پدرتان کار بزرگی کرده است

مبادا همسران جانبازان همچون خودشان و شاید بیشتر از آنها فراموش شوند. مهمتر خواسته همسر جانباز این است که فرهنگ سازی عمیق‌تری نسبت به جانبازان در جامعه ایجاد کشود تا منزلت اجتماعی آن ها روز به روز ارتقا یابد. خیلی جای تاسف دارد که این روز را حتی با یک تماس تلفنی به جانبازان تبریک نمی‌گویند.

0

سرویس اجتماعی به دخت؛ مشکات سخاوتی/ 

دستش را می‌گیرد تا بازوان ناتوانش را توان مضاعف بخشد، کنارش قدم برمی‌دارد تا ضعف زانوانش را التیام دهد و ساعت‌ها سر بر بالینش می‌نهد و تا بسته‌نشدن چشمان ملتهب او پلکش را بر هم نمی‌گذارد. او به اراده خود این مسیر پر مشقت را برگزیده؛ اصلا گویا آمده تا نقص عضوی را با صبوریش کامل کند!

«جانبازی» به تنهایی یک واژه نیست، یک دنیا حرف ناگفته است و به اندازه‌ی تمام آواهای شنیدنی به گوش می‌رسد……

پر است از صدا، شور، احساس، غرور و حتی  ثانیه‌های دلتنگی….

مگر نه آن است که برای رسیدن به هر هدفی جان و تن‌مان را همواره عزیز می داریم؟!  پس در دنیای برخی انسان‌ها چه آشوبی به پا شده که این گونه با وجود خود معامله می‌کنند؟

از رشادت‌های جانبازان در عرصه جنگ و دفاع از میهن زیاد شنیدیم ؛ آنها که  بی‌منت جان خود را در برابر گلوله‌ها قرار دادند اما از همسران این عزیزان بسیار کم یاد شده و نقش بی بدیل آنها را گاها نادیده می گیریم. در واقع آن‌ها هستند که با مهربانی و صبوری بر جراحت روحی و جسمی همسران جانبازشان مرحم می‌گذارند و او را با تمام کاستی‌هایش، هنوز به چشم یک انسان قدرتمند و مقاوم می‌نگرند.

آنچه در زیر می‌خوانید, تنها گوشه‌ای از درد و دل‌های چند تن از همسران عزیز این دلاورمردان عرصه پایداری است؛

فشارهای اقتصادی استرس زیادی بر جانبازان وارد می‌کند

خانم معارفی سال 63 با همسرش ازدواج کرده و دارای یک فرزند می‌باشد. همسرش در عملیات فاو در منطقه جزیره مجنون جانباز شده است.

ایشان جزو همسران جانبازی است که شرایط ویژه دارد .چرا که خود نیز در زمان جنگ به عنوان امدادگر در مناطق جنوب کشور امدادگر بوده و به دلیل شرایط جنگ جانباز شده و تا کنون نیز از مشکلات ریوی رنج می‌برد.

وی انگیزه خود را از ازدواج با همسر جانبازش این‌گونه بیان داشت: «به دلیل این‌که تعداد کمی از خانم‌ها تمایل دارند که با این افراد ازدواج کنند بر خود تکلیف می‌دانستم که یکی از این عزیزان را به عنوان شریک زندگیم انتخاب کنم.»

این بانوی فداکار از دغدغه‌‌های زندگی جانبازان یاد می‌کند و می‌گوید:« برای زندگی با این افراد باید تا جایی که امکان دارد کنار آمد و صبوری کرد .چرا که مسایل موجود در اجتماع نیز آن‌ها را بیشتر دچار استرس می‌کند. برای مثال وقتی آن‌ها برای انجام کاری به ادارات مراجعه می‌کنند، متاسفانه کارمندان جواب سر بالا به آنها داده و درخواست آنها را به خوبی انجام نمی دهند و همین مسایل در کنار فشارهای اقتصادی موجود در جامعه، از لحاظ روحی مشکلاتی را برایشان به وجود می آورد که خانواده‌های آن‌ها اولین مکانیست که دچار آسیب می‌شود.»

