رسوایی2 : استفاده ابزاری از زن برای جذب مخاطب

مسعود ده نمکی با فیلم رسوایی 2 در این دوره از جشنواره فیلم فجر حضور یافته است؛ فیلمی که به دلیل محتوای دم دستی و سطحی که دارد و بی بهرگی از تکنیک فیلمسازی و قصه منسجم و کارگردانی حرفه ای  این سوال را پیش می آورد که چرا اصولا در این جشنواره هست؟

1

نفیسه ترابنده/

“رسوایی 2” به نویسندگی ،کارگردانی و تهیه کنندگی “مسعود ده‌نمکی”به نوعی ادامه داستان رسوایی 1 می‎باشد.

در این فیلم۱۰ سال از زمان ماجرای داستان رسوایی 1گذشته است و اتفاقات در شهری فرضی و با شخصیت هایی تخیلی رخ می دهد.

 

داستان فیلم

فیلم از یک صحنه اعدام شروع می شود؛ اعدام اشراری که بنابه حکم قضایی به اعدام در ملاعام محکوم شده‎اند. جمعیت فراوانی در میدان شهر جمع شدند تا نظاره گر این اعدام باشند. لحظه ای که کامبیز(رامین راستاد) و دوستش را با دستبند به سمت سکوی اجرای حکم می برند، حاج یوسف عصازنان خود را به آنها می رساند. حاج یوسف( اکبر عبدی) خطاب به مسئولین و مردم می گوید:« اگر تکان نخورید خدا تکان تان می دهد.» همین جمله او به تیتر اول روزنامه‎ها تبدیل شده و شایعه وقوع زلزله در شهر می پیچد. خانم خبرنگار( سحر قریشی) در انتشار شایعات نقش اساسی دارد. همه جا پخش می شود که ساعت 8 شب چهارشنبه تهران زلزله می آید. مردم سراسیمه برای خروج از شهر به جاده ها هجوم آورده و عده ای در پارک ها چادر می زنند. ساعت 8 شب سپری می شود اما زلزله ای اتفاق نمی افتد. مسئولان از حاج یوسف می خواهند تا برای برقراری امنیت شهر را ترک کند و درست زمانی که او سوار هواپیما می شود زلزله اتفاق می افتد.

 رسوایی 1 داستان افسانه و حاج یوسف بود؛ دختری که شهره فساد در محله بود اما با پاگذاشتن به منزل حاج یوسف  به نوعی نحول درونی رسید. در رسوایی 2 برخلاف رسوایی 1 زنان حضور پررنگی ندارند. تنها زن رسوایی 2 خانم خبرنگار است. خانم خبرنگار همه جا حضور دارد. او با سماجت برای گرفتن مصاحبه اختصاصی به منزل حاج یوسف می رود اما حاج یوسف که تجربه تلخی از حضور زن در خانه  خود دارد به محض دیدن خانم خبرنگار در را به رویش می بندد و ملتمسانه از او می خواهد برود تا مردم برایش حرف در نیاورند اما با صحبت های خانم برنگار مبنی بر لزوم مردمی بودن روحانیون او را به خانه راه می دهد. خانم خبرنگار اما این لطف را با نیرنگ پاسخ داده و یواشکی از صحبت‎های مسئولان شورای شهر با حاج یوسف فیلم می گیرد و خبر حضور مخفیانه مسئولین شهر در خانه عارف پیشگو را منتشر می کند.

شریف( محمدرضا شریفی نیا) همچون رسوایی 1 هنوز هم مردی فرصت طلب است که به زنان نظر سوء دارد. او مرتب سخنان خانم خبرنگار را تأیید کرده و بیان می کند چقدر با او تفاهم دارد. این سوء نظر شریف حتی به شاگرد یا به اصطلاح خودش نوکر او- امیر( امیر نوری)- هم سرایت کرده است. امیر در صحنه های مختلف به خانم خبرنگار ابراز لطف می کند. با وجود این رفتارها و طعنه ها خانم خبرنگار به راحتی در منزل شریف حاضر می شود تا در مورد حاج یوسف با او صحبت کند.

