قدری تأمل در باب «من مادر هستم»

عنوان فیلم “من مادر هستم” به اعتراف کارگردان باید عوض می شده و بار معنایی مثبتی برای فیلم ندارد. مادری که بنوعی عامل به هم ریختن اساس و شالوده زندگی خود و فرزندش می باشد، چگونه می تواند ادعایی به بزرگی نام یک فیلم داشته باشد؟

4

سرویس فرهنگی به دخت/

داستان فیلم

فیلم از مطب یک روانشناس آغاز می شود و به همانجا هم ختم می شود. سیمین که زوجه یکی از زوج های نا موفق فیلم است پس از 17 سال دوری از پاریس بر می گردد و نادر دوست قدیمی و خانوادگی اش به استقبال او می رود . نادر زندگی زنا شویی اش با ناهید رو به زوال و جدایی است. دختری 19 ساله به نام آوا دارد و روابط این سه نفر به کلی تیره و تار است . در این میان آوا از لحاظ عاطفی به سعید ، همسر سیمین، دوست پدرش، بسیار وابسته است. آوا عاشق پسری به نام پدرام است که با هم رشته موسیقی می خوانند، کار هم می کنند و می خواهد ازدواج کنند و ناهید اساسا مخالف این رابطه آنهاست. شبی نیروی انتظامی، آوا، پدرام و بقیه گروه موسیقی را که با آنها کار می کند، در زیر زمین خانه ای بازداشت می کند. آوا به واسطه سعید، پدرام را آزاد می کند و ناهید با برخورد تندی که با پدرام در رستوان سعید می کند، منجر به این می شود که آوا به آپارتمان مجردی سعید رفته و تا پاسی از شب را با او سپری کند.

پدرام که تحت تاثیر حرف های تند ناهید قرارگرفته، طی تماس تلفنی به آوا می گوید می خواهد از زندگی او بیرون برود، چون به دلیل اختلاف طبقاتی مناسب یکدیگر نیستند، اما آوا بدلیل این شوک عصبی و از طرفی مصرف زیاد از حد مشروبات الکلی ناخواسته عصمت و شرافت خود را به سعید می بازد و صبح وقتی متوجه ماجرا می شود، رگ زنی می کند که با رسیدن اورژانس کار به جای باریک نمی کشد. آوا با کمک پدرام که فکر می کند عامل اقدام به خودکشی آوا حرف های شب گذشته او می باشد از بیمارستان می گریزد و سراغ سعید رفته و انتقام شرافت از دست رفته اش را با کشتن او می گیرد .

ناهید سر می رسد و برای فراری دادن آوا از این مخمصه خود را قاتل معرفی می کند. به این بهانه که می خواسته با طلاق از نادر به عقد سعید درآید، اما با آمدن سیمین همه چیز خراب می شود و او سعی در گرفتن انتقام از مقتول را داشته است. جلسات دادگاه تشکیل می شود و حکم به قصاص قاتل داده می شود. اما آوا که اکنون می داند باردار است،  سراغ سیمین که با وکالتی از طرف تنها  برادر سعید، موکل به قصاص می باشد، رفته و ماجرا را به او می گوید و خود را به آگاهی معرفی می کند. ناهید آزاد شده و آوا در بند می رود. وقتی نادر و ناهید برای گرفتن رضایت نزد سیمین می روند، او پرده از رازی بر می دارد که ریشه در گذشته های دور دارد. نادر و سیمین در گذشته به دلیل رفاقت و شراکت پدران شان ارتباط خانوادگی و نزدیکی داشته اند و به دلیل روابط آزاد آنها سیمین باردار شده و جنین پنج ماهه اش را برای حفظ آبروی نادر سقط می کند؛ سقطی که منجر به ناباروریش می شود .  حالا تنها شرط سیمین برای عملی نشدن حکم اعدام به دنیا آمدن بچه و تحویل به او و البته راهی شدن نادر همراهش به پاریس می باشد. آوا با شنیدن این خبر دچار حمله عصبی شده که منجر به سقط جنین او می شود و سیمین هم خواهان اجرای حکم قصاص.

پس از اعدام آوای 20 ساله، سیمین دچار بیماری اعصاب شده و راهی تیمارستان می شود.