با آگاهی همسرم را انتخاب کردم

خانم زهرا معارفی ضمن یادآوری این نکته که نه تنها همسرم را ناتوان نمی‌بینم، بلکه در خیلی از جنبه‌ها ایشان از ما هم توانمندتر عمل می‌کنند، ادامه می دهد:

«من با آگاهی همسرم را انتخاب کردم .چون در زمان فعالیتم در دوران جنگ با مشکلات آن‌ها آشنا بودم و به بانوانی که قصد ازدواج با این عزیزان را دارند سفارش می‌کنم که باید با چشمانی باز این افراد را انتخاب کنند. چراکه آن‌ها مشکلات خاص خود را دارند و نباید با حس ترحم با آن‌ها ازدواج کرد.»

وی از کمبود امکانات موجود برای جانبازان خصوصا جانبازان پایین 50 درصد گلایه داشت و گفت: « باید جامعه به جانبازان با دید بازتری نگاه کند و امکانات بیشتری را در اختیار آنها و خانواده هایشان قرار دهد. در بین جانبازان، جانبازان اعصاب و روان بسیار مظلوم واقع شده‌اند. چرا که جز یک حقوق ناچیز، آن‌ها از بقیه امکانات رفاهی محرومند و اجحافات زیادی در حق آ‌ن‌ها می‌شود.»

به فرزندانم گفته‌ام که پدرتان فرد بزرگیست

خانم محبوبه اکبری بانوی دیگریست که دارای لیسانس مددکاری اجتماعی است. ایشان در حال حاضر پنج سالیست که کارمند بنیاد شهید و امور ایثارگران می‌باشد  و 20 سال قبل با یک جانباز  و آزاده جنگ ازدواج کرده که حاصل این پیوند سه فرزند می‌باشد. همسر ایشان در سن 15 سالگی به منطقه عملیاتی شلمچه اعزام شد و پس از سال‌ها اسارت در سن 22 سالگی به میهنمان بازگشته‌اند.

او همسرش را این‌گونه توصیف می‌کند: « همسرم بسیار مرد صبور و باگذشتیست، به طوری‌که من نسبت به او گذشت کمتری دارم؛ شاید سال‌های اسارت تمرین خوبی برای صبوریش بوده باشد. هیچ‌گاه حرفی نمی‌زند که دیگران را از خود بیازارد. او روحیه بسیار بالایی دارد و به فرزندانمان بسیار احترام می‌گذارد. بسیار فرد مستقلی است و تمام امور منزل را به خوبی مدیریت می‌کند. هیچ‌گاه اهل گلایه نمی‌باشد. همیشه مرا در زمینه‌های اعتقادی راهنمایی می‌کند نه اجبار. من پس از ازدواج مان با حمایت ایشان توانستم درسم را ادامه داده و به مقطع لیسانس برسم، چون خیلی زود ازدواج کردم و در دوران تجرد فقط توانستم تا مقطع سیکل تحصیل کنم. ایشان حتی در دوران امتحاناتم منتظر من می‌ماندند تا امتحانم را بدهم و از سالن امتحان بیرون بیایم. پورفسور گیدنز جمله معروفی دارد: « انسان موفق کسیست که تمام کارهای شخصی‌اش را خودش انجام دهد» من بر طبق این گفته، همسرم را همان فرد موفق می‌دانم.»

هم‌چنین این همسر مهربان گفت: « در آن دوران که آزاده‌ها به میهن باز می گشتند، همه علاقه زیادی به آن ها داشتند و ارزش زیادی برایشان قائل بودند، من همسرم را که در واقع پسردایی من بودند با این نگاه در آن زمان به همسری انتخاب کردم که کسی که مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته حتما انسان بزرگیست و  حتی به فرزندان مان هم بارها گفته ام که پدرتان کار بزرگی کرده است!»

باید تمهیدات بیشتری برای همسران جانباز در نظر بگیرند

او از مشکلات زندگی با یک جانباز نیز سخن گفت: «متاسفانه ارج و قرب این عزیزان دیگر مانند گذشته زیاد نیست و از طرفی مشکلات عصبی و روانی آن‌ها با فشارهای اقتصادی توام شده و بسیار آزارشان می‌دهد. من می‌خواهم که منزلت اجتماعی جانبازان به مانند گذشته بیشتر شود و دولت امکانات رفاهی بهتری برای آن ها در نظر گیرد. هم‌چنین همسران جانبازان نیز  باید از تسهیلاتی در زمینه کاری، تفریحی و.. برخوردار باشند. زیرا بسیاری از این عزیزان با جانبازان شیمیایی و قطع نخاعی زندگی می‌کنند و شرایط بسیار سختی دارند.  فرزندان جانبازان نیز نیاز به حمایت بیشتری دارند.»

