هر کسی شانس ستاره شدن ندارد

ستاره هایی که هرروز درآسمان سینما، ورزش و … می درخشند، به همان سرعت که می آیند، از صحنه بیرون می روند. اما اینها چگونه ستاره می شوند؟ نقش رسانه ها در ستاره شدن و ستاره ماندنِ آنها در یک دوره ی زمانی چقدر مهم است؟

0

فاطمه قاسم آبادی/

 این روزها با گسترده شدن شبکه های اجتماعی وبالا رفتن مخاطبین اینترنت و…اخبار ستاره های ورزشی و سینمایی و موسیقی و … بیشتر از قبل، دائما در بین مردم دست به دست می شود؛ اخبای که خیلی وقت ها به حاشیه های زندگی خصوصی این ستاره ها می پردازد که معمولا خیلی هم جنجالی و جذاب است.

نکته ی جالب این است که گاهی خصوصی ترین قسمت زندگی این ستاره ها  برای رسانه ها به راحتی قابل دسترسی می شود، البته شدت و میزان علاقه ی مردم عادی به انسان های محبوب و مشهور جامعه به هیچ وجه امر جدیدی به حساب نمی آید ولی شدت و میزان این علاقه همیشه توسط کسانی که این ستاره ها را وارد دنیای شهرت می کنند، کنترل و حتی تعیین می شود.

 

ستاره سازی

شاید محبوب شدن و روی کار آمدن یک ستاره ی جدید ( در هر زمینه ای ) برای مردم امری عادی به حساب بیاید که بیشتر، دلیل آن را شانس خوب یا استعداد ذاتی آن فرد بدانند، ولی آنچه که بیشتر از شانس و استعداد در این زمینه موثر است، برنامه ریزی قدرتمندی است که از صفر تا 100 آن توسط کمپانی های بزرگ و سرمایه گذاران و دلالان بین المللی در هر رشته ای تنظیم می شود.

این برنامه ریزی همراه با شناخت دقیق شخصیت فردی که قرار است مشهور شود، تهیه و تنظیم می شود و بر پایه ی  قابلیت های رفتاری و شخصیتی آن ستاره قرار می گیرد.

 

چه کسانی وارد دنیای شهرت می شوند؟

2

شاید جالب باشد که بدانید برای انتخاب یک ستاره تنها شانس و استعداد و حتی روابط کافی نیست، اگر مبنای اصلی ستاره شدن تنها این سه گزینه بود، شاید بسیاری از ستاره هایی که می شناسید جزو مردم عادی و بسیاری از مردم عادی جزو ستاره ها بودند.

سالانه هزاران نوجوان و جوان با استعداد یا حتی به گمان خود توانمند در رشته های مختلف هنری و ورزشی شانس خود را برای ورود به بازار کار و شهرت امتحان می کنند، منتها در غربالگری هایی که صورت می گیرد تنها افراد کمی موفق می شوند که سد گمنامی را بشکنند و وارد دنیای شهرت و محبوبیت بشوند. چرا که هر سیستمی برای اینکه عنصر جدیدی را درون خود بپذیرد باید آن شخص را کاملا در راستای اهداف خودش بداند.

 

نقاط ضعف ستاره ها

در مورد ستاره هایی که در سطح های جهانی مطرح می شوند، شرایط خاصی مورد نظر است.

 ستاره ها قبل از هر چیزی برای برگزیده شدن از نظر  شخصیتی و هم موقعیت و جایگاه اجتماعی و … کاملا مورد بررسی قرار می گیرند تا نقاط ضعف و قدرت، علایق و به قولی پاشنه ی آشیل آنها را پیدا کنند.طبیعتا این شناخت به آنها کمک می کند  که در مواقع مورد نیاز به وسیله ی همین نقاط ضعف، این ستاره ها مجبور به قبول هر کاری که از آنها خواسته می شود، هستند.

 

اعتراف تکان دهنده ی هالیوودی ها

01

یکی از نمونه هایی که در این چند ساله ی اخیر بسیار سرو صدا به پا کرد اعترافات تکان دهنده ی چارلی شین هنرپیشه ی محبوب و مشهور هالیوودی است که اقرار کرده است، کمپانی برادران وارنر هرگونه مواد مخدر را در اختیار بازیگرانی که با آنها همکاری می کنند، قرار می دهد.

این بازیگر معروف که چند سالی است کار خاصی در سینما و تلویزیون نداشته، اعتراف کرده است که یکی از دلایل اعتیادش به مواد مخدر دسترسی آسان از طریق این کمپانی مشهور بوده است. وی در این مورد می گوید:

“وقتی فهمیدم هیث لجر ( هنرپیشه ی معروف هالیوودی که در نقش جوکر درخشید و بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر در بیست و هشت سالگی قبل از دریافت جایزه ی اسکارش درگذشت ) با وارنر قرارداد بسته، مطمئن بودم قرار است اتفاق بدی برایش بیفتد.”