 

حضور خانم خبرنگار صرفاً برای جذب مخاطب

می توان گفت حضور خانم خبرنگار در فیلم و انتخاب سحر قریشی برای ایفای نقش آن صرفاً برای جذب مخاطب بوده است و به راحتی می توان این نقش را از فیلمنامه حذف کرد گرچه اصلا فیلمنامه ای منسجم و اصولا قصه ای در فیلم وجود ندارد. رسوایی فقط دیالوگ است، آن هم دیالوگ های عرفانی حاج یوسف؛ شخصیتی برگرفته از مرحوم حاج آقای دولابی.

ده نمکی مدعی است رسوایی 2 نقدی به جامعه شهری، تمدن جدید و آسیب های اجتماعی  می باشد اما این نقد بسیار سطحی، در چند سکانس و به صورت گذرا و شعاری بیان می شود. مثلا در صحنه ای که یکی از مسئولان شورای شهر( مهران رجبی) به دانشجویی که برای تکمیل پروژه خود آمده، درباره آمار مبتلایان به ایدز می گوید:« الگوی انتقال ایدز از سرنگ آلوده به سمت کارهای خاک بر سری رفته است.» یا زمانی که خطاب به زنی که از شوهرش به خاطر حضور بیش از اندازه در فضای مجازی شکایت دارد و با بطری بنزین در دست، او را تهدید به خود سوزی می کند، می گوید:«آدم باید به خاطر یه چیزی جدا بشه که بیارزه نه دوتا لایک.» فیلمساز در این سکانس می خواهد درباره خطر فضای مجازی در فروپاشیدن خانواده به مردم و مسئولان هشدار دهد.

 

کنایه ای به وضعیت پوشش و حجاب

ده نمکی که سابقه ساخت مستند”فقر و فحشا” را در کارنامه خود دارد، در رسوایی 2 با روایت شهادت یک شهید امربه معروف و نهی از منکر ، کنایه ای هم به وضعیت پوشش و حجاب زنان در جامعه دارد. کامبیز به جرم قتل محکوم به اعدام است. او  و دوستش به زور دختری را سوار بر ماشین می کنند، پسری موتور سوار با شنیدن فریادهای دختر، با کامبیز درگیر شده و کامبیز او را به قتل می رساند. دوست کامبیز  در صحنه اعدام برای توجیه کارشان به حاج یوسف می گوید:« وقتی اینا با این سر و وضع تو خیابون راه میرن، خر هم رم میکنه چه برسه به این داداشمون.»

 

شهری که منتظر بلاست

رسوایی 2 داستان مردمانی شهری است که وقتی به قول حاج یوسف فساد در بین آنها علنی می شود، ربا و نزول با کلاه شرعی سر شان می رود، حیا و انسانیت فراموش می شود، کوچکترها به بزرگترها بی احترامی می کنند، باید منتظر نزول بلا باشند. این بلا ممکن است زلزله باشد و باز هم بنابه گفته حاج یوسف زمین از گناه مردم می لرزد. در فیلم شاهد هستیم که حضور افراد صاحب نفسی چون حاج یوسف در شهر موجب عدم وقوع بلا می شود و به محض آنکه حاج یوسف شهر را ترک می کند، بلا بر سر مردمان شهر نازل می شود. اما باز هم اعتقادات دینی مردم جلوی عظمت بلا را می گیرد، زمین در حال ترک خوردن است اما وقتی به پای تیر آهنی می رسد که پرچم حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بر فراز آن برافراشته است، زلزله متوقف می شود.

 

محتوای دم دستی و سطحی

پیام اصلی فیلم فی نفسه ارزشمند است اما به دلیل تسلط نداشتن  فیلمساز بر ساده ترین تکنیک های فیلم نامه نویسی، شخصیت پردازی و کارگردانی، محتوایش را به دم دستی ترین  و سطحی ترین شکل ممکن  و در قالب دیالوگ های عرفانی حاج یوسف ارائه کرده و مخاطب را بیش از آنکه با لذت کشف و همذات پنداری با فیلمش همراه سازد، او را کلافه می کند. تنها نکته مثبت فیلم استفاده از جلوه های ویژه فوق العاده در نمایش وقوع زلزله است و مخاطب به تفضیل روی پرده می بیند که چگونه در شهری چون تهران زلزله رخ خواهد داد!!

/انتهای متن/

نمایش نظرات (1)