ماه گرفتگی، تعلیقی میان حق و ناحق

“ماه گرفتگی” به کارگردانی “مسعود اطیابی” از فیلم های حاضر در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به اتفاقات و حوادث سال 88 در یک بستر اجتماعی – سیاسی و با روایتی معماگونه می پردازد با شخصیتی محوری که تا پایان فیلم برای مخاطب مشخص نمی شود که او واقعا کدام طرفی بوده است؟

0

نفیسه ترابنده/

“ماه گرفتگی” به کارگردانی “مسعود اطیابی” و تهیه کنندگی “هادی انباردار” از فیلم های حاضر در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر می باشد.این فیلم اتفاقات و حوادث سال 88 را دستمایه سوژه خود قرار داده و  در یک بستر اجتماعی سیاسی با روایتی معماگونه به تشریح فتنه می پردازد.

خلاصه داستان
با گم شدن هادی، همزمان با شلوغی های تهران در سال 88، از سویی مادر او به همراه دختر عمویش- نرگس- از مشهد راهی تهران می شوند و از سوی دیگر زندایی هادی و دایی و عموی او  به دنبال هادی می گردند.
“ماه گرفتگی” داستان زندگی و سرگذشت هادی است؛ شخصیتی که اصلا در فیلم نشان داده نمی شود. مخاطب هادی را از گفته های اطرافیانش می شناسد ، شخصیتی که شاخصه شناسایی هویت اش علامت ماه گرفتگی بر روی گردنش می باشد.

شخصیت های زن فیلم
لیلا“- (سارا خوئینی ها) زندایی هادی- یکی از زنان فیلم است. زنی که با اولین تماس نرگس برای خبر گرفتن از هادی راهی خانه او می شود و به دقت از همسایه ها درباره او پرس و جو می کند. لیلا دلسوزانه در به تنهایی خانه دانشجویی هادی را تمیز و مرتب می کند و به انتظار شوهر خود- مسعود- می نشیند. لیلا از مسعود دل پر خونی دارد. مخاطب در همان اولین تماس تلفنی لیلا با مسعود که صدای قهقهه های یک زن می آید، می فهمد که پای زن دیگری در میان است. در دعوای لیلا با مسعود لیلا یادآوری می کند که خودش در رستوران مچ مسعود با زنی پتیاره را گرفته است. مسعود اما مردی است که هرگونه رابطه فعلی با یک زن به نام نوشین را انکار می کند و می کوشد تا لیلا را آرام کند اما تماس های مکرر با موبایل مسعود و آرام حرف زدن او شک لیلا را بیش از پیش برمی انگیزد.
آیدا“( نیلوفر وهاب زادگان) شاخص ترین زن”ماه گرفتگی” می باشد که فیلمساز با قرار دادن او در زندگی هادی می خواهد به مخاطب در شناخت بیشتر هادی کمک کند. آیدا با کادوی تولد به خانه هادی می آید. حضور آیدا به عنوان دوست دختر هادی برای اطرافیانش قابل درک نیست، چراکه آنها هادی را پسری مذهبی و اهل نماز و قرآن می دانند و مهم تر اینکه هادی از دختر عمویش- نرگس( الناز حبیبی) – هم خواستگاری کرده است. آیدا دختری ناآرام است، دلشوره و بیقراری در چشمانش موج می زند، سردرد و حالت تهوع مکرر به بیقراری او دامن می زند. آیدا با دیدن عمو جعفر( کامبیز دیرباز) که از فرماندهان سپاه است، می ترسد و قصد رفتن می کند اما لیلا و مسعود که او را تنها سرنخ ماجرای هادی می دانند از رفتن او جلوگیری می کنند. مخاطب از تماس تلفنی آیدا با پدرش تا حدی آشفتگی او را درک می کند، او به پدرش می گوید که با ازدواجش مخالفتی ندارد اما نمی تواند امشب در جشن آنها شرکت کند. روشن کردن کامپیوتر اتاق خواب هادی توسط آیدا موجب حیرت بیشتر عمو جعفر می شود که درمی یابد آیدا به اتاق خواب هادی نیز راه پیدا کرده است. صحبت های وحید(همخانه ای هادی- ارسلان قاسمی-)نیز مبنی بر به دام افتادن هادی توسط آیدا که هر روز با یکی است، مخاطب را بیش از پیش به آیدا بدگمان می کند.  اما در اواخر فیلم آیدا پرده از رابطه خود با هادی بر می دارد و می گوید که او قبلاً دوست وحید بوده اما به خاطر نامردی وحید رابطه اش را با او قطع کرده است. آیدا هادی را ناجی خود می داند و تعریف می کند در تظاهرات دانشجویان هادی کسی بوده که مردانگی کرده و حاضر شده شهادت بدهد آیدا در تظاهرات حضور نداشته است.
مادر هادی با بازی نه چندان روان ” فریبا کوثری” در پی خوابی آشفته که دیده، گویی سرنوشت پسرش به او الهام می شود. مادر هادی وقتی پس از طی مسافتی طولانی به خانه هادی می رسد، گویی از قبل می داند هادی مرده است. او در حالی که کت و شلوار خواستگاری شوهر مرحومش را آورده بود تا هادی در شب خواستگاری از نرگس بپوشد، با اشک و آه ساک وسایل شخصی او را که پزشکی قانونی داده، باز می کند و با گوش دادن به صدای تلاوت قرآن توسط هادی، پیراهن خونین پسرش را در آغوش می گیرد.

فیلمنامه ای مبتنی بر تعلیق
فیلمنامه فیلم مبتنی بر تعلیق است و تا پایان برای مخاطب مشخص نمی شود هادی واقعا در جریان فتنه 88 کدام طرفی بوده است؟ از سویی خانواده اش او را پسری مذهبی، قاری و حافظ قرآن و مسجدی می دانند و از سوی دیگر حضور دوست دختر هادی و وبلاگش که حاوی پست های ضد نظام است، او را پسری متفاوت معرفی می کند. هادی در وضعیتی است که هرکس از ظن خود یار آن می‌شود و قضاوت‌هایی در مورد آن می‌کند. درست شبیه  وضعیت فتنه که  حق و باطل بودن در هم می آمیزد و تشخیص آن بصیرتی قوی می خواهد.
سکانس پایانی فیلم، حرف اصلی فیلمساز  و معرف شخصیت واقعی هادی است. هنگامی که مادر هادی تکه کنده شده عکس دیوار اتاق او کنار عکس امام خمینی(ره) را از پیراهن خونین او در می آورد و عکس حضرت آیت الله خامنه ای را سر جای خودش به دیوار می چسباند. فیلمساز بسیار هنرمندانه بیان می کند که هادی با اعتقاد و ایمان به رهبری هیچ گاه از مسیر درست منحرف نشده است.

“ماه گرفتگی” در یک نگاه
“ماه گرفتگی” فیلمی ارزشمند است که بدون جانبداری متعصبانه از طرف خاصی از ماجرا زندگی خانواده ای معمولی را در جریان حوادث سال 88 روایت می کند. تم اصلی داستان به خودی خود جذاب است اما فیلم می توانست در پرداخت و انسجام فیلمنامه و شخصیت پردازی حرفه ای تر عمل کند تا استانداردهای یک فیلم سینمایی را بهتر به دست آورد.

/انتهای متن/

درج نظر