امان از مشاور خانواده بی صلاحیت

مشکلاتی که به مشاورحقوقی ارجاع می شود، گاهی حقوقی است و گاهی هم غیرحقوقی . مشکلی که این بار یکی از مراجعین مطرح کرد، مشکل مراکز مشاوره  و مشاورین بی صلاحیت است که بجای راهنمایی مراجعین چه بسا آنها را به راه خطا سوق می دهند.

0

نسرین جلوی من می نشیند و از زندگی پرفراز ونشیبش می گوید:

بعد از 20 سال زندگی مشترک با  سیروس با وجود داشتن سه فرزند که هرکدام در یک مقطع تحصیلی درس می خواندند، مجبور شدم که به خاطر بدرفتاری ها و اعمال بد و خیانت آمیزش او را از خانه بیرون کنم. سیروس آنقدر نسبت به من و فرزندانش بی قید است که در این مدت یعنی بعد از رفتن از خانه، نه تنها اصلا نگران هیچ یک از مانیست، بلکه هیچ تغییری هم در رفتار و اخلاقش نداده و فقط منتظر است من برای جدایی و طلاق  حرکت اول را انجام بدهم. هروقت از او می پرسم که چه برنامه ای برای زندگی داری، جواب می دهد: من کاری ندارم بکنم، می روم شهرستان پیش پدر و مادرم و دوروز در هفته برای کار به تهران می آیم.

باید بگویم که متاسفانه سیروس کلا قید و بندی در زندگی ندارد. اصلا برایش مهم نیست که کجا می خوابد، چی می خورد و چگونه می پوشد.

 او پیش قاضی حرفی زد که باعث شرمندگی من شد و قاضی همه چیز را فهمید و فهمید که اصلا مرد زندگی نیست.

 انگار جای من و سیروس در زندگی عوض شده است. از اول من خانه داشتم و او در خانه من زندگی کرد. همه کارهای سه فرزندمان با خودم بود. بخش زیادی از هزینه های زندگی با من بود. گرفتن وام و پرداخت قسط بیشتربا من بود. من بعد از 20 سال کار با موقعیتی بسیار خوب از نظر شغلی و اجتماعی در حالی که مدیر بخش دولتی در یک وزارتخانه بزرگ بودم، بازنشسته شدم چون باید به زندگی و فرزندانم می رسیدم. در عوض سیروس در همه این سالها برای خودش سرگرم خوشگذرانی بود. براحتی با زنان و دختران ارتباط برقرار می کرد.  در واقع بخاطر موقعیت شغلی سیروس که مورد مشورت خیلی از مراجعین زن و دختر در مشکلات شان بود، به نظرش کوتاهترین و بهترین راه این بودکه شخصا وارد زندگی خصوصی و شخصی آنها شود و کمبودهای شان را برطرف حل کند! اصلا هم درا ین مورد پروا و ترسی به خود راه نمی داد.

 حالا بعد از 20 ساال زندگی مشترک من به این نتیجه رسیدم که سیروس اصلا نمی فهمد که چه می کند و این ارتباط ها برای خودش و مراجعینش و هم برای خانواده اش چقدر مضر است. باور کنید جالا که برمی گردم و به 20 سال زندگی عاشقانه ای که با او کردم، نگاه می کنم از خودم تعجب می کنم که چطور این سال ها با این مشکلات عجیب و غریب سرکردم. از خودم می پرسم که  چرا نفهمیدم که سیروس اصلا آدم مناسبی برای کاری مثل مشاوره، نیست. در واقع بنظرم می آید که این شغل باعث غرور بی جا و هوایی شدنش می شود. اما الان هم که متوجه این امور شده ام، هر چه به او  تذکر می دهم، اصلا ترتیب اثری نمی دهد و نمی خواهد در این رفتارهای غلط و نادرستش تحدید نظری کند.

برای چاره جویی نزد یکی از مشاوران معروف و سرشناس شهر رفتم که به برکت حضور در رسانه ملی بسیار سرشان شلوغ شده و مراجعین زیادی داشتند. دفتر ایشان در محلی بدون اسم و نشان و تابلو بود که وقتی از یکی از همسایگان دفترشان در مورد بی تابلو بودنش پرسیدم گفتند که ایشان سه بار تا به حال از کار منع شده و درحال حاضر مجوز کار ندارد و به همین دلیل بی تابلو کار می کند. بگذریم که حق مشاوره شان 300 هزار تومان برای یک ساعت و یک جلسه بود که باید نقدا پرداخت می شد که جایی اثر و رسیدی نماند، چون مبلغ مشاوره قانونا وعرفا کمتر از یک سوم این مبلغ است. جالب این که وقتی خدمت شان مختصری از زندگی و کار همسرم گفتم، شروع کرد به تکذیب من و تایید همسرم و گفت که کار مشاور نزدیک شدن به بیمار و مراجعه کننده  است والا کارش بازده خوبی نخواهد داشت! بعد هم تاکید کرد که ما هم همین کار را باید برای بیمارانی که برای دریافت کمک به ما مراجعه می کنند، انجام دهیم! بالاخره این مشاور محترم به جای راهنمایی حرف هایی به من زد که باورم نمی شد یک مشاور با اعتقادات دینی  این حرفها را بزند.

