بر رشد قارچ‌گونه مراکز مشاوره نظارتی هست؟

پیچیدگی های زندگی امروز و گسترش مشکلات مردم نیاز آن ها را به مشاوران متخصص پررنگ کرده، اما گزارش‌ هایی که از رشد قارچ گونه مراکز مشاوره و بعضی راهنمایی‌های اشتباه و توصیه های غیرمعقول و بعضاً غیر اخلاقی برخی مشاوران می‌رسد، این سوال را به ذهن می آورد که آیا نظارتی بر روند فعالیت مشاوران در کشور وجود دارد؟

0

فرشته میرزا/

در زندگی هریک از ما ممکن است مشکلات متعددی وجود داشته باشد. در جامعه ایرانی، از قدیم‌الایام برای حل مشکلات و پادرمیانی در درگیری‌ها به امین یک محله مانند امام جماعت، بزرگتری از فامیل و حتی فردی عاقل از همسایه‌ها مراجعه می‌کردند؛ اما پیچیدگی روابط انسان‌ها در عصر جدید و برجسته شدن نقاط اختلاف در زندگی‌های خانوادگی به‌ُدلایلی چون اختلافات مالی، اعتقادی، روانی و غیره نیاز بیشتر جامعه به مشورت‌گیری از افراد خردمند و متخصصان آشنا به تکنیک‌های علمی را بسیار پررنگ‌تر کرده است.  

بنابراین با تغییرات عمیقی که در چندسال اخیر در سبک زندگی مردم و نقش افراد در جامعه ایجاد شده، مداخله راه‌کارهای علمی برای بهبود مسائل زندگی مردم در اغلب موارد راه‌گشا و سازنده بوده و همین نتیجه منجر به ایجاد و شکل‌گیری دفاتر متعدد مشاوره در سطح شهرها و کلان شهر‌ها گردیده است.

مشاوران تاکنون کمک شایانی به کاهش شکاف زندگی‌های خانوادگی کرده‌اند؛ با این وجود کم نیستند افرادی که به‌خاطر راهنمایی‌های نادرست مشاوران نه تنها گره‌ای از کارشان باز نشده، بلکه از چاله درآمده و به درون چاه افتاده‌اند.

شواهد نشان می‌دهد که زندگی بسیاری از زوجین در نتیجه عمل به رهنمودهای غلط مشاوران و افراد غیر‌کارشناس منجر به طلاق شده و بسیاری از افراد علیرغم اینکه برای حل مشکلات زندگی خود به مشاوران پناه می‌برند، به جای کسب مهارت‌های ارتقا رفتاری در زندگی خود، دچار انحرافات عمیقی شده‌اند.

 

مشاوره، مرهم درد یا نمکی بر زخم؟

اما به راستی مشکل کجاست؟ مگر نه اینکه قرار است مشاوران با مشورت صحیح، مرهمی بر زخم‌های زندگی مردم باشند؟ پس چه عواملی موجب شده که آن‌ها از این مسیر منحرف شوند؟ آیا کشورمان در زمینه مشاوره متخصصان کافی را ندارد؟ یا اینکه انگیزه‌های مالی منجر به تشکیل قارچ‌گونه مراکز متعدد و ناکارآمد مشاوره شده است؟

طبق مصاحبه‌ای که طهورا نوروزی، مشاور خانواده و پژوهشگر اجتماعی در سال گذشته با خبرگزاری ایرنا انجام داد، وی با صراحت اذعان کرد: براساس پژوهش انجام شده در یکی از مراکز پژوهشی معتبر ایران، 75 درصد طلاق ها در 10 سال اول و 45 درصد در چهار سال اول زندگی مشترک رخ می دهد.

وی تصریح کرد: این پژوهش همچنین نشان می‌دهد که 40 درصد طلاق‌ها نتیجه انتخاب نادرست بوده و 48 درصد از متقاضیان طلاق مردان و 23درصد زنان هستند و این آمار نشانگر این است که هنوز زنان پایبندی بیشتری به کیان خانواده دارند.

با بررسی این شواهد درمی‌یابیم که تقریباً نیمی از اشتباهات افراد در مقوله ازدواج، مسئله انتخاب نادرست و یا همان ناپختگی لازم افراد در انتخاب شریک زندگی است.

