مساله شناسي زنان قدم اول است

در تحلیل مسائل اجتماعی دختران در ایران به اینجا رسیدیم که آیا زنان ما بیکار یا به تعبیر صحیح تر غیرفعالند؟دکتر نهاوندی در این مورد توضیح می دهد و معتقد است که مسائل اجتماعی دختران را باید شناخت و در متن اجتماعی خاص خود باید ارزیابی کرد.

3

 

–  زنان بيكار و غیرفعال نيستند. بلكه شما مي‌بينيد زنان ما خيلي هم فعالند،  ولي چون ما اشتغال را مادي تعريف مي‌كنيم، یعنی کاری كه در ازايش بايد دستمزد دريافت كنيم، زنان بیکار حساب می شوند، چون دستمزد دريافت نمي‌كنند. در نتيجه در آمار اسم شان مي‌رود  جزو كساني كه هيچ سهمي در درآمد ملي ندارند. در صورتي كه همه زنان دارند كار مي‌كنند. فرانسوي‌ها ثابت كردند كه مثلا اگر قرار باشد خانم خانه غذا نپزد و آقا پنج وعده غذا را بيرون خانه صرف كند،  چقدر بايد هزينه كند؟ ريز اين هزينه‌ها مثل هزينه خشكشويي، نظافت منزل، مرتب كردن، اياب و ذهاب بچه‌ها و …  را يادداشت كردند و جمع آن را با درآمدي كه زن مي‌تواند داشته باشد، مقایسه کردند، دیدند که این عدد از آن درآمد بیشتر است.

 متاسفانه در کمتر کشوری در دنیا به این مساله بها می دهند( جز امريكا که به زنان خانه‌دار دارای فرزند، با همسر یا بی همسر، پولي تعلق مي‌گيرد) در کشور ما هم بحث بيمه زنان خانه‌دار مطرح شده،  ولی تا به حال به جایی نرسیده است . آیا ما کاری روی این مسائل کرده ایم؟ مثلا  يك مطلع اقتصادي هست كه بداند من مادر چقدر كار تربيتي روي بچه‌ام می كنم و در این زمینه چه ارزش مادي تولید می شود؟ اصلا قابل ارزیابی هست؟ نتيجه‌ این کار تربیتی 20 سال ديگر معلوم مي‌شود.  متاسفانه اينها چون مسائل سخت و پیچیده ایست، در جامعه‌شناسي نمي‌توانيم ارزيابي شان كنيم، پس  فراموشش مي‌كنيم.

 يك نكته‌ مهم ديگر هم درمورد رشته جامعه شناسی هست و آن این است که معمولا همه آدمها فکر می کنند  در علوم اجتماعي واردند و متخصص، از مادر بزرگ من بگير تا آن كارگر ساختمانی و تحلیل های خودشان را هم جامعه شناسانه و درست می دانند ، همطراز تحلیل آن متخصص  علوم اجتماعي كه مثلا 20 سال  زحمت كشيده تا توانسته به یک تحليل برسد.

مساله دیگر این است که ما در رشته جامعه شناسی تاحدی  به لحاظ علمي دست مان از اطلاعات در مورد جامعه خودمان خالی است.  اطلاعات ما غالبا مربوط به كشورهاي خارجي است و خيلي بومي سازي نشده،  مگر اينكه اين اطلاعات اينجا دوباره بازسازي و توليد شود، طوری که بتوانیم  بگوييم مال جامعه ماست.

–  این موضوع در مورد مسائل دختران و زنان هم صادق است؟

–  دقیقا بله. من این موضوع را چند سال پيش درحضور یکی از مدیران مرکز زنان و خانواده گفتم که مساله ما زنان ايراني اين است كه مسائل ما ناشناخته مانده. من در كلاس‌ درس هم به دانشجویان مي‌گويم  که مساله دختران و زنان ما اين نيست كه مثلا حضانت فرزند را پس از طلاق بگيرند . ممکن است ما به زور قانون و و راه‌هاي دیگر حضانت فرزند را  هم بگیریم.  اما آیا خانمی که خودش هم درآمدی برای اداره زندگی خودش ندارد، چه کار مهمی کرده که حضانت بچه ای را که پدرش بعد از طلاق هیچ تعهدی برای تامین مادیش نمی دهد، بپذیرد؟  پس  مشكل خانم‌هاي ما چيزهاي ديگري است. من تاکید کردم که ما در ایران برای زنان  بايد مساله شناسي كنيم.

آیا این کار از عهده جامعه شناسان برمی آید؟

– البته کار سختی است. اما شدنی است. با در نظر گرفتن این که در جامعه شناسی ما هیچ وقت نمی توانیم به قطعیت راجع به چیزی حرف بزنیم. مثلا طلاق به عنوان یک پدیده اجتماعی در کشور ما در نقاط و شرایط مختلف ،  از نظر جامعه شناسان یک جور تحلیل نمی شود. ما اصلا نمی توانیم بگوییم مفهوم طلاق در تهران  همان چیزیست که در یک شهر کوچک یا ده یا در میان عشایر است.

