیجه مورد توجه هیچ قشری از جمله مذهبیون و نه روشنفکران چپ گرا، قرار نمی گیرد.

البته شک نیست که نادر ابراهیمی با نوشتن این کتاب به نوعی نسبت به امام اظهار ارادت داشته هیچ شکی نیست، منتها در چگونگی بروز این ارادت خیلی توانمند عمل نکرده است.

در عین حال باید دانست که کتاب سه دیدار یکی از کتاب های مرد بزرگ نویسی ایران نادر ابراهیمی است که شاید اثر قدرتمندی نباشد ولی نشانه ناتوانی نویسنده و ضعف دیگر آثار او به حساب نمی آید.

/انتهای متن/

درج نظر