غنیمت، روایتی متفاوت از آن سالها

“غنیمت” رمانی از صادق كرميار که بعد از ناميرا و دشت‌هاي سوزان يك شگفتي دیگر اوست در عرصه داستان نویسی که دنبال نوعی پیوند است بین نسل قدیم و نسل جدید در نگاه به دنیایی که رسانه ها برای آدمها می آفرینند.

0

فاطمه قاسم آبادی/

 “غنيمت” رماني 186 صفحه‌ اي ا‌ست كه صادق كرميار مثل دو اثر ديگرش آن را براي انتشار به دست انتشارات نيستان سپرده است و براي كساني كه بعد از خواندن ناميرا و دشت‌هاي سوزان سراغ اين اثر بروند حتما يك شگفتي خواهد بود. انصافا هم بعد از خواندن ماجراهاي شيخ خزعل و عبدالله بن عمير، حالا افتادن وسط داستان جيسكا و صادقي و پيمان كمي غير منتظره است!

 

داستانی عاشقانه

کتاب “غنیمت” یک فرصت مغتنم است تا رمانی در فضای متفاوت بخوانید. این بار جدا شدن دو عشق، طور دیگری رقم می خورد. اصلا در این کتاب می شود معنای کوه کندن فرهاد را درک کرد. تا عاشق چه کسی باشی و خودت صاحب چه روح و روانی باشی! برای بعضی، شیرین تنها در یک مونث رقم می خورد، یا ناموسی ست که غیرت را در فرد به جایی می رساند که هر چه شیرین و فرهاد است، فدایش می شوند.

 

ماجرای اصلی

کتاب، داستان جوانی است که مقابل دیدگانش به ناموسش حمله می کنند. او می ماند و تعدادی از دوستانش که برای نجات او همه ی هستی شان را می گذارند. بعد از چند سال که ظاهرا همه چیز تمام شده، دوباره به ناموس دیگری حمله می شود. این بار در جنگ خلیج فارس، باز داستان یک جنگ است و اتفاقات وحشتناکی که رسانه ها، تنها قسمتی از آن را که خودشان صلاح می دانند، نشان می دهند. و هزاران لحظه ی دردناک در سایه ی آن دیده نمی شود. هر چند در سراسر دنیا، تحلیل های زیاد، چه درست و چه نادرست بیان شود. در ایران هم که نزدیک ترین کشور به جنگ است، این گفتگو ها جریان دارد.

 

پیوند نسل ها

غنیمت به نوعی پیوند است بین نسل قدیم و نسل جدید؛ نسل قدیمی که با چشم باز همه ی حقایق را دیده و تجربه کرده است، و نسل جدیدی که رسانه های بیگانه، محکم مقابل چشمانش را گرفته اند تا نه درست ببیند ، نه درست بشنود ودر نتیجه درست حرکت نکند.

پروانه و پیمان دانشجو و نماینده ی نسل امروز در این کتاب هستند. پروانه حقیقت بین است و پیمان واقع بین وپدرشان هم نماینده ی نسل قبل است. پروانه و پیمان در تشخیص حق و باطل با هم اختلاف دارند. در این میان پیدا شدن دریا ، خواهر پیمان و پروانه، درمیانه جنگ امریکا و عراق، باعث می شود که پیمان با آمریکایی ها رو در رو شود و…

 

تاریخ را از نو بشناسیم

كرميار براي نوشتن غنيمت از قصه‌هاي تاريخي فاصله گرفته و به سراغ موضوعي كاملا معاصر رفته است. او در اين رمان حرف‌ها و نظراتش را مانند دو اثر قبلی اش، در پس لايه‌هاي زيرين داستان قرار نداده و خيلي صريح‌ به بيان مواضعش پرداخته است.

داستان اين كتاب از نوروزي شروع مي‌شود كه آمريكا در پي حمله به عراق است. اصلان، رزمنده‌ اي كه همسرش را در ماجراي اشغال خرمشهر توسط عراق از دست داده و دختر خردسالش را هم گم كرده است، در تصاوير اخبار مرتبط با حمله آمريكا، نشاني از دختر گمشده‌اش مي‌بيند و چنان به هم مي ‌ريزد كه چيزي جز رفتن به عراق و پيدا كردن دخترش او را آرام نمي ‌كند. رفتني كه البته همسر فعلي اصلان چندان با آن موافق نيست.

