فاطمه بنت اسد اولین بود و بی همتا…

همه دختران زاده می شوند و ازدواج می کنند. همه زنان فرزند می زایند و مادری می کنند و… می میرند، ولی این همه در مورد فاطمه بنت اسد با بقیه فرق داشت. او اولین و بی همتا بود در همسری و مادری و در بیعت و هجرت و …

4

سرویس فرهنگی به دخت/

خبر به سرعت در مکه پیچید،  دهان به دهان نقل شد و به گوش ابوطالب هم رسید که در جستجوی فاطمه بود . می دانست که وضع حملش نزدیک است و همین، غیبت یکباره فاطمه را نگران کننده می کرد. خبر را شنید. چگونه ممکن است؟ باورش سخت بود. ولی همه می گفتند.  يزيد بن قعنب می گفت وقتی کنار عباس بن عبد المطلب در کنار کعبه نشسته بوده، با چشم خود دیده که فاطمه بنت اسد به کنار کعبه آمده و با گوش خودش دعای فاطمه را شنیده که می گفته :
“پروردگارا!، من به تو و پیامبرانی که از سوی تو آمدند و به کتاب¬های آنان و به گفتار جدم، ابراهیم خلیل،¬ ایمان دارم. خداوندا!، به حق کسی که این خانه را بنا کرده و به حق نوزادی که در رحم من است، این زایمان را برای من آسان گردان.”
او و دیگران دیده بودند که دیوار کعبه شکافته و فاطمه وارد آن شده و دیوار بسته شده است. این عجیب است . کسی از تاریخ مثل این را نقل نکرده. حالا ابوطالب می دانست که فاطمه کجاست . اما او همچنان نگران بود. با خود می گفت:
آخر فاطمه چگونه در درون کعبه وضع حمل می کند؟ او چگونه به تنهایی بچه را به دنیا می آورد؟ چه کسی به او کمک می کند؟ آب و خوراک چه؟ چه کسی را بچه را می شوید و در پارچه می پیچد و …؟
فاطمه سه روز در کعبه است . و آخر بیرون می آید، از همانجا که وارد شده بود و دیوار کعبه دوباره بسته می شود. در دستش فرزند پسری که فاطمه او را به ابوطالب سپرد و گفت:”از غیب شنیدم که نامش علی است.”
حالا همه می دانند که علی مولود شریفی است؛ تنها کودکی که در کعبه زاده شده است. مادری هاشمی دارد و پدری هاشمی . و هاشمیان شریف ترین خاندان قریشند و قریش از معتبرترین قبایل عربستان.
مادرش اولین زن هاشمی است که با مردی از هاشمیان ازدواج کرده.  فاطمه تنها فرزند اسد است که با آوردن شش فرزند که چهار تن شان پسرند (طالب، عقیل، جعفر،  علی) و دو تن شان دختر( جمانه و فاخته یا ام¬هانی) نسل اسد را حفظ کرده است.
ابوطالب پدر علی، تنها سرپرست محمد یتیم است که در هشت سالگی جدش عبدالمطلب را از دست داد  و تا 10سال پس از بعثت در حمایت او بود.
و فاطمه بنت اسد تنها زنی است که برای محمد مادری کرده . پیامبر خود در مورد او گفت:
“او پس از ابی طالب، بهترین خلق خدا به لحاظ رفتار با من بود و مادر دیگر من پس از آمنه بود. ابوطالب نیکی می¬کرد و صاحب سفره بود و فاطمه ما را بر طعامی که گرد می¬آورد، جمع می¬کرد و از هر غذایی که بود، سهم مرا از دیگران بیشتر می¬داد.”
فاطمه بنت اسد از نخستین زنان است بعد از خدیجه(س) که  مسلمان شد و با پیامبر در مکه بیعت کرد.

از امام صادق(ع) نقل شد که فاطمه بنت اسد نخستین زنی بود که با پای پیاده به سوی مدینه هجرت نمود.

به روایتی وقتی فرمان هجرت مسلمانان از مکه به سوی مدینه از طرف خدا به پیامبر(ص) ابلاغ شد، مسلمانان گروه گروه به مدینه مهاجرت کردند، از جمله آنان حضرت علی(ع) به همراه فواطم(فاطمه زهرا(س)، فاطمه بنت اسد و فاطمه بنت زبیر)  از مکه به سوی مدینه هجرت کردند.

در جریان همین هجرت بود که فرشته وحی  این آیه را در شأن آنان آورد.
“آنهایی که در حال ایستاده و نشسته و خفتن خدا را یاد می¬کنند و پیوسته در خلقت آسمان‌ها و زمین می-اندیشند… پس خداوند دعایشان را مستجاب گردانید؛ زیرا من که پروردگارم عمل هیچ کس از زن و مرد را بی¬مزد نگذارم.” آل عمران، 191.
امام صادق(ع) در مورد او فرمود: “بی¬گمان فاطمه بنت اسد مهربان‌ترین مردم به پیامبر(ص) بود. از پیامبر خدا شنید که می¬فرمود: بی¬گمان مردم در روز قیامت عریان محشور می¬شوند، پس فاطمه بنت اسد گفت وای از رسوایی!”
سپس پیامبر¬خدا به او گفت: “من از خدا می¬خواهم که تو را پوشیده  برانگیزد.”
و نیز شنید که پیامبر(ص) از فشار قبر یاد می¬کند، پس گفت: وای از ناتوانی. پیامبر(ص) خدا به او فرمود: من از خدا می¬خواهم که از این فشار کفایتت کند.
فاطمه بنت اسد وقتی بیمار شد، پیامبر(ص) را وصی خود قرار داد و  پیامبر(ص) قبول کرد.
روزی پیامبر(ص) نشسته بود که علی (ع) گریان نزدش آمد و گفت:” مادرم فاطمه درگذشت.”
پیامبر چون خبر را شنید، فرمود: “و نیز مادر من به خدا سوگند!”
امام علی(ع) در این مورد فرمود:چون مادر ما فاطمه بنت اسد درگذشت، پیامبر خدا او را در پیراهن خود کفن کرد و بر او نماز گزارد و بر او هفتاد تکبیر گفت و در قبرش فرود آمد و به اطراف قبرش اشاره می¬نمود، گویی که آن را فراخ و بر او هموار می¬کرد و از قبرش بیرون آمد، در حالی که اشک از چشمانش روان بود و بر قبر او خاک می¬ریخت. پس چون از قبرستان بیرون رفت، “عمر بن خطاب” به ایشان عرض کرد: ای رسول¬خدا دیدم کاری برای این زن کردی که برای هیچ کس نکردی.
حضرت فرمودند: “ای عمر، این زن مادر من بود، پس از مادرم که مرا بزاد، ابوطالب احسان می¬کرد و صاحب سفره بود و ما را خوراک و طعام می¬داد، پس این زن همه سهمش را به من می¬داد و جبرئیل از سوی پروردگارم به من خبر داد که او اهل بهشت است و جبرئیل به من خبر داد که خدای عزوجل به هفتاد هزار فرشته فرمان داد تا بر او نماز بگذارند.”

فرزانه م./انتهای متن/

نمایش نظرات (4)