قدرت زنان از کجا می آید؟

در بحث جایگاه زن و قدرت زنان در جامعه، می توان مقایسه ای کرد میان نیروی بسیج و زنان.

4

سرویس اجتماعی به دخت؛ سردبیر/

وقتی از بسیج صحبت می کنیم، اولین چیزی که به ذهن می آید، نقش بی نظیریست که  بسیج و بسیجی ها در جبهه های جنگ تحمیلی و تعیین سرنوشت این جنگ داشتند. هیچکس هم از یاد نمی برد که بسیج هیچ نبود جز همت و اراده خیل نیروی جوانی که به انقلاب اسلامی و رهبر بزرگوارش باوری عمیق و بی خدشه داشت و برای دفاع از کیان این انقلاب تنها منتظر اشاره ای بود از سوی امامی که بالاترین سرمایه اش ایمان و خلوصش بود وعزم جزمش برای جهاد در راه خدا. بسیج چیزی نبود جز اشاره امام و به سر دویدن امت جوان او.

جنگ که با پیروزی باورنکردنی و اعجاب انگیز ما به آخر رسید، یک بار در جلسه ای شاهد اظهارنظر جالب یکی از مسئولین همین بسیج بودم  که حالا دیگر یک ارگان تعریف شده بحساب می امد.او در پاسخ سوال کسی که از کمرنگ بودن نقش بسیج در میدان های فرهنگی  گلایه  می کرد، می گفت که وقتی دولت هیچ ردیف بودجه ای برای بسیج در نظر نگرفته، چگونه می شود نقش آفرین بود!

در واقع این جناب بجای اینکه یک سوال را چواب داده باشد، دهها سوال ایجاد کرد:

– مگر بسیجی که همه بار جنگ بر دوشش بود، در زمان جنگ دارای بودجه و جایگاه رسمی و دولتی بود؟

–  مگر بسیجی که نامش لرزه بر پشت دشمن می انداخت،امکانات و عِده و عُده ای برای حضور در جبهه ها و جنگیدن داشت؟

–  آیا دولت و  جبهه به بسیجی محتاج بود یا بسیجی به دولت و جبهه؟

–   این نیروی لایزال و عظیم بسیج از کجا می امد؟ از لجستیک و تدارکات و جایگاه سازمانی و… یا از ایمان و تعهد و عشق و ایثار؟

به نظر می سد که در بحث جایگاه زنان در امور اجتماعی و سیاسی هم گاهی همین نگاه حاکم است. پس می توان همین گونه پرسش هایی را هم مطرح کرد، مخصوصا در چنین ایامی که زنان هم به عنوان انتخاب کننده در مورد ریاست جمهوری و هم به عنوان انتخاب شونده در انتخابات شوراها حضور و نقش دارند؟

–  آیا زنان قدرت خود را از مردان می گیرند یا این مردانند که نیروی خود را برای هر امر مهم سیاسی و اجتماعی از زنان می گیرند؟

–  آیا جایگاه زنان را در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها خودشان باید تعیین کنند یا مردان؟

–  آیا اگر زنان به امید مردان باشند که جایی را به ایشان تعارف کنند یا نقشی را به ایشان در امور اجتماعی – سیاسی پیشکش نمایند، به جایگاه و نقشی در خور دست می یابند؟

واقعیت این است که زنان اگر بخواهند در نقش آفرینی در امور  اجتماعی و سیاسی معطل مردان و باز کردن میدان از سوی آنها شوند، برای همیشه باید معطل بمانند. چون در اینگونه موارد بهترین جایگاه هایی که مردان به ایشان اجازه احراز می دهند، از جایگاه های صوری و سطحی و ظاهری تجاوز نمی کند. در این صورت نقش های شان هم نقش هایی اصیل و جدی نخواهد بود.

درا ین صورت زنان باید از چه منبعی نیروی خود را برای احراز جایگاه خویش وایفای نقش های مهم و جدی به دست آورند؟

اگر مردان منبع قدرت زنان نیستند، پس این قدرت از کجا می اید؟

البته خوب است قدرت را در اینجا تعریف کنیم.

دریک نگاه قدرت یعنی امکان نفوذ در دیگران و تصمیم گیری برای دیگران.ابزار آن هم پول است و سیاست. همه هم به دنبالش هستند.

آیا زنان به دنبال قدرت هستند با این نگاه؟ آیا زنان معارض مردانند در کسب این قدرت؟

در یک نگاه توحیدی و ارزشی اصولا این قدرت و دست یابی به آن ارزش است؟ چه برای زن و چه برای مرد؟

ادامه دارد…

/انتهای متن/

نمایش نظرات (4)