همیشه بادا وطن بر فراز

در هفته‌ای که گذشته، وقتی خبر مرگ حمید سبزواری پدر پیر مهربان ادبیات انقلاب اسلامی پیچید، خیلی چشم‌هایشان را بستند و آرام آرام سروده‌هایش را زمزمه کردند و اشک ریختند.  به یاد او این سرود‌ خاطره انگیز را با هم بخوانیم.

0

 

بعضی‌ها نامشان که می‌آید، دنیا دنیا خاطرات خوب در ذهنت ایجاد می‌شود، بعضی‌ها بودن شان، کلام شان قلم شان و دنیای عارفانه وجودشان، نه‌تنها برای فرد فرد یک جامعه، بلکه برای ملتی بزرگ خاطره‌انگیز و شور آور است.

در هفته‌ای که گذشته، وقتی خبر مرگ پدر پیر مهربان ادبیات انقلاب اسلامی پیچید، خیلی چشم‌هایشان را بستند و آرام آرام سروده‌هایش را زمزمه کردند و اشک ریختند.

حمید سبزواری پدر همه‌کسانی است که از صلابت یک انقلاب شاد شدند، بالیدند و لبخند زدند.

این عروج آسمانی بهانه‌ای شد تا بار دیگر شعرهای خاطره انگیزش را بخوانیم و بشنویم  و زمزمه کنیم و در غم نبودنش اشک بریزیم ؛ سروده‌ای خاطره انگیز …

 

از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما

جاودانه شد از فروغ سحر پگاه ما

صبح آرزو دمیده از کرانه‌ها

شاخه‌های زندگی زده جوانه‌ها

این پیروزی، خجسته باد این پیروزی

 

خجسته باد این مبارک بهار

به باغبان، خجسته باد

خجسته باد این گل‌افشان دیار

به بلبلان، خجسته باد

همیشه بادا وطن بر فراز

این پیروزی، خجسته باد این پیروزی

 

نوبهار ما ، از کران زمین

پر شکوفه، شد شاخه امید

خون هر شهید؛ می‌دهد نوید

نوبت ظفر، این زمان رسید

به کوری دیده دشمنان

شکسته شد ،سر اهریمنان

صبح پیروزی، مبارک باد

این ستم سوزی، مبارک باد

 

حافظ وطن ،تا خدای ماست

لطف ایزدی، رهگشای ماست

در خط سیاه، میوه امام

در شب خطر، رهنمای ماست

به‌رغم آن دشمن خیره‌سر

وطن رها شد ز بیم و خطر

صبح پیروزی مبارک باد

این ستم سوزی مبارک باد

/انتهای متن/

درج نظر