 

اظهار پشیمانی مارلون براندو

حال این سوال پیش می آید که چرا باید یک کمپانی معروف و معتبر برای بازیگران خود مواد تهیه کند و آنها را به سمت وابستگی هرچه بیشتر بکشاند؟

در پاسخ به این مساله می توان دلیل های زیادی را مطرح کرد.  ولی آنچه در اینجا مد نظر ماست روابط دوطرفه و عمیقی است که میان ستاره ها بامقاصد و سیاست های قدرت های بزرگ وجود دارد. پس اینکه یک ستاره با توجه به سیاست ها و خواست این قدرت های بزرگ حرکت کند یکی از شرایط مهم ستاره شدن و ستاره ماندن آنهاست.

سالها پیش هنرپیشه ی معروف مارلون براندو تنها به خاطر این جمله که:

هالیوود به طور کامل در تسخیر یهودیان و سیاست هایشان است

چنان مورد بازخواست قرار گرفت که با چشم های اشکبار جلوی دوربین ها ظاهر شد و از گفته اش اظهار پشیمانی کرد. کاملا مشخص است سیستمی با این نفوذ و قدرت که ابر ستاره های خود را تنها به خاطر یک جمله از عرش به فرش می کشد، سیستمی منسجم ،هوشیار و با برنامه ریزی است.

 

ظرفیت های خبرسازی

پیش از این گفته بودیم که رده های بالاتر برای ستاره ها از صفر تا صد را برنامه ریزی می کنند این برنامه ریزی تنها به حرفه و شغل آنها محدود نمی شود، بلکه بیشتر مواقع زندگی شخصی این ستاره ها را هم در بر می گیرد و گاهی هم زندگی و حاشیه ها، این ستاره ها را از شغل و حرفه ی شان مهم تر جلوه می دهد. بنا بر این اگر ستاره ای بخواهد در این صحنه ی بازی باقی بماند، باید توانایی خبرسازی و بهانه ای برای سرک کشیدن رسانه ها در زندگی شخصی اش را داشته باشد.

ازدواج، خیانت، طلاق، رسوایی مالی یا اخلاقی، به دنیا آمدن فرزند یا فرزندی را به سرپرستی قبول کردن و گاهی هم انتخاب نام فرزندان و…، همه ی اینها می تواند بهانه ای هیجان انگیز برای خبرسازی به دست رسانه ها بدهد.

گاهی وقتی درخشش این ستاره ها در زندگی حرفه ای خود کمرنگ می شود به وسیله ی همین خبرسازی ها، تا مدت ها پس از خاموشی، آن ستاره می تواند محبوبیت و شهرت خود را حفظ کند و همچنان در تیتر خبرها باقی بماند.

 

متفاوت بودن با اداهای خیرخواهانه

یکی از جذابیت هایی که ستاره ها همیشه به دنبال بدست آوردن آن هستند این است که خود را در بین مردم عادی به عنوان شخصیت های جالب و به اصطلاح (cool) نشان بدهند و درکنار زندگی روزمره ای که دارند به خاطر همین رفتارها خود را متفاوت از سبک زندگی روزمره نشان دهند.

برای مثال اینکه زنی در هالیوود در بیشتر نقش های فاسد و غیر اخلاقی شرکت می کند ولی در عین حال کودکانی را از نقاط محروم به سرپرستی می گیرد تا به نوعی بی اخلاقی در کنار اخلاق جمع شود که این می تواند جوی برای شرطی کردن ذهن مخاطب عام و پذیرش اعمال دیگرغیر اخلاقی فرد را به وجود  آورد.

یا اینکه وقتی ستاره ای بنیاد خیریه یا سازمان مفیدی را برای بهتر کردن زندگی مردم احداث می کند و در کنارش به انواع اعتیاد ها و بی اخلاقی ها و فسادهای مالی متهم می شود، به نوعی تقلبی بودن و بی مایگی بیشتر اعمالش را به نمایش می گذارد و مخاطب را سردر گم می کند.

 

آسمان بی ستاره

در هر حال زندگی و حاشیه های ستاره ها همیشه برای مخاطبان عام پر از رمز و راز و جذابیت است. اما نگاهی دقیق به پشت صحنه ی زندگی به ظاهر ایده آل آنها نشان می دهد که این ستاره ها نهایتا نه واقعا خوشبختند و نه برای خودشان زندگی می کنند. همه ی زندگی آنها برنامه ریزی شده و از قبل تعیین شده است. آنها در واقع مثل عروسک هایی هستند که برای همه ی حرکت ها و کارها و حرف ها و … تنظیم شده اند.

آیا چنین موجودات بی نوا و بی اختیاری لیاقت این را دارند که مورد آرزوی همگان باشند؟

/انتهای متن/

 

درج نظر