مسجد کرمان را شاه به آتش کشید

مردم کرمان در گرامیداشت اربعین شهیدان 17 شهریور میدان ژاله تهران در مسجد جامع شهر جمع شدند که ناگهان با هجوم کولی ها با پشتیبانی نظامیان شاه مراسم به خاک و خون کشیده شدو آتش مسجد، قرآنها و وسایل را سوزاند.

0

سال 1357 است و ماه مهر از نیمه گذشته است. این روزها مبارزات مردمی برعلیه رژیم محمد رضا پهلوی دارد اوج می گیرد. دامنه اعتراضات مردمی به همه شهرهای کشور گسترش یافته است.

روند این اعتراضات  بعد از قیام مردم تهران در 17 شهریور 1357 شتاب وشدت بیشتری گرفته است. حالا نفس رژیم پهلوی به شماره افتاده است. دربار و درباریان احساس می کنند هر روز در باتلاقی که به دست خود درست کرده اند، بیشتر فرو می روند. سران کشوری و لشکری گیج و درمانده اند. ترفندهای رنگارنگ  مشاورین خارجی یعنی امریکایی ها و انگلیسی ها هم کمکی به رژیم شاه نکرده است.

حالا دیگر دارند مطمئن می شوند که شدت عمل و خشونت و حکومت نظامی و … خیلی جواب نمی دهد. کشتار مردم بی گناه، دستگیری و حبس و شکنجه نوجوانان و جوانان انقلابی و … تا بحال بی اثر بوده است.  با این حال نظامیان به یک حرکت نظامی وسیع و مهم دارند فکر می کنند به امید این که مردم و موج عظیم حرکت انقلاب را متوقف کنند.

نقشه این بود: به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان که جمعیتی بیشتر از 20 هزار نفر از انقلابی ها را در خودش جا می داد.


آتش در مراسم اربعین 17 شهریور

روز 24 مهرماه 1357، حدود20 هزار نفر از اهالی شهر كرمان بعد از تعطیل کردن بازار و مغازه‌ها، به دعوت علما و روحانیون كرمان در مسجد جامع شهر جمع شدند تا مراسم اربعین شهدای 17 شهریور تهران و همچنین اولین سالگرد شهادت آیة‌الله حاج سید‌مصطفی خمینی، را برگزار کنند.

در ساعت 5/11 حدود 300 نفر  از اراذلی که ظاهرا از ساكنین زاغه های اطراف شهر بودند، با در دست داشتن چوب و میلة آهنی و دادن شعار «جاوید شاه» از چند خیابان شهر عبور کردند و به طرف مسجد آمدند. آنها در میانه سخنران آقای روحانی بر منبر،  به مسجد حمله كردند و با میله و چوب به جان مردم افتادند.

پس از ضرب و شتم مردم حاضر در مراسم ، مسجد را به  آتش کشیدند. در این آتش سوزی ساختمان مسجد، بخشی از وسایل و تعداد زیادی از  قرآن‌‏ها سوخت.


به مسجد حمله کردند

حجت الاسلام محمد ربانی از شاهدان حاضر در این حادثه، مشاهداتش را از این حادثه فجیع  این گونه روایت می‌کند:

«حدود ساعت 9 و 30 دقیقه مراسم با تلاوت آیاتی از قرآن مجید آغاز شد. اشعار و سرودهایی خوانده شد، سخنران نیز باید سخنرانی می‌کرد و ساعت حدود 10 و نیم بود که باخبر شدیم تعدادی افراد چماق به‌دست در اطراف میدان مشتاقیه و خیابان ناصریه اجتماع کرده‌اند.

خبرها حاکی از آن بود که چماق به دست ها اهداف خاصی را دنبال می کنند.  اوضاع شهر و اطراف مسجد، مناسب نبود احتمال اینکه آنها قصد حمله به مسجد جامع کرمان را داشته باشند، می رفت. به همین منظور برخی از دوستان بیرون از مسجد وضعیت را رصد می کردند.

