کسی که آرامش ندارد چطور می خواهد به بچه اش آرامش بدهد؟

پدر باید در مسیرتربیت و شکل گیری شخصیت دختر نقشی مناسب و مسئولانه داشته باشد، مخصوصا در سنین نوجوانی . اما نقش مادر در این زمینه چگونه است ؟ خانم زهرا یوسف زاده استاد معارف قرآنی به این سوال پاسخ می دهد.

0

فرزانه حکمت/

شما نقش مادرها را درایجاد یک رابطه خوب میان دختر و پدر چگونه می بینید؟

– ما به عنوان مادر باید خیلی حواس¬مان جمع باشد که بچه مان هنوز یک فرد ضعیف است که در اختیار ماست. بیشتر از این که بخواهیم قدرت خود را به او اعمال کنیم باید به نیاز او که محبت و آغوش گرم ماست توجه داشته باشیم. این فهم است که مهم است. یک خانم باید بداند که دخترش را بخصوص در سن 11 و 12 سالگی با همسرش یعنی پدر دختر مأنوس کند، باید طوری در خانواده برنامه ریزی کند که سهمی از تأمین روح و شخصیت فرزندش را پدر برعهده داشته باشد. پدر هم باید بداند که این دختر حقی به گردنش دارد. بحث حقوق زنان که مطرح می شود باید از همین جاها شروع شود. ببینید ما در قرآن سوره ای به نام سوره نساء داریم. من اینجا اینطوری نمی بینم که یک سوره به اسم زن آمده ولی سوره ای به نام مردان نیست. خداوند از زن طوری تعریف کرده که با اسم جمع نساء می آيد و موضوع محوری آن رحِم است و نقشی که یک خانم در این مورد دارد، یعنی نقش در صله رحِم.

فکر می کنید با توجه به سختی و سنگینی مسئولیت تربیت و پرورش بچه ها در دوران ما، به عنوان یک مادر یا پدر می توان این نقشی را که گفتید درست انجام داد؟
– هر کسی به اندازه وسعش باید کار کند و خداوند ازهیچ کس بیشتر از آن نمی¬خواهد. این وسع هم به فهم افراد برمی گردد و همه به توان عملی شان. مسلما هر کس به اندازه خودش از تعلیمات دین معرفت و اطلاعی دارد و به اندازه خودش می¬تواند نقش خود را نسبت به خودش، جامعه اش و فرزندانش ایفا کندو همه امور هم البته دراختیار ما نیست. بقیه کار به دست خداست. در واقع یک قدم از 100 را ما برمی داریم و 99 قدم را خداوند است که هدایت¬ها را می بیند و اعمال می کند. آنچه مهم است این است که ما حواس¬مان جمع باشد و بخواهیم که راه را درست برویم. یعنی جهل نداشته باشیم، حق را بشناسیم و نسبت به آن تعهد داشته باشیم. اگر خدا ببیند که شما می¬خواهید درست عمل کنید، مرتب راه را برای¬تان باز می¬کند. در خانواده این طور است و در یک حرکت اجتماعی فرهنگی هم که انجام می¬دهید، همین است. به محض اینکه شما تشخیص می¬دهید که به عنوان یک مسلمان کاری بر عهده تان است که اگر انجام شود، مثلا در جامعه امروزی می¬تواند فرهنگ مردم، زندگی اجتماعی و هنجارهای اجتماعی شان را بهبود ببخشد، به همان اندازه که می فهمید و در توان¬تان هست، اگر کوچک ترین قصوری کنید اینجا مقصرید ولی به محض اینکه وارد این کار می-شوید ببیند چطور خداوند مدد می¬دهد. در همه جا همین طور است. چون وقتی خدا می¬گوید من هدایت می¬کنم شما بروید به اموری که وظیفه تان است، وارد بشوید، بامن شروع کنید و بعد از من بهره بگیرید به نتیجه می رسید، قطعا همان طور که خدا گفته خواهد شد. ما باید در این جا او را دخیل بدانیم و همه کارها از از خودمان ندانیم. در این صورت خیلی از کارها درست می¬شود. یک مادر و یک پدربه همان اندازه ای که عقل و فهم اش می رسد باید عمل کند.
پس چرا می بینیم که در خیلی موارد پدر و مادرها در مورد بچه های شان از نظر تربیتی موفق نیستند؟
– چون آمادگی کافی برای این امر در افراد ایجاد نمی شود. شما نگاه کنید در زمان ما خیلی تاکید می شود که برای اینکه بچه دار بشوید باید یک مقدمه ای داشته باشید از نظر جسمی ، اما معمولا کسی نمی گوبد این آمادگی را از نظر روحی و فکری هم برای مادر شدن کسب کنید.در مورد پدرها که اصلا بنظر نمی آید هیچ مقدمه چینی لازم باشد. در مورد خانم ها هم که توجه بیشتری به آمادگی برای بچه دار شدن هست، اکثرا به لحاظ فیزیکی و جسمی مطرح است. گاهی این آمادگی ها چون حالت تجربی دارد، باید از علوم تجربی کمک گرفت. البته علوم تجربی هم برای آدم ها به تنهایی کافی نیست. باید این علوم را وصل به علم الهی کرد. بدون اعتقادات صحیح و بدون آگاهی کافی نمی شود کار کرد. انسان دو بعد دارد: بعد مادی و بعد . هر کدام که گرسنه بماند آدم کم می آورد. آن وقت این کسی که خودش ناتوانی دارد و اجیانا دچار مشکل روحی شده، چطور می تواند به بچه هایش سلامت روحی بدهد؟ کسی که آرامش روانی ندارد چطور می خواهد به بچه اش آرامش بدهد؟ بخش عظیمی از آرامش روحی و روانی در ارتباط با خدا و اعتقادات آدم است که با دین ارتباط دارد. این آرامش گمشده امروز همه مردم دنیاست که گاهی سعی می کنند با بعضی ورزش های خاص یا به کمک علم روان شناسی به دست بیاید. اما واقعا این ابزارها چقدر به آدم ها آرامش می دهد؟ امروز می بینیم افراد اکثرا دچار استرس و ناآرامی¬های روانی هستند. منتها در عمل می بینیم که هرکسی که ارتباطش با معنویات بیشتر است آرامش¬ بیشتری دارد چون اعتمادش به خدا بیشتر است، صبورتر است و پای هر قضیه ای بیشتر می¬ایستد. منی که به خدا ایمان و اعتماد دارم ، وقتی مشکلی برایم پیش بیاید، کلافه نمی¬شوم. چون من قاعدتا سعی کرده ام اول با خودم مشکلی نداشته باشم که در این صورت به احتمال زیاد با دیگران هم مشکلی نخواهم داشت.

قسمت سوم

قرا نیود مردها نقش های خود را رها کنند

/انتهای متن/

درج نظر