حضور پسر و دختر اصلان در داستان با ديدگاه ‌هايي متفاوت نسبت به اين جنگ، يكي از موقعيت‌ هايي است كه نويسنده را كمك مي ‌كند تا حرف ‌هايش را بزند. مخصوصا كه پيمان (پسر اصلان) هم با كمي تاخير با پدر همراه مي‌شود و از نزديك با آمريكايي ‌ها برخورد مي‌ كند.

 

اتفاقات پشت هم

ضرباهنگ تند داستان خواننده را مشتاق مي ‌كند تا كتاب را بدون زمين گذاشتن تا انتها مطالعه كند و از طرفي تزريق قطره‌ چكاني اطلاعات به خواننده در فصل‌ هاي مختلف، او را در تب و تاب چيستي ماجرا مي‌ گذارد، خوشبختانه اين انتظار به گيجي و سردرگمي او نمي‌انجامد.

علاوه بر موضوع و زمان روايت داستان، قلم كرميار هم در اين رمان كمي متفاوت است. او در غنيمت از سر بسياري از موقعيت‌ها به سرعت مي‌ گذرد و براي پرداختن به ماجرا، از خير پرداختن به جزئيات صحنه مي ‌گذرد. به جرأت مي‌ توان گفت داستاني كه كرميار در غنيمت آن را روايت مي‌ كند، به اندازه دو برابر حجم فعلي جاي كار دارد.

 

شخصیت ها

اتفاقات گوناگون به قدري زیاد در داستان رخ مي ‌دهد كه بعضا خواننده حسرت مي‌خورد نويسنده چرا انقدر راحت از برخي موارد حتي با تمسك جستن به تصادف عبور كرده است. براي مثال دستگيري شخصيت اصلي و همراهان توسط نيروهاي آمريكايي يكي از اين موقعيت ‌هاست كه خيلي زودتر از آن‌ چيزي كه فكرش را بكنيد تمام مي ‌شود و متاسفانه اين تمام شدن كمي هم دم دستي است.

داستان شخصيت مهم ديگري هم دارد؛ قادر، اسيري عراقيست كه بعد از جنگ در ايران مانده و همين جا زندگي تشكيل داده است. حالا با اين اتفاقات او هم هواي وطن مي‌كند تا سري به زن و بچه ‌اش بزند. همراهي او به عنوان راهنما با اصلان (كه زماني در دوجبهه با هم جنگيده ‌اند) باز هم يكي از موقعيت ‌هاي داستان است كه البته باز هم كرميار چندان به آن نمي ‌پردازد.

البته كرميار از اين موقعيت مناسب (قرارگرفتن دو نفر كه قبلا با هم مي‌ جنگيده‌اند در موقعيت دوستي و همراهي) براي كشاندن كتاب به ورطه ضد جنگ نويسي استفاده نمي ‌كند. در حالي كه برخي از نويسندگان بهانه هاي كمتر از اين را هم براي ضد جنگ نويسي از دست نمي ‌دهند.

 

غنیمت بدانید

كرميار در موقعيت‌ هاي مختلف حرف خودش را مي ‌زند و تكه ‌اش را از زبان اصلان به قادر مي‌اندازد و هرچند كه هم ‌اكنون با او همراه شده است و در جاهايي برايش دلسوزي هم مي ‌كند، اما پز روشنفكري بر نمي ‌دارد كه چه مي دانم آن جنگ اشتباه بود و برادر كشي بود و… از اين منظر غيرت كرميار كه در غنيمت خودنمايي مي ‌كند ستودني است.

«غنيمت كرميار» هرچند با ناميرا و دشتهاي سوزان او متفاوت است اما حتما در فضاي ادبيات ما غنيمت است؛ به چنگ آوردن اين غنيمت را از دست ندهيد.

/انتهای متن/

درج نظر