خانم مهندس انقلابی در 17 دی شهید شد

طیبه سادات دانشجوی  رشته مهندسی شیمی دانشگاه فردوسی، عکاس انقلابی و نماینده امام بود در امدادرسانی به زلزله زدگان طبس. یک بار در تظاهرات برعلیه رژیم در 26 دی ماه که آن را “روز آزادی زن” نامیده بودند، دستگیر شد و در روز 17 دی هم درتظاهرات، به دست عوامل  رژیم به شهادت رسید.

0

زهرا رضوانی/

شهیده طیبه سادات زمانی موسوی گودینی در هجدهم آبان ماه 1334 در روستای گودین کنگاور در استان کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش آقا سید حسین روحانی بود و مادرش فاطمه خانم نام داشت، طیبه سادات که شش ساله شد والدینش تصمیم گرفتند او را به مکتب بفرستند به همین خاطر هم در زمانی کوتاه تمام قران را فرا گرفت و طیبه شد عامل به کلام وحی . بعد از مکتب به دبیرستان پروین اعتصامی رفت و در رشته علوم طبیعی شروع به درس خواندن کرد.

 

مادر فاطمه طلاق می خواهد

از همان کودکی غمخوار دوستان بود و برای کمک به آن ها پیش قدم می شد. یک روز که فاطمه ، دوستش را در مکتب ناراحت می بیند جلو می رود و علت را می پرسد، فاطمه هم می گوید :« پدرومادرم با هم دعوا می کنند، مادرم طلاق می خواهد»، در آن روزها هردو شش سال بیشتر نداشتند و معنی طلاق را نمی دانستند، طیبه سادات تصمیم می گیرد برود و موضوع را به استاد مکتب بگوید و از او بخواهد به فاطمه کمک کند، به استاد می گوید:« مادر فاطمه طلاق می خواهد و پدرش پول ندارد تا آن را برایش بخرد…» خلاصه استاد هم به سراغ ماجرا می رود و همین کار طیبه سادات باعث می شود مشکل خانواده فاطمه حل شود و طلاقی در کار نباشد.

 

اخراج از مدرسه

هفدهم دی ماه 1354 به خاطر حجابش مدیر مدرسه او را اخراج می کند و همین می شود نقطه شروع مبارزه طیبه سادات علیه رژیم، بعدها با پافشاری خانواده، وی را در مدرسه پذیرفتند ولی با همان حجاب قبلی، طیبه سادات هم مصمم تر درس خواند و در سال 1356 پس از اتمام دبیرستان در رشته مهندسی شیمی دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد. هم درس می خواند و هم بیدار بود و فعّال سیاسی. نیازی نبود کسی از او برای یاری اسلام کمک بخواهد او خودش پیش قدم بود و فرصت شناس..

 

روز «آزادی زن»

26 دی ماه 1356، را رژیم طاغوت ،روز «آزادی زن» اعلام کرد. طیبه سادات که مطالعات خوبی داشت از نتیجه این اقدامات رژیم آگاه بود و به همراه دیگر دانشجویان مسلمان در مشهد به تظاهرات رفتند و از حجاب و مقام زن دفاع کردند، رژیم که طاقت انتقادهای دلسوزانه را نداشت، آنها را بازداشت کرد ولی طولی نکشید که با هشدار آیت الله عبدالله شیرازی به ساواک، آزاد شدند.

 

نماینده امام  و عکاس انقلاب

25شهریور 1357 زمانی که زلزله طبس رخ داد، طیبه به همراه دوستانش به عنوان نماینده امام خمینی(ره) به مدت یک ماه به یاری زلزله زدگان رفتند، در این مدت سعی کرد تا می تواند نماز آیات بخواند و در کنار کمک های اولیه مددکاری هم بکند، به سراغ دختران زلزله زده می رفت و آنها را دلداری می داد برایشان حدیث می خواند و آنها را امیدوار می کرد. با مهارت خاصی عکس می گرفت تا بعد از اینکه به کنگاور بر می گردد نمایشگاه عکسی برپا کند.

23 آذر ماه 1357زمانی که نیروهای رژیم به بیمارستان شاه رضای مشهد حمله کردند، طیبه سادات خود را به بخش اطفال رساند و از هیچ کمکی به کودکان بی پناه دریغ نکرد، در کنار همه کارهایش از دوربینش هم برای عکاسی غافل نبود و عکس می گرفت و به مردم نشان می داد جنایت رژیم را.

 

شهید 17 دی

هفدهم دی ماه 1357 در تظاهرات کنگاور رژیم که می بیند تهدیداتش نتیجه نمی دهد به سمت جمعیت تیر اندازی می کند و در این بین یک نفر به فیض شهادت نائل می آید.

طیبه سادات ، شهیده 23 ساله در جوار آستان امامزاده محمدباقر(ع) زادگاهش به خاک سپرده می شود، اهالی روستا که تهدیدات دشمن را شنیده بودند، سه روز بر مزار او پاسبانی می دهند تا پیکرطیبه سادات توسط دشمن ربوده نشود.
در مجلس ختمش، پیر روشن ضمیرکنگاور، حاج آقا بزرگ محمدی عراقی می فرماید:
« من معتقدم که خون این سیده جوان رژیم شاه را از ریشه بر خواهد کند»

 

اولین شهید زن در کرمانشاه

در همان روز شهادتش روزنامه اطلاعات تیتر می زند: « طیبه زمانی نماینده امام در طبس، به گلوله بسته شد». پدرش نماینده امام خمینی (ره) در کنگاور بود به خاطر همین هم برخی از نشریات تیتر زدند: « دختر نماینده امام در کنگاور شهید شد». طیبه اولین شهید زن در کرمانشاه بود.

 

نمایشگاه عکس

دوستانش یک روز بعد از شهادت وی دست به کار شدند و نمایشگاه عکسی را که طیبه سادات می خواست برپا کند ولی قبل از آن به شهادت رسید، به راه انداختند. عکس هایی از ظلم های طاغوت و شهدا که طیبه سادات گرفته بود و قصد داشت به دید عموم بگذارد، در سر درنمایشگاه هم قبل از عکس سایر شهدا عکس طیبه سادات را گذاشتند و این گفته اش را که:
« مگر نه این است که می میریم؛  پس بگذار مرگی را انتخاب کنیم که زندگی ها را بارور کند…»

/انتهای متن/

درج نظر