فریاد به جای همه دختران

تماشاگر فيلم “هيس! دخترها فرياد نمي زنند” با انگیزه و دقت انتخاب می کند و می داند که چرا به تماشای اثری از “پوران درخشنده” نشسته است.

1

سرویس فرهنگی به دخت؛ جلیلی/

“روزانه ۲۰ مورد کودک آزاری به مراجع رسمی گزارش می شود . طی سال گذشته ۲۰۰ مورد کودک آزاری به مددکاری گزارش شده است که ۴۸ درصد از کودکان قربانی شده مورد آزار جسمی، ۴۹ درصد مورد آزار عاطفی، ۱۳ درصد مورد آزار جنسی، ۲۰ درصد مورد بهره کشی اقتصادی قرار گرفته و ۱۲ درصد هم به محرومیت از تحصیل دچار شده اند. بنا بر گزارش انجمن ۴۱ درصد آزاردهندگان پدر کودک، ۲۸ درصد مادر کودک، ۷ درصد نامادری، ۶ درصد همسایه، ۴ درصد اقوام، ۴ درصد افراد غریبه، ۳ درصد کادر آموزشی، ۳ درصد کادر بیمارستان، ۲ درصد ناپدری و ۲ درصد کادر زندان بوده اند. در همین گزارش ذکر شده ۳۰ درصد از کودکانی که مورد آزار قرار گرفته اند در خانواده هایی به سر می بردند که تجربه اعتیاد و مصرف مواد مخدر داشته اند و در ۴۰درصد خانواده ها اختلاف شدید خانوادگی، ۴۰ درصد فقر، ۳۱ درصد تجربه طلاق و متارکه والدین و در ۹ درصد خانواده ها هم فوت والدین گزارش شده است. میانگین سنی کودکان آزاردیده ۱۰ تا ۱۲ سال و ۴۸ درصد از کودکان پسر و ۵۲ درصد دختر بوده اند . پس دختران بیش از پسران در معرض کودک آزاری قرار می گیرند”

(منبع:سایت مدافعان حقوق بشر)

شیرین یک تابلوی اعلانات است و پوران درخشنده یک بانوی دردمند و با شهامت که در همهمه های بی سر انجام و مبهم این شهر ،این تابلو را در دست می گیرد و جماعت را صدا می زند.

اجازه دهید این بار از خیر نقد تکنیک و تنظیمات سینمایی بگذریم،اگر شما در سالنی مملو از تماشاگر در طول تماشای یک فیلم کمترین صدا و نجوایی نشنوید، آیا جز جذابیت تمام عیار آن به نکته دیگری پی خواهید برد؟

تماشاگر امروز سینمای ایران با انگیزه و دقت انتخاب می کند و می داند که چرا به تماشای اثری از “پوران درخشنده” نشسته است.

فیلم مهیج و غیر معمول آغاز نمی شود. اتفاقا به در و دیوار هم نمی زند تا منِ تماشاگر را با ذهنی پر از سوال و ابهام و کلافگی اسیر صحنه ها و سکانس ها کند،آنقدر روایتش صادق و ساده است که  حتی گاهی به بازیگر نقش “علی” می خواهی تذکر دهی ؛ لطفا کمی رئال باش،بازی نکن!

داستان با صحنه آغاز می شود، با روایت ادامه می یابد و با کشاندن تماشاگر در عمق عاطفه و تلاطم جاری در قصه پایان می یابد.سکانس پایانی،کامل ترین و گویا ترین دیالوگ فیلم است؛وقتی که شیرین،پای چوبه دار بلند ترین فریاد عمرش را می کشد،فریادی به قامت معصومیت و مظلومیت همه قربانیانِ بی مسئولیتی،خود خواهی و دیده نشدن.

داستان با خون و دستبند و زندان و قاضی و قتل آغاز می شود و پیج غافلل گیر کننده و جذابش جاییست که می فهمی معصومیتی قربانی اینهمه خشونت خود خواسته شده است. بر خلاف روال گذشته خلاصه داستان را ذکر نمی کنم تا هر عزیزی که فرصت دیدن فیلم را نیافته،همین لحظه برای به تماشا نشستنش عزمش را جزم کند.

خانم درخشنده، من با همه وجود در همه لحظه هایی که پای تلخی لحظات “شیرینتان” اشک ریختید و خون خوردید تا این فریاد به گوش حفتگانِ خوش خیال آبرو داری و عرف مداری برسد در مقابلتان سر تعظیم فرود می آورم!

/انتهای متن/

نمایش نظرات (1)