پول خرد

فاصله یک برخورد خوب و بد فقط از این طرف چهارراه است تا آن طرف چهارراه. چرا این فاصله را طی نکنیم؟

3

سرویس ما و زندگی به دخت/

 

برداشت یک ( این طرف  چهارراه)

مسافر به راننده:

آقا ببخشید، اگه امکان داره یه کم جلوتر پیاده می شم.

راننده:

چشم، خواهش می کنم.

– چقدر تقدیم کنم؟

– 750 می شه، قابلی هم نداره.

–  بفرمایید.

 و دستش را با یک اسکناس دو تومنی دراز می کند.

– آقا، پول خرد خدمتتون نبود؟

– نه، شرمنده ام.

– نه آقا خدا نخواسته باشه، دشمن تون شرمنده. اینم یک و سیصد بقیه پولتون.

– گفتین 750 تومن.  بفرمایید این صد تومن خدمت شما.

– نه آقا قابل نداره ، بندازین تو صندوق.

– نه، شما بندازین برا هردومون ، خیر پیش!

برداشت دو ( این طرف چهارراه)

مسافر به راننده: آقا نگه دار، همین جا پیاده می شم.

راننده: صبر کن چراغ سبزه، بذار اینو رد کنم.

 – خب، من چیکار کنم که سبزه یا قرمز، نگه دار . حالا چقدر کرایه مون میشه؟

– 750، این جلو نوشتم که بخونید . سواد که داری؟

– خب، چه خبر ته؟ خیلی زور داره که یک کلمه جوابمو بدی؟ بیا !

 دستش را با یک هزاری دراز می کند.

– خرد بده آقا؟

 – ندارم ، اگه داشتم که می دادم، اینم خرد …

راننده: – بیا اینم یه دویستی.

– می گین پول خرد که زیادی بگیرین، همینه دیگه.

–  چرا حرف بی خودی می زنی، بگیر، اینم صد تومن دیگه! پنجاه تومن بقیه اش رو بنداز تو صندوق.

– برو بابا من که صدقه نخواستم، این تویی که …

– معلومه که کی …

و پایش را می گذارد روی گاز و می رود.

م.روشن ضمیر/انتهای متن/

نمایش نظرات (3)