شاد نگه داشتن جامعه وظیفه دولت هاست

این روزها اگر در خیابان‌ها قدم بزنی، اگر سوار بر مترو و تاکسی و اتوبوس شوی و یا حتی اگر به بهانه‌ای در صفی، اتاق انتظاری و یا دورهمی باشی، می‌فهمی که سهم مردمان سرزمین ما از شادی روزبه‌روز کمتر می‌شود.

0

نسیم شهسواری /

مردم ما همان مردمی که در همیشه تاریخ، لطافت و شاد زیستی و میهمان‌نوازی‌شان زبانزد بوده است، دیر زمانی است که در لابه‌ای مشکلات متعدد زندگی‌شان گم‌شده‌اند.

امروز روز مردم ما در میان مشکلات زندگی‌شان کمتر جایی را برای امید، لبخند و سرزندگی خالی گذاشته‌اند.

این روزها غم نان، خانه و معیشت و گذران روزهای زندگی مردم را از لحظه‌ای لبخند و شادی بازداشته است.

خیلی وقت ها شادی گمشده خانه‌هاست و مادران و پدران، جوانان و نوجوانان همه و همه ساعات زیادی از روزهای زندگی را با دغدغه گذران فردای زندگی می‌گذرانند.

اما به‌راستی چه شده است، چه شده است که در میان امروز و فردا و فرداهای مردم این شهر و این دیار جای کمتری برای زندگانی و لبخند و شاد زیستی وجود دارد.

 وقتی مشکلات حاد اقتصادی تاب و توان را از مردم گرفته است و حتی حسرت یک سفر کوتاه بر دل بسیاری از خانواده‌ها مانده است؛
 وقتی ثمره کمبود و گرانی این است که امکانات تفریحی و ورزشی خصوصاً برای زنان و دختران و به ویژه در شهرهای کوچک وجود ندارد؛

وقتی رسانه ما رادیو و تلویزیون ما از هر فرصتی برای گریاندن مردم استفاده می‌کند؛ 

وقتی سوژه‌های خاص سریال‌های و فیلم‌های تلویزیون و سینما نمایش سختی‌های روزگار است؛
وقتی مردم حتی نگران هوایی هستند که تنفس می‌کنند، نگران میوه و سبزی‌هایی هستند که احتمالاً سموم کشاورزی دارند و استرس آن رادارند که پارازیت‌ها و … هزار یک مشکلات دیگر سلامتی‌شان را به خطر بیندازد.

 دیگر شادی کم‌کم جای خود را به افکار مضطربانه و پریشان می‌دهد.

شاد نبودن مردم باعث می شود که سبک زندگی‌شان دگرگون و بی‌محتوا می‌شود.

باید نشست با همه کسانی که به نوعی در جامعه ما مسئول هستند حرف زد. باید نشست و به همه کسانی که تصمیم‌گیرندگان و مجریان این جامعه هستند گوشزد کرد که:

 ‌ همان‌طور که حکومت از مردم مالیات می‌گیرد، نفت شان را می‌فروشد،  امنیت مرزهایشان را تأمین می‌کند،  کالاهای اساسی‌شان را تهیه می‌کند و …، شاد نگه‌داشتن جامعه هم وظیفه آن‌هاست.

 جامعه ناشاد و غمگین، همواره بستر نابسامانی‌هایی است که هیچ‌کس نمی‌داند که چه سرانجامی خواهد داشت. دولت‌ها همان‌گونه که درباره ساخت جاده‌ها،‌میزان واردات و صادرات، نرخ تورم، رشد بورس و … گزارش می‌دهند، باید درباره میزان شاد کردن مردم نیز گزارش مستند بدهند زیرا همه این مقدمات برای آن است که مردم جامعه بهتر و شادتر زندگی کنند.

آیا تاکنون مجلس شورای اسلامی یا هیئت دولت، جلسه‌ای غیرعلنی برای بررسی علل غمگین بودن ایرانی‌ها برگزار کرده است یا برایشان مهم نیست که یک ملت در میان انبوهی از اندوه زندگی می‌کند؟

ای کاش همه آن‌هایی که می‌دانند و می‌توانند؛ همه آن‌ها که بهانه بودن و ماندنشان مردمان این سرزمین است؛ بنشینند و فکری برای غبار خاکستری غم در این سرزمین کنند.

مردم این سرزمین برای شاد بودن بهانه می‌خواهند.

مردم این سرزمین برای شاد زیستن و خنده‌های از روی رضایت انگیزه می‌خواهند.

روی سخن با همه کسانی است که با نام همین مردم نان می‌خورند.

این مردم می‌خواهند علت همه سختی‌های این روزهای زندگی‌شان را بدانند

این مردم در پس همه بغض‌های و اخم‌هایش در جستجوی تصویر یک فردای روشن و شاد هستند.

مسئولین برای این نیاز  و انتظار مردم چه فکری کرده اند

/انتهای متن/

درج نظر