تردید و تردد میان مادر و سینما…؟!

فیلم سینمایی «گهواره‌ای برای مادر» اثر پناه‌برخدا رضایی با محوریت موضوع مادری درسینمای ایران اکران شد.به بهانه اکران فیلم نگاهی به آن می کنیم.

0

 سرویس فرهنگی به دخت؛ محمدرضامحقق؛ منتقدومدرسسینما/

«پناه بر خدا رضایی» تا کنون ساخت فیلم سینمایی «چراغی در مه» و «دختر، پدر، دختر» را در کارنامه خود به ثبت رسانده است.

«گهواره ای برای مادر» شرح قصه‌ای است که به زندگی یک بانوی طلبه می‌پردازد. «نرگس» دختر جوانی است که ادبیات روسی را در دانشگاه مسکو به اتمام رسانده است و اینک در کسوت بانویی طلبه، درس می‌خواند و قرار است برای تدریس به دانشجویانی که تازه مسلمان شده‌اند به روسیه بازگردد.

فیلم به لحاظ سوژه کاملا بدیع و بکر است و تا به حال در سینمای ایران پیشینه نمایان و معروفی ندارد و به یاد نداریم اثری را که به زندگی یک دختر طلبه در این سطح پرداخته باشد.

از این جهت تردیدی نیست که فیلم دارای یک امتیاز فوق العاده است که اگر می توانست از آن به نحو احسن استفاده کند تبدیل به یکی از آثار ماندگار و کاملا بدیع سینمای ایران می شد.

اساسا تصویر یک بانوی طلبه در سینمای ایران تصویر نویی به شمار می رود که در میان این همه اعوجاج مبتذل و سخیف که هزاران بار به کلیشه ای ترین نوع ممکن بازتولید شده و جریان فیلمفارسی های مد روز را راه انداخته اند، یک نگاه خاص، تازه، جذاب و دارای قابلیت محسوب می شود.

پس تا اینجای کار موافقیم که گهواره ای برای مادر یک انتخاب خوب و بدیع و تازه در سوژه اش داشته و از این جهت نمره خوبی می گیرد.

اما اصل قضیه پس از این آغاز می شود و آنجا که بنا می گذاریم درباره اجرای این سوژه و ایده، چه از جهت فیلمنامه و چه از جهت اجرای تصویری اش سخن کنیم.

گهواره ای برای مادر یک فیلم کشدار، سردستی و تا حدی هم گل درشت در بیان و بازنمایی کاراکترها و به اصطلاح مفاهیم و پیامهایش است.

فیلم به طور کاملا مشخصی بر مبنای یک ایده انسانی از بحثی اجتماعی و اخلاقی یعنی موضوع نگهداری از والدین و مراقبت و تیمارداری از آنها در دوران کهولت و ناتوانی جسمی شکل گرفته و آنوقت تلاش کرده بر مبنای این خواست مفهومی و مضمونی و محتوایی، ساختاری بصری و داستانی سینمایی بار کند.

و تمام ایراد  اشکال قضیه هم از همین جا شروع می شود و از این دمیدن در سرنا از دهانه گشادش!

دوستان ما جابجا راه افتاده اند؛ بنا نیست ما اول مضمون بسازیم و بیابیم و بعد و برایش ساختار، قالب بگیریم و سفالش را روانه پرده سینما کنیم.

که اگر چنین کنیم نتیجه همین چیزی می شود که الان روی پرده می بینیم؛

یک فیلم شعارزده و کشدار و زمخت که همه ارزشهای ایده ای و سوژه ناب و حتی مفهوم مقدس و آموزنده اش را به باد فنا داده است.

مادر موجود مقدس و نازنینی است و ما حتی جا دارد جانمان را فدایش کنیم؛ در اینکه شکی نیست اما به حرمت همین مادران عزیز، بیایید قدری جدی تر به سینمایی کردن این مفهوم و امثال و اقرانش فکر کنیم.

تا کی بناست این سوال را از سینماگران عزیزمان بپرسیم که چرا به همان اندازه که برای مفاهیم فیلم و ایده های فکریتان ارزش قایل بوده اید، برای سینما و بصری کردن همین چیزهایی که مدعیش هستید فکر و تلاش نمی کنید؟!

شما فیلمی ساخته اید با ایده ای خوب و سوژه ای بکر که البته در سطح مانده و شعاری و گل درشت ادامه یافته و در پایان بندی هم به نتیجه ای درخور و آنچنانکه شایسته و بایسته است نرسیده.

بگذریم از ایرادهای جدی و اتفاقات عجیب و غریب باورنکردنی که در مفاد وقایع فیلمنامه تان به چشم می خورد.

مثل اینکه هیچ پرستاری حاضر نمی شود مادر را در امر ادای فریضه نماز یاری کند در حالیکه برای انمجام کارهای سخت تر آماده است!

کجای کشور ما اینگونه است؟!

چرا اینقدر آدرس غلط و حرف بی ربط در فیلم خوبتان می گنجانید که آدم به اصل قضیه هم شک کند؟!

و نیز ساختار نه چندان روان، بازی های لخت و بی رمق، گریم و صحنه اغراق شده و البته دیالوگها و مضامین گل درشت و قاب بندی های زیادی شاعرانه و کارت پستالی که البته بعضا کمترین کارکرد سینمایی هم ندارد.

محور فیلم دختر طلبه ای است که میان ماندن در ایران و مراقبت از مکادر پیرش و رفتن به مسکو و ادامه سیر ارتقایی کمالات تحصیلیش مردد مانده و در این کش و قوس ایثارگرانه و احتمالا خودخواهانه، به مادر پناه می برد و گهواره ای می شود برای او ولی فیلم گهواره ای برای مادر حتما برای تبدیل شده به گهواره ای که بتواند مخاطب را آرام و شریک لذتی ناب و سینمایی کند حتما خیلی چیزها کم دارد که برخی را برشمردیم.

«گهواره ای برای مادر»

کارگردان: پناه برخدا رضایی

بازیگران: الهام حمیدی، چکامه چمن‌ماه، غزل صارمی، فرحناز منافی ظاهر، افسر اسدی، هایده حائری، مهران رجبی، نیکا خسرو آبادی و…

فیلمنامه: حسین مهکام (بر اساس طرحی از: پناه برخدا رضایی)

تهیه‌کننده: پناه برخدا رضایی و محمد احمدی

مدیر فیلمبرداری: محمد احمدی

تدوین: مستانه مهاجر

موسیقی: پیمان یزدانیان

صدابردار: عباس رستگارپور

طراح چهره‌پردازی: مهرداد میرکیانی

طراح صحنه و لباس: بابک کریمی طاری

صدا گذاری و میکس: امیرحسین قاسمی

مدیر تولید: عباس کلانتری

برنامه‌ریز و دستیار اول کارگردان: روزبه سجادی حسینی

عکاس: مسعود اشتری

تصویربردار پشت صحنه: مهدی رضایی

سرمایه گذاران: بنیاد سینمایی فارابی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، موسسه تصویر شهر

/انتهای متن/

درج نظر