کتاب است یا کریستال؟

نمایشگاه کتاب امسال هم پایان یافت؛ نمایشگاهی که میزان خرید کتاب درآن، در مقایسه با میزان کم مطالعه در کشور ما قابل توجه است اما …

0

فاطمه قاسم آبادی/
 نمایشگاه کتاب امسال هم با تمام فراز و نشیب هایش در مصلا برگزار شد و هزاران جلد کتاب در زمینه های مختلف به فروش رسید وقتی نگاه می کردید به سیل جمعیت در مصلا و کیسه هایی که پر از کتاب و برشور های مختلف بودند حس زنده بودن، وجود آدمی را پر می کرد .
درست است که در مورد میزان مطالعه در کشور ما بحث های بسیار زیادی وجود دارد که بر طبق آن آمار، مطالعه ی مردم ما کمتر از حد ی است که باید باشد ، ولی با این آمار کم، این میزان خرید کتاب معجزه به حساب می آید .
در همین فکرها مشغول قدم زدن در راهروهای نمایشگاه بودم که مادر و دختر کوچکی توجهم را جلب کردند . وقتی کنارشان نشستم حجم کتابهای جلوی پایشان باعث تعجبم شد. دخترک با قیافه ی رنگ پریده به مادرش می گفت که دیگر بیشتر از این نمی تواند راه برود و مادر هم اصرار داشت که تمام غرفه هایی که خواهرش چند روز قبل از آنها بازدید و خرید کرده است را ببیند.
در همین گفت گوها بودند که دخترک به کیسه ی کتابهایش لگدی زد و باعث پارگی اش شد! مادرش عصبانی بازوی دخترک را کشید و کیسه ی دیگری از کیفش در آورد ، کتابها را در آن ریخت و به دست دخترک داد و غرید :
“همینه دیگه لیاقت نداری میخوای همه با شعور بشن و تو خنگ بمونی پاشو بریم خونه پاشو….”
این را گفت و کیسه ی پر کتابهای دخترک را دستش داد و با زحمت کیسه های خودش را هم برداشت و رفت.
وقتی دخترک و مادرش دور می شدند به این فکر کردم که خطر واقعی که جامعه ی فرهنگی ما با آن روبروست صرف کتاب نخواندن و یا کم خواندن نیست.
خطر اصلی کمیت گرایی به جای کیفیت گرایی است، اینکه کتاب و کتاب خوانی به جای اینکه برای فهم بیشتر مورد استفاده قرار بگیرد وسیله ای شود برای چشم و هم چشمی و پز!
اینکه کتاب هم مثل کریستال های قیمتی صرفا به علت فرهنگی نشان دادن محیط خانه در دکورهایی به نام کتابخانه ها تلنبار شود ، این خطری است که امروز ما را تهدید می کند و اگر سریعتر جلویش را نگیریم تبدیل می شود به مشکلی که شاید قابل حل نباشد.

/انتهای متن/

 

درج نظر