دکتر شریعتی یک حرف خوبی دارد. می گوید که شما اگر مثلا در خانه تنها باشی، هیچ وقت خودت را آرایش نمی کنی. ولی همین که کسی  می خواهد به دیدنت بیاید،  آرایش می کنی. این آرایش کردن یک معنای اجتماعی دارد. این معنای اجتماعی در همه کارها و پدیده های اجتماعی وجود دارد.

یعنی من، زن باشم یا مرد، در هرسن و موقعیتی باشم،  دائما با این معناهای اجتماعی ارزیابی می شوم. شما تغییرات بچه های دانشجو را نگاه کنید. مثلا شما می بینید دختر دانشجوی سال اول خیلی محجب و خجالتی است.  بعد ترم دوم  مثلا چادرش افتاده  و  مقنعه  رفته بالا. ترم بعد او را با آرایش می بینید.  بعدها… این تغییرات برای چه اتفاق می افتد؟ برای اینکه اینها در گروه خود و توسط همسالان شان دائما ارزیابی می شوند. ما به عنوان مسئول فقط می توانیم به او یادآوری کنیم که اینجا دانشگاه است و قانون دارد و با کوچه و خیابان و  فروشگاه و … فرق دارد.

ما این پدیده  را باید در یک متن و چارچوب اجتماعی ببینیم و معنا کنیم. در این صورت دیگر، نمی شود دنبال راه حل های سریع بود. باید فرد به لحاظ روانی و اجتماعی به یک شرایطی برسد که شما بتوانید او را به مسیر مطلوب سوق دهید. ما مواردی داشتیم که فردی ظاهر و لباس و آرایش عجیب داشت . بعد بررسی  کردیم دیدیم  که مشکلات خاصی در خانواده و… دارد. خیلی ملایم و بتدریج سعی کردیم  با او رابطه برقرار کنیم و غیرمتعارف بودن کارش را به او بفهمانیم و موقعیتش را برایش روشن کنیم. غالبا هم در طول یک مدت که می گذر، نتیجه  گرفته ایم.

پس ما پدیده طلاق یا حجاب را در متن اجتماعی اش باید بررسی کنیم تا تحلیل درست شود و راهکار مناسب برایش پیدا شود. مثلا زنی که در شالیزارهای شمال کار می کند، هم آستین هایش بالاست و هم جلوی موهایش بیرون است. اما این رفتار او معنای مشابه رفتار  یک دختر تهرانی را دارد که موهایش بیرون است و آستین کوتاه دارد؟

شما نمی توانید این دو تا را با هم مقایسه کنید. چون در دو متن (به تعبیر جامعه شناسان کانتکس) اجتماعی مختلف قرار دارد.

–  می شود همان بحث  متعارف بودن را برایش مطرح کرد؟

بله و این متعارف بودن را باید در ان کانتکس اجتماعی خودش شناخت.

 مثلا در کانتکس اجتماعی دانشکده رفتار یک دختر دانشجو را باید بر اساس دیدگاه پسرهای همکلاس ی اش ارزیابی کرد که خیلی از پسرها  شاید چنین مدلی را می پسندند. برای همین است که خیلی از دختران را می بینیم که وقتی  ازدواج می کنند ، حجاب شان بهتر می شود، چون  این را مایه رضایت همسر و خانواده همسر می دانند.

پس اگر بخواهیم رفتار این دختر عوض شود باید کانتکس را عوض کنیم. و چون کانتکس افراد فرق دارد،  اصولا ما  نمی توانیم در مورد همه آدمها به یک نتیجه واحد برسیم.

با در نظر گرفتن این کتنتکس اجتماعی است که باید گفت در موضوعی مثل  حجاب که یک قاعده فرهنگی است، زور و اجبار قایده ندارد. تا وقتی  فکر کسی درست نشود، پوشش و حجابش هم درست نمی شود .

بعد هم وقتی در یک قضیه فرهنگی با  هماهنگی همه عوامل باید پیش رفت.  این دختر وقتی مخاطب صدا وسیماست، حتی در شبکه های مختلف یک و دو و … عربی و آی فیلم و … یک فرم استاندارد حجاب را نمی بیند.  آیا تکلیف این مخاطب برای تعریف حجاب و  بي‌حجابی معلوم است؟ ضمن اینکه این مخاطب رسانه هایی خارج از ایران هم هست که هنجارهای شان اصلا فرق می کند.

نتیجه این می شود که این دختر  حتی اگر در دانشکده لباس مناسب بپوشد، در یک جای دیگر رفتار ناجور می کند.

چرا با وجود اینکه جامعه شناسی راه هایی برای حل این  مسائل دارد،کمک و دخالتی در این زمینه نمی کند.

ادامه دارد…

نمایش نظرات (3)