فاطمه زهرا، شادمانى دل پيامبر

کتاب فاطمه زهرا (س)، شادمانی دل پیامبر، یکی از ارزشمند ترین کتاب های مستندیست که به قلم احمد رحمانی همدانی تالیف شده است؛ حاصل كاوش عاشقانه و تفحص عالمانه مولف عالیقدری که در پي یافتن گنيجنه هاى گمشده و پنهان كلمات بلند آن بانو بوده است.

0

کتاب فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر یکی از مستند ترین کتاب هایی است که در مورد زندگی حضرت زهرا(س) نوشته شده است. این کتاب که به کوشش احمد رحمانی جمع آوری شده است توسط دفتر تحقيقات و انتشارات بدر به چاپ رسیده است.

 موضوع و فصل ها

این کتاب  شامل چهل و یک فصل می باشد. در ابتدا سخنان پژوهشگران مختلف درباره حضرت زهرا (س) را نقل کرده و سپس سیر تاریخی زندگی، فضایل و مناقب او را بیان کرده است. در ادامه، مقام حضرت زهرا (س) در نظر ائمه آمده و در فصل نخست، مقام او نزد مورخان، محدثان و نویسندگان قدیم و جدید ذکر شده است.

فصول بعدی تا فصل یازدهم با دسته‌ بندی‌های مختلف به مناقب و فضائل وی پرداخته است. فصل دوازده تا هفده، درباره مادرش حضرت خدیجه (س) چگونگی ولادت، نام‌ها و القاب حضرت زهراست در فصل‌های بعدی، سخنان و آثار حضرت زهرا، دفاع از ولایت را شامل می شود.

کتابی مستند

این کتاب یکی از کتاب های مستند در مورد زندگی حضرت زهراست. نویسنده ی عالی قدر این کتاب مرجع بزرگ دينى، مرحوم آيت الله آخوند ملا على همدانى اعلى الله مقامه است که  بعد از سال ها تحقيق و بررسى با مراجعه به ده ها كتاب و مرجع به رشته تحرير درآورده و او كه سال ها است بر كرسى خطابه و منبر نشسته است، با بيانى شيوا و آوایى دلنشين و گفتارى مشفقانه، از حريم مقدس اهل البيت عليهم السلام دفاع كرده و شراره شور و عشق به خاندان پاك و مظلوم را در دل ها شعله ور ساخته و اشك بر چهره ها روان کرده است و با احاديث و رواياتى متنوع با استناد به كتب شيعه و سنى در شرح حال و زندگى و فضائل حضرت زهراء عليهاالسلام پرداخته و در معرض استفاده عموم قرار داده است.

کلیات

در اين كتاب از زهد و پارسایى، عفت و شجاعت، دفاع از حريم ولايت و مبارزه با ستمگران و دفاع از حقوق از دست رفته آن حضرت سخن به ميان آمده و تاريخ زندگى، شرح حال، تولد، ازدواج، فرزندان، شهادت، موضع گيرى هاى اجتماعى، حالات فردى، ويژگي هاى اخلاقى و عباديش مورد بحث قرار گرفته و على رغم اينكه در كتب اهل سنت چندان حديثى از آن بزرگوار نقل نشده و گویى تعمدى در به فراموشى سپردن نام و فضائل دختر پيامبر به كار رفته و حتى برخى از دانشمندان شيعه نيز زحمت كاوش و تفحص در پيدا كردن گنيجنه هاى گمشده و پنهان كلماتش را به خود نداده اند، در اين كتاب بيش از هشتاد حديث و چندين خطبه و نثر و نظم از آن حضرت آورده شده كه با آشنائى با آن كلمات از عمق علم و دانش و ژرفاى فضائل معنوى و اطلاعات و علوم گسترده اش پرده برداشته مى شود.

آشنائى با خطبه «فدكيه» كه تابشى است پر فروغ از جلوه هاى مقام علمى، قدرت بيان و فصاحت و بلاغت و تهور در ايراد خطابه و شجاعت در صراحت كلام و بيان حق و دفاع از همه ارزش هاى فراموش شده و ناديده انگاشته شده و تبيينى است مجدد از حقائق اسلامى، معارف الهى، فلسفه ى احكام و شريعت، عقائد و دستورات، و فريادى است در خاموشى و نورى است در تاريكى و جرقه اى است در ظلمت، اينها همه از ويژگى هاى كتاب حاضر است.

مقدمه ی نویسنده

سخن از مظلوم است و فريادش، سخن از ستمديده است و دادخواهيش، سخن از شناخت ظلم است و ظالم، فضيلت است و فضيلت مدار، علم است و عالم، سخن از زهد است و زاهد، از عفت است و پاكدامنى، تقوى و پارسائى، شب زنده دارى و دعا، تربيت فرزند و ادب نسبت به پدر و مادر، شوهردارى و خانه دارى، مسئوليت اجتماعى و دلسوزى نسبت به دين، امر به معروف است و جهاد، موعظه است و خيرخواهى، مبارزه است و پرخاش، و خلاصه دفاع از حريم ولايت است و ارزش هاى دينى.