نقدی با سؤالات بسیار از کارگردان

از آنجایی که آقای فریدون جیرانی کارگردان محترم فیلم یک استاد فیلمنامه نویسی کلاسیک سینمای ایران هستند به وضوح و وفور نکات کلاسیک فیلمنامه نویسی را در اثرش می توان یافت. مثلا شروع فیلم رسیدن یک مسافر از سفر طولانی 17 ساله است که به راحتی می تواند سوال کند و پاسخ را با مخاطب به اشتراک بگذارد. به همین راحتی اطلاعات به مخاطب داده می شود و یا در دو موقعیت شخصیت های فیلم می توانند رازهای خود را بر ملا کنند و یا قضیه ای را تعریف کنند، یکی در محضر دادگاه و دیگری در مطب روانپزشک که هر دو موقعیت در فیلم موجود است. فیلم با یک اتفاق که تعادل را به هم می ریزد آغاز می شود و مواردی از این دست که شاخصه فیلمنامه های کلاسیک است.

اما نکته قابل تأمل آنجاست که چرا بدون هیچ زمینه چینی و مقدماتی یک باره عشق سعید به آوا گل می کند و کار به جاهای باریک می رسد؟ در فیلم سعید عنوان می کند که طی دو سالی که به خانواده نادر نزدیک تر شده و با سیمین ازدواج کرده ( البته سیمین در پاریس زندگی می کند و رستوران دارد) عاشق آوا شده است. او زمانی که از آوا بابت اعمالش عذر خواهی می کند، عذر خواهی اش بخاطر این است که دیر اقدام کرده و دیر حرف های دلش را زده و در عمل قبیحانه اش عجله کرده است. برای چنین حسی در فیلم هیچ زمینه سازی نشده، همانگونه که ناهید با صداقت و امنیت خاطر ابراز دوستی سعید به آوا را تایید می کند. مخاطب به همان نسبت جا می خورد چرا که هیچ کاشتنی نبوده است که به یکباره برداشتی منطقی در پی داشته باشد. طی دو سال هیچ رفتاری وجود نداشته دال بر مغرض بودن سعید نسبت به آوا، آوایی که عاشق پدرام است و سعید از این عشق مطلع است و مانند ساحل امنی برای عواطف آواست، چگونه ناگهان ورق بر می گردد و عمو سعید تبدیل به یک انسان زشت سیرت با نهانی انباشته از عشق مخفی به آوا می شود؟ پذیرش یکباره چنین واقعیتی برای مخاطب ثقیل الهضم می نماید.

عنوان فیلم “من مادر هستم” به اعتراف کارگردان باید عوض می شده و بار معنایی مثبتی برای فیلم ندارد. مادری که به نوعی عامل به هم ریختن اساس و شالوده زندگی خود و فرزندش می باشد، چگونه می تواند ادعایی به بزرگی نام یک فیلم داشته باشد؟ او چه مادری ای در حق فرزند خود کرده است به جز اینکه با فاصله گرفتن از او، فاصله اش را به سعید نزدیک تر کرده است!

از طرفی نادر به عنوان پدر که گرفتار چند رذیله بارز اخلاقی است، در محضر دادگاه خطابه ای ایراد می کند که به جای دفاع از موکلش در نقش وکیل، با جملاتی بسیار شعارگونه در باب مکافات عمل، گویی اهداف کارگردان را برای ساخت این فیلم عنوان می کند و شاید اگر ناهید که ظلم چند سویه ای به او شده، وکیل آوا می شد، فرم بهتری بود.

در صحنه ای از فیلم نادر و سیمین در خلوت راجع به گذشته خود گفتگویی دارند و سیمین مصر است که بداند آیا سعید از نوع رابطه او با نادر اطلاع دارد یا خیر که نادر او را متقاعد می سازد سعید چیزی نمی داند. اما چگونه است که اتفاقا سعید دست روی همین نکته می گذارد و در سکانس هتل بهانه جدایی خودش از سیمین را همین امر می داند؟ سیمین که نا بارور است، شرط ازدواجش با سعید بچه دار نشدن است. اما ناباروی او را سعید  از کجا می داند؟ و آیا اگر سعید  از جایی که معلوم نمی شود کجاست، این اطلاعات را بدست آورده، ماجرا به نوعی انتقام جویانه تلقی نمی شود و عشق سعید به آوا رنگ دیگری به خود نمی گیرد؟!