من و تعدادی از دوستانی که درگیر برنامه بودند، در داخل مسجد جامع مشغول بررسی و تحلیل مسائل بودیم که یک دفعه متوجه شدیم از سمت میدان مشتاقیه و از  سمت در شرقی مسجد جامع جمعی از زاغه نشین ها با حمایت نیروهای رژیم شاه به سمت مسجد حرکت کرده اند. این جماعت نزدیک در مسجد جامع که رسیدند، چرخ ها و موتورسیکلت‌های مردم را به آتش کشیدند.


ترس از تکرار حادثه سینما رکس

این شاهد عینی اضافه می کند:

نیروهای انقلابی بلافاصله به بستن درها اقدام کردند تا مشکلی برای مردم ایجاد نشود، اما زاغه نشین ها با شکستن درهای مسجد، به داخل مسجد آمدند. عده ایشان از پله های مسجد بالا رفتند و از پشت بام با پرتاب سنگ، آهن و آجر یک فضای رعب و وحشت ایجاد کردند.

دراین موقع مردم در داخل شبستان نشسته بودند. تعدادی هم که بیرون از شبستان حضور داشتند برای در امان ماندن به داخل شبستان رفتند. مامورین رژیم اقدام به پرتاب گاز اشک آور به داخل مسجد نمودند و فضای مسجد به یک فضای شلوغ همراه با وحشت و نگرانی تبدیل شد.

در مردم این ذهنیت به وجود آمده بود که در مسجد جامع کرمان دارد  حادثه سینما رکس آبادن تکرار می شود. با چنین شرایطی که  نگرانی ها و وحشت بر فضا حاکم شده بود و ماموران هم مرتب گاز اشک آور پرتاب می کردند، جمعیت دیگر توانایی اینکه جلوی پای خود را مشاهده کنند، نداشتند.

در نهایت نیروهای انقلابی تصمیم به باز کردن درهای مسجد گرفتند. در این حال مردم شروع  به فرار کردند ولی چماق بدست ها به جان مردم افتادند و تعداد زیادی از مردم را مجروح کردند به گونه ای که یکی از عزیزان حاضر در آن صحنه یعنی «محمد با قدرت جوپاری» به فیض شهادت رسید. همچنین یکی دیگر از انقلابیون کرمانی «آقای یزدان شناس» بعد از چند روز در اثر شدت جراحات وارده شهید شد.


کولی ها تحت حمایت نیروهای نظامی

مهدی صدفی از شاهدان دیگر این حادثه را این گونه روایت می‌کند: «مردم کرمان برای چهلمین روز شهدای میدان شهدا «ژاله» تهران در مسجد جامع کرمان تجمع کرده بودند. مرحوم حجت‌الاسلام صمدانی در حال سخنرانی بود که ایادی رژیم شاه با بهره‌گیری از افرادی که کولی نام داشتند و از حمایت نیروهای نظامی شاه برخوردار بودند در ساعت 10 روز 24 مهر 57  به مسجد جامع حمله کردند.

مهاجمان به مسجد جامع کرمان به آتش کشیدن اموال عمومی مردم، مسجد جامع و کتاب‌ها از جمله قرآن و کتاب‌های دعا پرداختند و مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند و به ساحت مقدس مسجد، روحانیت و مردم بی‌حرمتی کردند، اما مردم مقاومت و ایستادگی کردند.


حرکت شتابزده رسوا کننده

از 24 مهر به بعد در سراسر کشور در بین شعارهایی که ملت ایران بر علیه رژیم منحوس پهلوی می‌دادند، شاهد شعاری به مضمون «مسجد کرمان را، خلق مسلمان را، کتاب قرآن را شاه به آتش کشید.» بودیم و این شعار هم به شعارهای انقلابی مردم ایران افزوده شد.

این حرکت  شتابزده شاه و عواملش در حمله به مردم و اهانت به مقدسات مسلمانان نه تنها مانعی بر سر راه مبارزات آنها نشد، بلکه سبب رسوایی بیشتر رژیم و عزم محکم تر انقلابیون برای ادمه مبارزه تا  نابودی کامل رژیم شاه شد.

/انتهای متن/

درج نظر