منزلت اجتماعی جانبازان باید ارتقاء یابد

وی درخواست دیگر خود را از دولت و مسئولین این گونه بیان کرد: « دولت باید قدرشناسی بیشتری نسبت به جانبازان و خانواده‌های آن‌ها داشته باشد و فرهنگ سازی عمیق‌تری نسبت به آن‌ها در میان افراد جامعه ایجاد کند تا منزلت اجتماعی آن ها روز به روز ارتقا یابد. خیلی جای تاسف دارد که این روز را حتی با یک تماس تلفنی به جانبازان تبریک نمی‌گویند.»

در آخر خانم اکبری به این نکته اشاره کرد که خداوند را به خاطر داشتن فرزندانی سالم شاکر و سپاسگزار است.

 به پای صحبت‌های دلسوزانه و موشکافانه بانوی دیگری نشستیم. او  دارای مدرک کارشناسی ارشد حقوق است و سه مدال درخشان را بر گردن آویخته: همسر شهید است، ازدواج دومش با یک جانباز بوده و در ضمن برادرش را نیز در جنگ تحمیلی از دست داده است!

بدون شک این همه افتخار آن هم برای یک زن کافیست، تا تمام دین خود را به جامعه ادا کرده باشد.

شاید از پیشرفت بمانی!

وی گفت: « سال 65 همسر اولم شهید شدند و سال 69 با همسر دومم ازدواج کردم. ایشان – همسر دومم- 26 سال قبل در یک عملیات چریکی شرکت داشتند که درصد شیمیایی ایشان به مرور بیشتر شده است و الان وضعیت نسبتا مناسبی ندارد.»

این بانوی فداکار مصائب زندگی با جانبازان را این چنین بازگو کرد: « زندگی با یک جانباز ایثارگری می‌خواهد چرا که وقت زیادی را باید برای همسرش صرف کند و حتی در بیشتر مواقع باید از پیشرفت خود چشم پوشی کند. این زنان به دلیل رسیدگی مداوم از همسرانشان خیلی اوقات نمی‌توانند مشغول به کار شوند، ادامه تحصیل دهند و به جایگاه بالای اجتماعی برسند. فرزندان جانبازان نیز گاها دچار آسیب‌های گوناگون تحصیلی، عاطفی و مالی هستند.»

او گفت برای دادن بار مثبت به دیگران و داشتن روحیه عمیق ایثارگری با یک جانباز ازدواج کردم ، زیرا هدفم را از ابتدا خدمت به این قشر می‌دانستم. من نه تنها ایشان را ناتوان و ضعیف نمی‌بینم بلکه در بین دیگران ایشان را فردی بزرگ معرفی می‌کنم تا به شخصیتش ضربه وارد نشود.»

وی ادامه داد: « همسرم با وجود ضعف‌ها، محاسن خوبی نیز دارد، او فردی متقی و پاکدامن، تحصیل‌کرده و در کل پشتوانه خوبی برای من و فرزندانم است.»

تقسیم امکانات در میان جانبازان عادلانه نیست

ایشان نیز ضمن انتقاداتی به مسئولین در رابطه با رسیدگی به افراد جانباز و خانواده‌هایشان، افزود: « علاوه بر این‌که تقسیم امکانات در میان جانبازان عادلانه نیست، بلکه دیگر کسی مانند قبل برای ایثارگران ارزش قایل نمی‌باشد. متاسفانه امتیازات تصویب شده برای این گروه از جامعه، گاها قابلیت اجرایی و ضمانت اجرا ندارد. نهادهایی که ملزم به اجرای حقوق این قشرند، با وجود تبلیغاتی که صورت می‌گیرد اما عملا کار زیادی برای ‌آن‌ها انجام نمی‌دهند.»

این همسر و بانوی فداکار در آخر به این مطلب اشاره کرد که دوست دارم ارزش‌هایی که در ابتدای انقلاب پایه‌گذاری کردیم، از بین نرفته و به فراموشی سپرده نشود.

آن‌چه در بالا آمد تنها گوشه‌ای از دغدغه‌های پیش روی این بانوان مهربان  و صبور است. مشکلات اقتصادی، کاهش منزلت اجتماعی، دغدغه‌های روانی و کمبود امکانات رفاهی، بیشترین فاکتورهایی بود که مورد اشاره قرار گرفت. باشد که مسئولین محترم با ژرف اندیشی بیشتری به وضعیت و موقعیت کنونی افراد جانباز و هم‌چنین مسائل همسران و فرزندانشان بنگرند.

/انتهای متن/

درج نظر