قصه های جزیره یا جاده ی آونلی

رمان “جاده ی آونلی” که در ایران با سریال تلویزیونی “قصه های جزیره” شناخته شده، از آثار ال ام مونتگمریست که چون بقیه رمان هایش در حد شاهکار زیبا  آفریده شده است.

1

فاطمه قاسم آبادی/

 

جاده ی آونلی داستان دختر بچه ای ۱۰ ساله، به نام سارا استنلی است. سارا از خانواده ای ثروتمند در مونترال است. پس از مرگ مادر سارا، پدر سارا ، وی را به آونلی می فرستد تا خاله هایش، هتی و اولویا کینگ، از او مراقبت کنند و سارا کمتر نبود مادرش را حس کند.

رمان جاده ی آونلی با آمدن سارا به زندگی بی شیله پیله و ساده روستایی آونلی آغاز می شود. پا گذاشتن سارا از دنیای مرفه و پر زرق و برق مونترال به روستای آونلی و دیدار سارا با خویشاوندانش و خانواده جوان کینگ ها ،  قصه های زیبا و دلنشینی را رقم می زند…

 

قصه های جزیره در ایران

در کشور ما قبل از این که رمان “جاده ی آونلی” به فارسی ترجمه شود مردم با دیدن سریالی که در ایران با نام” قصه های جزیره” شهرت پیدا کرد، با این مجموعه آشنا شدند.

 قصه‌های جزیره با نام اصلی جاده‌ای به آونلی  یک سریال پربیننده و مشهور به شمار می‌رود. این مجموعه چندین سال بر روی کانال‌های کانادا و ۱۶۰ کشور پخش می‌شده و پر طرفدارترین مجموعه در کانادا به شمار می‌رفته است.

 کارگردان قصه‌های جزیره «کوین سالیوان» پس از ساخت «آنه از گرینگیبلز» که در ایران با نام “رویای سبز” پخش شد تصمیم به ساخت مجموعه‌ای دیگر می‌گیرد و با الهام از داستان‌های «لوسی ماد مونتگمری» نویسنده و کارگردان چنین داستان‌ها و مجموعه‌های جذابی، این مجموعه را کارگردانی می‌کند.

 

داستان اصلی

داستان اصلی رمان حول زندگی دختری به نام سارا می گردد و این زندگی به زندگی «خانواده کینگ» در اوایل قرن بیستم می‌پیوندد و داستان بر روی دختری بنام سارا استنلی  که به این شهر نقل مکان کرده و در کنار آنها زندگی می‌کند، می‌چرخد و با مشکلاتی همچون رفتارهای ارباب منشی و مغرورانه فلسیتی کینگ و رفتار موذیانه فلیکس روبرو می‌شود.

سارا در خانه خاله بزرگش هتی کینگ  بزرگ می‌شود و برای تحصیل به دانشگاه رفته و برای ازدواج دوباره به آونلی دهکده‌ای که در آن بزرگ شده، باز می‌گردد.

 

شخصیت پردازی های قدرتمند

هتي كينگ یا عمه هتی: معلم معقول، جدي و ميانسال مدرسه آونلئا. او به همراه خواهرش اوليويا و خواهرزاده اش سارا در رزكوتيج زندگي مي كند. عمه هتی درست است که بسیار قانون مند و گاهی سختگیر، مستبد و لجوج است ولی به موقع می تواند بسیار مهربان و انعطاف پذیر باشد و یکی از مهم ترین شخصیت های داستان است .

عمه هتی وقتي كه سارا با دايه اش در اروپاست، سرپرستي ديوي و دورا، دوقلوهاي خانم ليند را قبول مي كند.

سارا استنلي:  دختر ۱۱ ساله ماجراجويي كه به زندگي مرفه در مونترال عادت كرده، ياد مي گيرد كه خودش را با زندگي ساده تر در آونلئ وفق دهد.