آرى سخن از همه اينها است كه يكجا در وجود دخت گرامى پيامبر اكرم، همسر با وفاى اميرالمومنين، مادر امامان و پيشوايان دين گرد آمده است.

سخن از فاطمه زهراء سلام الله عليها است كه علاوه بر اينكه زهراء است، بتول است، فاطمه است، و خود او در عين حال فضاء لاكتسابيش، داراى فضائل بيشمار الهى است كه خود دختر پيامبر بودن و همسر اميرمومنان و مادر حسنين و ام الائمه بودن نيز فضيلتى است كه از آغاز آفرينش تا فرجام خلقت، كسى را چنين فضيلتى نيست.

سخن از زهراء است كه «مصحف او» يكى از منابع علوم امامان است و تا او زنده بود گوئى نبوت ادامه داشت كه اميرالمومنين وى را «بقيه النبوه» خواند.

آرى سخن از فاطمه است و در اينجا روى سخن با كسانى است كه هر گاه از مسلمان ها بدى مى بينند و از متظاهران به ديانت، خيانت، و يا از مدعيان توليت اسلام و سرپرستى مسلمين و خلافت و جانشينى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ظلمى و ستمى، انحرافى و خلافى مشاهده مى كنند، از اسلام برمى گردند و با قرآن قهر مى كنند و به رسول خدا پشت كرده و از عترت او گلايه مند مى شوند. آرى به اينها مى گوئيم كه بيائيد و ببينيد كه چگونه دختر پيامبر اسلام از مدعيان توليت بر اسلام بدى ديد و از مسمان ها نامهرى و از صحابه پيامبر زروگوئى و اجحاف، بيائيد و ببينيد كه پيش از شما و جلوتر از همه كسانى كه از متظاهران به اسلام خيانت و بد رفتارى ديده اند به او ظلم و ستم شد.

قسمت هایی از کتاب

از خداوند تبارك و تعالى:

اى احمد! اگر تو نبودى افلاك را نمى آفريدم، و اگر على نمى بود تو را نمى آفريدم و اگر فاطمه نبود شما دو تن را نمى آفريدم.

از پيامبر:

اگر نيكوئى مى خواست شخصيتى به خود بگيرد آن شخص فاطمه بود، بلكه او بزرگتر است، همانا دخترم فاطمه در نژاد و بزرگوارى و كرامت و بخشش، بهترين فرد بر روى زمين بود.

از على:

روزى وارد منزل شدم ديدم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در حاليكه حسن در سمت راست و حسين در طرف چپ و فاطمه پيش روى آن ضحرت نشسته بودند، مى فرمايد: اى حسن و اى حسين شما دو كفه ى ترازو و فاطمه زبانه آنست، دو كفه جز به وسيله زبانه يكسان و هم آهنگ نمى شوند و زبانه نيز جز بر روى دو كفه استوار نمى شود شما دو نفر امام هستيد… و مادرتان داراى مقام شفاعت است.

از فاطمه :

اى ابوالحسن (اى على) بدان كه خداوند نور مرا آفريد، وى تسبيح گوى خداوند بزرگ بود و آنگاه آن را در يكى از درختان بهشتى به وديعت سپرد آن درخت درخشيد، هنگامى كه پدرم وارد بهشت شد خداوند به آن حضرت الهام كرده و دستور داد كه ميوه آن درخت را بچين و در داخل دهان خود بچرخان، حضرت اين كار را انجام داد و آنگاه خداوند مرا در صلب پدرم صلى الله عليه و آله و سلم به وديعت سپرد و بعد به خديجه منتقل كرد و او هم مرا بر زمين نهاد و من از آن نورم آن چه را كه بوده و هست و هنوز نيامده است مى دانم، اى ابوالحسن مومن به نور خدا مى نگرد.

از حسن بن على:

در شب جمعه اى مادرم فاطمه عليهاالسلام در محراب ايستاده و به عبادت خداوند پرداخته و تا هنگام دميدن سپيده صبح پيوسته در حال ركوع و سجود بود شنيدم كه اسامى يكايك مردان و زنان با ايمان را برده بر ايشان دعاى فراوان كرده و براى خود چيزى از خداوند نخواست، به آن حضرت گفتم: اى مادر چرا بهمان گونه كه براى ديگران دعا مى كنى براى خويشتن دعا نمى كنى؟ فرمود: فرزندم، بايد كه همسايه را بر خود مقدم داشت.

از حسين بن على:

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: فاطمه شادمانى قلبم مى باشد، دو پسرش ميوه دلم و شوهرش نور ديدگانم و پيشوايان از فرزندانش امين هاى پروردگارم و رشته پيوند ميان او و آفريدگانش مى باشد هر كس به آن ريسمان چنگ زند نجات يافته و هر كه از آن تخلف ورزد نابود خواهد شد.

/انتهای متن/

درج نظر