یعنی فردی که در آستانه ازدواج قرار داشته توانایی درک معیارهای درست برای همسریابی نبوده است و بزرگترین مقصر این ضعف اطلاعاتی، پس از خانواده و نهاد‌های آموزشی کشور، بر عهده مشاوران است، زیرا بالاخره عده‌زیادی از افرادی که در زندگی مشترک خود دچار شکست شده بودند، چه پیش از ازدواج در مراحل انتخاب همسر و چه پس از ازدواج و در جریان زندگی تحت نظر مشاورانی بوده‌اند و ناتوانی مشاور در ارائه معیارهای انتخاب همسر و راهکار درست به مراجعین، بخشی از مسئولیت این مشکل عمومی را بر عهده آنان می‌گذارد.

دکتر صمد شاه‌محمدپور در این باره معتقد است: وضعیت نظام روان‌شناسی در حال حاضر، بسیار آشفته است؛ عملاً بعد از چند سال که از فعالیت نظام روان‌شناسی در کشور ما می‌گذرد، مردم اصلاً به نظام روان‌شناسی مثل نظام پزشکی نگاه نکرده و به آن اعتماد ندارند. شاید یک دلیلش این باشد که متولیان نظام روان‌شناسی از فرهنگ عمومی و دینی و وضع زندگی مردم اطلاعات دقیقی نداشته و مردم و مشکلات‌شان را نمی‌شناسند.

این روان‌شناس همچنین می‌گوید: در بحث مشاوره آیتم‌های دیگری به‌جز بحث آکادمیک مطرح است؛ یکی از آن‌ها «تجربه» و دیگری «شخصیت خود مشاور» است و برای این‌که به یک سامان نسبی برسیم لازم است تا نظام روان‌شناسی بپذیرد که در مشاوره باید تخصص‌های دیگر هم به کمک بیایند تا بتوان به مردم درست پاسخ داد.

 

آیا هیچ نظارتی بر مراکز مشاوره وجود دارد؟

در کنار تمام این موارد، یکی از مشکلاتی که در سال‌های اخیر گریبان مردم را گرفته است گسترش و راه‌اندازی مراکز مختلف مشاوره خانواده است که به نظر می‌رسد نظارت صحیحی بر آن‌ها صورت نمی‌گیرد و طبق بررسی خبرنگار به‌دخت بسیاری از کارشناسانی که در این مراکز در کسوت مشاور پیش روی مردم می‌نشینند، دارای تحصیلات غیر مرتبط با این رشته هستند و مثلاً فردی که در علوم تربیتی تخصص دارد، الزاماً یک مشاوره خانواده نیست، اما کار مشاوره می‌کند.

دکتر شاه‌محمدپور درباره راه‌کارهای غلط برخی مشاوران نیز معتقد است: در برخی مراکز مشاوره، بعضاً می‌بینیم که به مراجعین، اموری مثل رابطه آزاد با جنس مخالف، خودارضایی، نداشتن حجاب، اباحه گری و… توصیه می‌شود. این قبیل راه‌کارها خلاف هنجارهای دینی، اخلاقی و قانونی جامعه ماست و حاصل این است که خود این افراد که درمقام مشاور هستند، این هنجارها را قبول ندارند و در نتیجه چنین توصیه‌هایی به مراجعین می‌کنند.

این کارشناس می‌گوید: متأسفانه باید گفت روان‌شناسی و مشاوره در جامعه ما وارد شد، بدون اینکه مکانیسم نظارتی‌اش لحاظ شود؛ از مسائل مالی گرفته تا بقیه مسائل که در این زمینه مطرح است. حتی گاهی ممکن است ازمردم خلاف تعرفه هم پول گرفته شود و همه این‌ها نیاز به اعمال نظارت را نشان می‌دهد، چون اموری غیرقانونی حساب می‌شوند.

به هرحال عوامل تربیتی جامعه مانند مشاوران، از عاملان اثرگذار در بهداشت روانی جامعه هستند و عملکرد نادرست این قشر، به نوعی بازی با سرنوشت مردم و موجب بی‌اعتمادی عمومی جامعه به کلیه مشاوران شده و به جای ارتقای سلامت روانی جامعه و یاری مردم موجب بروز آسیب‌های روان‌شناختی و اجتماعی در کشور می‌شود.

سازمان بهزیستی و ارگان‌های مربوطه نباید تنها به ارائه مجوز به این مراکز مشاوره بسنده کنند و نظارت بر عملکرد مشاوران و شیوه اثرگذاری این مراکز بر زندگی مردم و همچنین ارزیابی میزان رضایتمندی مراجعین به عملکرد این مراکز نیز از موارد ضروری این ارگان‌ها محسوب می‌‎شود.

/انتهای متن/

درج نظر