موارد حقوقی که منتقدان به آن ایراد وارد کرده بودند، از جمله مسأله قصاص با یک نریشن کوتاه که توسط سیمین گفته می شود، قابل توجیه است. اینگونه که تنها برادر سعید از آن سوی آب ها به سیمین وکالت می دهد تا از قاتل برادرش خونخواهی کند. زیرا که در قانون مدنی زن یا شوهر نمی توانند ولی دم یکدیگر باشند و کسان دیگری که ارث می برند، می بایست خواهان قصاص باشند.  یا مورد دیگر که دفاع آوا از خود در برابر شرافتش می باشد، موضوعیت ندارد. زیرا فاصله زمانی زیادی از هنگام ارتکاب خطا تا قتل سپری شده است وموارد نقد دیگر که بعضا سلیقه ای است. مثلا  اینکه چرا آوا والدین خود را به اسم کوچک صدا می زند و …؟

و سؤال مهم دیگر اینکه آیا  اساسا ساخت اینگونه فیلم ها ضروری هستند؟

آوای بی گناه!

اما و اما مسأله مهم و بسیار حائز اهمیتی که شاید بحث مفصل و جامعی را می طلبد و شاید کمتر منتقدی به آن پرداخته است، قبح و زشتی عملی است که به خطا انجام شده و هتک حرمتی صورت پذیرفته است. آوا در حالت مستی که فعلی است حرام، تن به فعل حرام دیگری می دهد و در آخر هم همه چیز به پای مکافات نادر نوشته می شود و قانون خشک “کور و کر” زیر سؤال می رود و عمل قتل نفسی که انجام شده، به نظر قبیح و زشت نیست، بلکه حق هم به نظر می رسد، تا جایی که مخاطب با آوا هم ذات پنداری می کند، برای ظلمی که در حق او شده است اشک می ریزد و سعید مورد لعن و نفرین قرا می گیرد و نادر نادم و پشیمان نظاره گر مکافات عمل خود می شود .

علامت سؤال بزرگ اینجاست که مگر نه اینکه شرع مقدس به صراحت به ما آموخته است که هر کس بالشخصه مسئول اعمال خود است؟ پس چرا فیلم به شکلی کاملا زیر پوستی قانون و شرع را زیر سؤال می برد و در ضمیر ناخود آگاه مخاطب به همین سادگی رسوخ کرده و اثر مطلوب نظرش را باقی می گذارد که آوای بی گناه و معصوم در دام جنایتی شیطانی، مکافات عمل پدرش را پس می دهد و حق دارد خودش انتقام بگیرد؟ (چون نام دفاع بر کار آوا نمی شود گذاشت) و بعد این قانون کذا و کذا او را قصاص به ناحق می کند. آوا مورد هتک حرمت قرار می گیرد.

چون زیادی مشروبات الکلی خورده است! (اگر کمتر خورده بود این مشکل پیش نمی آمد؟)

چون دوست پسرش قصد جدایی از او را دارد.

چون مادرش چنین خواسته است.

چون اختلاف طبقاتی دارند.

چون پدر آوا مردی عیاش و به نوعی دائم الخمر است.

چون سعید مورد اعتماد و اطمینان آنها به راحتی در خانه نادر زندگی می کند، در حالی که خودش آپارتمان مجردی دارد و کسی از آن خبر ندارد.

چون سعید برای فرار از تنهایی به ازدواج نا خواسته ای به پیشنهاد نادر تن در داده است .

چون پدر و مادر آوا با هم اختلاف دارند.

چون…

همه این توجیهات فیلمنامه ای هست، اما آیا می شود وجدان و شعور مخاطب را هم نادیده گرفت؟ شاید هم فیلمنامه نانوشته مفصل تری در پس پرده این گونه فیلم هاست که در حال تزریق فرهنگی نه چندان مقبول طبع جامعه اسلامی به پیکره جامعه می باشد. آیا به واقع چنین است؟ اندکی تامل جایز نیست؟!

چرا قاضی که نماینده قانون است، در پس پرده نهان است و مخاطب او را نمی بیند؟ آیا این تعهد(؟!) نوعی شکایت و گلایه از دستگاه قضا و قضاوت کشور است یا نوعی بی توجهی به این مقام؟!

در پایان دوستان علاقه مند را به مراجعه به سایت ایسنا و مطالعه متن کامل مباحثه برخی از معترضین تحصیل کرده با آقای جیرانی قبل از افتتاحیه فیلم توصیه می کنم که البته توجیه- و نه توضیح – برخی از پرسش های مطرح شده در آن بسیار حائز اهمیت است.

مثلا هدف ازساخت فیلم را آقای جیرانی توصیه به پایین آوردن دوز مشروبات الکلی برای مصرف کنندگان آن جهت جلوگیری از وقوع جرم و جنایت عنوان می کنند!! او که معتقد است که فیلم برای قشر خاصی ساخته شده است و …

مریم کیهانی/ انتهای متن/

نمایش نظرات (4)