به هر حال فعلا فقط منتظرم که دادگاه حکم عدم امکان سازشی را که درخواست دادم و سیروس هم موافق آن است صادر کند. برای همسرم علی السویه است که من که 20 سال با وی زندگی کرده ام و این سه فرزندمان، اصلا با او باشیم یا نباشیم. به نظرم می رسد تابه حال هم فقط به خاطر اینکه خانه و پناهگاهی نداشت با ما زندگی می کرد و حالا اگر آن را هم نداشته باشد، مشکلی ندارد که در خانه مادرش مثل یک بچه زندگی کند. سوال من این است که آیا من حق و حقوقی در این زندگی نداشته ام که بخواهم الان مطالبه کنم.

پاسخ دکتر فرزانه اژدری :

خوشبختانه راه  حل های حقوقی که برای حل مشکل نسرین هست تا حدی خودش بر طبق آنها عمل کرده است. اما نکاتی که بعضا حقوقی هم نیستند و به ایشان و خیلی از خانم ها باید یادآوری کنیم:

  • به دلیل این که زوج به دادخواست های قاضی پرونده طلاق که قبلا صورت گرفته ، اعتنا نکرده در این مرحله حکم عدم امکان سازش توسط قاضی صادر خواهد شد.
  • در این مرحله برای دادخواست دریافت مهریه و نفقه خود و فرزندان ظاهرا این آقا هیچ ندارد که پرداخت کند. دقیقا به همین دلیل هم تا بحال در زندگی مشترک با این خانم بجای ادای حقوق مالی، بدون هیچ دغدغه ای از همه مزایای مادی بهره مند شده و حالا هم بدون هیچ نگرانی و ناراحتی قصد خروج از زندگی را دارد.
  • اول به خود این خانم می گوییم و بعد هم به تکرار این مطلب را برای خانم های دیگر تاکید می کنیم که در زندگی مشترک باید جای زوج و زوجه مشخص باشد. چرا یک مرد نباید هیچ وظیفه ای به عهده اش باشد نه از نظر مالی و نه معنوی! وقتی این طور شد این مرد خودش احساس بی فایده بودن، بی جایگاه بودن و نهایتا احساس بی لیاقتی و به درد نخوردن می کند و طبیعتا بتدریج  از مردانگی و محبت پدرانه تهی می شود و وقتی اینطور شد جای دیگر دنبال جبران آنها می گردد و در نتیجه طبیعتا این مشکلات پیش می آید.
  • مطلب بسیار مهم دیگرکه لازم است تذکر بدهیم این است که مشاوری که این خانم از راهنمایی ایشان بهره گرفته، چون همکار همسرشان و هم نظر و عقیده او بوده، همه کارهای این آقا را فارغ از این که چقدربه زندگی این فرد لطمه وارد شده، تایید کرده و به ازای چنین مشاوره ای که به او داده، بدون مجوز قانونی مبلغی کلان هم دریافت کرده و نهایتا نه تنها از مشکل این خانم چیزی کم نکرده، بلکه به مشکلات روحی او دامن زده است. در واقع باید گفت این مشاور اصلا صلاحیت دادن مشاوره به افراد را ندارد و این در حالی است که به یمن فرصت های مهمی چون ظاهر شدن در برنامه های صدا و سیما توانسته به موقعیتی بسیار خوب (همان که منشی اش از آن به “برند” یاد می کند!)ایشان در یک جایگاه برتر از نظر مشاوره قرار گرفته است.
  • دراین جا باید از مسئولین صدور مجوز برای دفاتر مشاوره بپرسیم که آیا در جریان چنین فعالیت های ناصوابی تحت عنوان مشاوره و عواقب آن در زندگی مردم هستند یا نه؟ آیا اصولا توجهی به میزان صلاحیت دفاتر مشاوره برای ورود به مهم ترین و حساس ترین بخش های زندگی مردم که غالبا بخش خانوادگی است، دارند؟ آیا نظارتی بر میزان تقید این مشاورین به  ارزش های اخلاقی، عرفی و اجتماعی حاکم بر جامعه هست؟ آیا اصولا برای فعالیت این مراکز استاندارد و قاعده ای هست و اگر هست، نظارتی برای اعمال آن هست؟ چه دستگاهی و با چه شیوه و مکانیسمی این نظارت را  اعمال می کند تا اسباب سوء استفاده از مردم و مشکلات شان فراهم نشود؟ آیا دفاع از حقوق و جایگاه حرفه ای مشاورین پاک و مسئول و دلسوز ایجاب نمی کند که با عناصر خاطی و بی صلاحیت در این حرفه برخورد مناسب قانونی و صنفی صورت بگیرد؟

/انتهای متن/

درج نظر