برای گشایش بخت، روشت رو تغییر بده

نسخه های خرافی عجیب و غریب نیلا بلا برای رزی و بخت گشایی اش ادامه داشت تا این که بالاخره ماری به دادش رسید با کمی توصیه های عاقلانه تر!

0

 فریبا انیسی/

رزی با صورت اشکی چشمانش رو باز کرد و گفت: حالا من چه کار کنم؟ مسجد سپهسالار که دیگر محل تجمع نیست، کفتربازها رو جمع کردند، گدایی ممنوعه، رمّالی و دعانویسی جرمه و…

نیلا بلا گفت: اصلاً فکر کن همه این کارها رو کردی و بی فایده بود. یک راه حل چلّه برداری بود.

ماری سرتق گفت: بر وزن پرده برداری!

نیلا بلا پشت چشمی نازک کرد و گفت: اول باید آب هفت گری می‌ریختند تو سر دختر، آبی که مادر دختر یا کس دیگر از هفت دکان که نام شغل شان به «گری» پایان می‌یافت، می‌گرفت (آهنگری، سفیدگری، زرگری، شیشه گری، مسگری، ریخته گری و دواتگری) این آب‌ها رو در شیشه‌ای جمع می‌کرد و روز جمعه پس از غسل و دو رکعت نماز واجب آب رو با جام باطل سحر بر سرش می‌ریخت.

رزی لب می‌گزید و چشمانش پر از اشک می‌شد. نیلا بلا ادامه داد: بیرون کردن دختر از خانه و توسل به منار هم بود که در پای منار دختر خانه مانده شمع روشن می‌کرد. البته نذر کردن و شمع روشن کردن که جای خود داشت و اگه اثر نمی‌کرد متوسل می‌شدند به اماکن مقدسه مسیحی!

  • برو!

صدای ما که پیچید تو کافی شاپ سرها برگشت سمت ما. اخم کافه چی تو هم رفت.

  • این چرندیات چیه؟

ماری پرسید و نیلا بلا گفت: به دلیل مسائل متافیزیکی و ماورایی در امر ازدواج این دخترها ممکنه، اختلال ایجاد شده باشه، همون جایی که باید گفت بخت دختر بسته شده، در واقع میشه فهمید امواج منفی در زندگی این دختر وجود داره، امواجی که از یه چیزی شبیه طلسم یا سحر میاد. (روبه بچه‌ها کرد و گفت:) لطفاً نگید طلسم وسحر وجود نداره یا خروفاته، حالا دیگه ثابت شده  سحر و طلسم کاملاً حقیقته و کاملاً وجود داره اما حرومه، چون به نحوی دست بردن در نظم خلقته، …

  • پس من چه کار کنم؟

رزی گفت با چشم اشکبار و حال زار.

  • خودت باش.

ماری سرتق گفت. رزی صاف نشست.

  • مگه من کی ام؟
  • یکی از اشتباهات افرود مجرد اینه که سعی می‌کنن خودشون روبروی طرفی که با او آشنا می‌شن تغییر بدن. اگه روشی که تا حالا بروی باز شدن بختتون پیش گرفته ای کار نمی کنه پس روشت روتغییر بده. سعی نکن کسی باشی که نیستی، خودِ واقعیت همان خودی است که قبل از اینکه دنیا شما رو عوض کنه و به شما بگه که چطور باش و چطور نباش. خودِ ساختگی ماسک اجتماعیه که  برای راضی کردن اطرافیان. اگر به دنبال یک رابطه پردوام و همیشگی هستی، این ماسک به دردت نمی‌خوره. پس برای باز شدن بخت تان به خودت فرصت بده تا خودِ واقعی تان رو پیدا کنین.
  • برای باز شدن بختت ببین با چه نوع شخصیتی می‌خواهی آشنا بشی. خودت رو در چنان محیطی قرار بده. مثلاً اگر دوست داری با مردی آشنا بشی که عاشق طبیعته، پس به اونجا برو… یادت باشه که برای کامل شدن لازم نیست حتماً با کسی وارد رابطه بشی. اگه تنها و شاد باشی بهتره از این که با کسی همیشه غمگین و گرفته زندگی کنی . مهم‌ترین رhبطه ممکن، رhبطه تو با خودته… خودنمایی نکن اما در فضایی قرار بگیر که امکان دیده شدن وجود داره.
  • اعتماد به نفست رو بالا ببر. ناکامی‌هایت رو بررسی کن و درمقابل این وسوسه که آن‌ها رو در طرف خالی کنی مقابله کن. پس به جای حق به جانب شدن، سعی کن در کنار بقیه شاد و خوشحال باشی
  • همین؟
  • خیلی روش‌ها هست حالا تو روی همین‌ها کار کن تا بعد!

رزی صاف نشست. ماری سرتق چشمانش رو گرد کرد و سفارش قهوه داد با کلی شکر.

 /انتهای متن/

درج نظر