او که دختری جسور و نترس است در طول داستان در سرنوشت بیشتر شخصیت ها اثر می گذارد و حضورش جذابیت بسیار زیادی را در داستان به وجود می آورد.

سارا وقتي كه او به آونلی مي رسد با خاله هاي مجردش هتي و اوليويا زندگي مي كند. بعدها سارا با دايه اش به اروپا سفر مي كند.

اوليويا كينگ : خاله مهربانتر و جوانتر سارا، دختری که کمی سر به هواست و سردرگم، منتها در نهایت مسیر زندگی اش را پیدا می کند . او بعداً با جاسپر ديل ازدواج مي كند و رزكوتيج را ترك مي كند.

 اوليويا پيش از ازدواج، به عنوان گزارشگر براي روزنامه محلي كار مي كند. در جريان همين كار است كه اوليويا و جاسپر ديل به هم نزديك مي شوند، چرا كه جاسپر عكاس مطالب اوليويا است. جاسپر و اوليويا صاحب يك بچه به نام مونتگومري هم مي شوند.

آلك كينگ: آلك برادر هتي و اوليويا و دايي سارا است. او كشاورز است و با خانواده اش در همسايگي رزكوتيج در مزرعه كينگ زندگي مي كنند.

شخصیت الک به عنوان یک پدر مهربان، برادری مسئول و همسری شایسته، در طول داستان در خیلی از مواقع روی دیگر شخصیت ها اثر مثبت می گذارد.

ژانت كينگ:همسر الک کینگ است. او در داستان به عنوان مادر فیلیسیتی و فیلیکس شناخته می شود. ژانت زنی خانه دار، مدیر و سخت کوش است.

فيليسيتي كينگ : دختر ۱۳ ساله آلك و ژانت. او اغلب وظايفش را به عنوان دختر بزرگ خانواده انجام نمي دهد و خود را برتر از خواهر و برادر و دخترعمه اش، سارا احساس مي كند.

 او در طول سريال چند بار تصميم به ازدواج مي گيرد اما در پايان با گاس پايك ازدواج مي كند. فيليسيتي در طول سريال مي خواهد دكتر شود و در انتها پرورشگاه آونلی را راه مي اندازد.

فيليكس كينگ: پسر ده ساله آلك و ژانت. او بچه بازيگوشي است كه اغلب به دردسر مي افتد. شخصیت فیلیکس بسیار دوست داشتنی و باورپذیر است و همیشه حضورش به معنی دردسر جدید است!

سيسيلي كينگ: تغيير بازيگر زماني رخ داد كه سيسيلي به سل مبتلا شد و به آسايشگاهي در ايالات متحده رفت. او بيش از برادرش فيليكس به كار در مزرعه علاقه مند است.

گاس پايك: جوان خانه به دوشي كه به مرور احترام و توجه اهالي شهر را جلب مي كند. (فصل هاي ۲ تا ۵) گاس، ملوان هم هست. او مدتي آونلئا را ترك مي كند تا پدر و مادرش را كه حدس مي زند مرده اند، پيدا كند. پس از وقوع يك گردباد بزرگ، همه تصور مي كنند كه گاس مرده است اما فيليسيتي و هتي، او را در ساحل شرقي آمريكا مي يابند. گاس كور شده و فيليسيتي و هتي او را براي عمل جراحي به كانادا مي آورند تا بينايي اش را بازيابد. پس از انجام جراحي، گاس و فيليسيتي با هم ازدواج مي كنند.

جاسپر ديل: جاسپر عكاس و مخترعي خجالتي است كه لكنت هم دارد. او با اوليويا ازدواج مي كند.

رمان  جاده ی آونلی رمان بسیار زیبا و جذابی است که مخاطب با خواندنش می تواند داستان های بسیار زیبایی را در یک محیط سالم و خانوادگی تجربه کند.

قلم ال ام مونتگمری هم مانند دیگر کارهای نویسنده مثل همیشه شاهکاری آفریده است که نمی توان از خواندنش صرف نظر کرد.

/انتهای متن/

نمایش نظرات (1)