عقد کردن دسته جمعی زنان توسط رجوی

سایت ایران اینترلینک که در خصوص منافقین مطالبی را منتشر می کند نوشت:”بتول سلطانی” عضو جدا شده‌ی شورای رهبری منافقین،یکی رقت انگیزترین صحنه‌های استثمار جنسی زن در دوران معاصر که در فرقه‌ی رجوی صورت می‌گیرد را به این صورت تشریح کرده است:

0

سرویس خبر به دخت/

« از طریق یک سلسله نشست های طولانی برای فردی که عضو شورای رهبری می شد، توجیه می کردند که جنس رابطه و ذوب تو در رهبری خیلی فرق می کند با جنس و ذوب شدن در رهبری با گذشته…وقتی مریم از بحث ها می گذشت و اعضا را به اصطلاح توجیه می کرد، خیلی تیز و صریح به ما می گفت که شماها از این پس در حکم زن های مسعود هستید و مسعود شوهر شما است… بطور رسمی جلسه ای برای این مراسم شبیه مراسم عقدهای معمولی وجود دارد که اصطلاحا به آن جلسه عقد می گویند… برگزار کننده این جلسات خود مریم بود… او تاکید می کرد با این کار یعنی درآمدن شما به عقد مسعود ذهن شما به روی هر مرد دیگری بسته می شود. این هم از نکات جالبی بود که مطرح می شد و به این ترتیب مسعود وارد جلسه می شد و خودش هم خطبه عقد را می خواند و زن ها بله می گفتند… بعد از اینکه مسعود وارد جلسه می شد، ابتدا خودش آنتراکت می داد، بعد همه می رفتند وضو می گرفتند و بر می گشتند و مسعود خطبه عقد را می خواند و زن ها یکی یکی بله می گفتند. »

 از سال ۱۳۶۳ که ماجرای ارتباط مسعود رجوی با “مریم قجر عضدانلو” برملا گردید و میرفت تا به یک بحران تشکیلاتی درون مجاهدین تبدیل شود، ‌رجوی با خباثت، به تئوریزه کردن آن پرداخت و از این مسیر، هم به حذف رقبا پرداخت و هم به تثبیت جایگاه تشکیلاتی اش.

رجوی در سال ۱۳۷۰ ماجرا را به سطح تشکیلات کشاند و فرمان طلاق عمومی را صادر کرد و به این ترتیب از هرگونه ارتباط شخصی و دور از چشم مراقبین تشکیلاتی جلوگیری کرد.

در همان دوران رجوی با میان کشاندن بحث‌های فمینسیتی و به ظاهر در دفاع از حقوق زنان، پتانسیل اطاعت پذیری آنان را به نفع موقعیتش در تشکیلات مصادره کرد و زنان را در مصادر امور تشکیلاتی نشاند و به این وسیله مردان را مهار کرد.

پس از مدتی تعدادی از زنان را به عنوان زنان رها شده و تکثیرشدگان مریم – چه معنای دقیقی – تحت نام شورای رهبری بر دیگران گمارد، شاخص اصلی برای انتصاب این زنان که رسماً نیز اعلام گردید، این بود که آنها خود را کلفت رهبری مجاهدین بدانند.

اگرچه زن در تمام ادوار حیات مجاهدین، صرفاً یک ابزار بوده است که جنسیت وی مورد بهره برداری قرار گرفته و تحت استثمار بوده است – چه آن زمان که به بهانه‌ی مبارزه از کانون خانواده جدا گردید، چه در زمانی که پوشش خانه‌های تیمی بود و تنها و بدون پناه تن به امیال مسؤولین تشکیلاتی می‌داد که نمونه‌های آن فراوان دیده شده است، چه در زمانی که به عملیاتهای تروریستی فرستاده شد و چه آن زمان که در اردوگاههای عراق به بیگاری گمارده شد و مجبور گردید تا فرزندش را در اختیار رهبری مجاهدین قرار دهد – اما این فقره‌ی اخیر سیاه ترین صحنه‌ی استثمار جنسی زن است.

رجوی با ایجاد حرمسرا و رسمیت بخشیدن به آن، حضیض انحطاط و فلاکت زن مجاهد خلق و جایگاه خفیف آن را نشان می‌دهد. رجوی با دستمایه قرار دادن شعارهای فمنیستی و پنهان شدن در پشت رهایی زن، ‌عملاً خفت بارترین نوع زندگی را برای زنان مجاهد رقم زده است و متحجرانه تر از شاهان قاجار، حرمسرایی از آنان را هر دو سال یک بار برای خود دستچین می‌کند و پس از مصرف، آن ها را از حرمسرا خارج می‌سازد.

بی تردید علت زبونی و بزدلی بی اندازه‌ی رجوی که وی را به یک فراری مفلوک و هراسان مبدل کرده است را بایستی در زن بارگی و عیاشی‌های وی جستجو کرد.

رویدادنیوز/انتهای متن/

درج نظر