خانم دکتر ما انقلابی بود و طرفدار محرومین

عزت الملوک خود از خانواده ای مرفه بود، دانشجوی پزشکی بود و  بسیار اهل مطالعه. بیشترین دغدغه اش محرومان و فقرا بودند و  طرفدار واقعی انقلاب اسلامی و عاشق امام. در همین راه هم جانش را  فدا می کند.

0

زهرا رضوانی/

در سال 1337 در مشهد به دنیا آمد. پدرش ارتشی بود و  بعد از چند سال به تهران مهاجرت کردند. به درس و مطالعه علاقه زیادی داشت. از همان دوران دبیرستان اهل مطالعه کتب غیر درسی هم بود، بیشتر مذهبی می‌خواند که به مرور سیر انقلابی گرفت. در سال 56 دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران شد. در کنار درس‌هایش زبان انگلیسی و زبان عربی را هم تمرین می‌کرد تا اینکه مسلط شد و کتاب‌ها را به زبان اصلی بدون ترجمه می‌خواند. به گفته استادش، حتی یک غیبت هم نداشت و در امتحانات نفر اول می‌شد.

 

دختری مهربان برای پدر
پدرش می گوید: « آنقدر چهره مهربانی داشت که هرچه می خواست اجابت می کردم و می خواستم به خودش بیشتر برسد ولی او مساعدت‌های ما را می‌گرفت و در جنوب شهر بین خانواده‌ها توزیع می کرد. با اهدای پوشاک، خوراک و حتی وسایل شخصی خود به این خانواده های بی بضاعت و کم درآمد به آن ها کمک می کرد. در طول سال به یک دست لباس و کفش و کیف قناعت می کرد، در حالی که وضع مالی خوبی داشتیم و می توانست ظاهری بهتر داشته باشد.»

عزت الملوک کمک هزینه دانشکده را هم به مردم نیازمند می بخشید. هرکاری از دستش بر می آمد برای زاغه نشینان و محرومین انجام می داد حتی معلولین را هم به حمام می برد و از هیچ کمکی دریغ نمی کرد. کودک فلجی را پیدا کرده بود که از بیمارستان شفایحیائیان به خاطر نداشتن هزینه بیمارستان کنار خیابان رهایش کرده بودند  پسربچه را برداشت و برد به مسافرخانه، از آن به بعد هم هر روز به او سر می‌زد و برایش غذا می برد و یک روز در میان هم او را به کول می گرفت و از پله های مسافرخانه با زبان روزه در تابستان پایین می‌آورد و به همان بیمارستان برای فیزیوتراپی می‌برد تا اینکه پس از مدتی برایش ویلچر گرفت و با ویلچر کودک را به بیمارستان می برد.کمی که وضع جسمانی اش بهتر شد او را به کارگاه کورس در شهر ری برد و به او درس داد تا گواهینامه گرفت.

 

به محرومان قرآن  می‌آموخت

با قرآن مأنوس بود. زمستان‌ها به کرج می‌رفت و در آنجا به محرومان قرآن درس می‌داد. در میدان غار و جوادیه کتابخانه درست کرده بود و کلاس‌های نهضت تشکیل داده بود و کمک‌های اولیه را هم یاد می داد.
دکتر محمدرضا ظفرقندی استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران می گویند: « شهید کاووسی وقتی وارد دانشگاه شد واقعاً شاید ابعاد فعالیت دانشجویی و اصول راهنمایی مبارزه را نمی شناخت ولی به دلیل روح پاک و نیت خالص روز به روز اوج گرفت و به این لیاقت رسید که به شهادت برسد.»

 

اهل تردید نبود

فعالیت عقیدتی سیاسی عزت الملوک با جرقه انقلاب اسلامی از دی ماه 56 زده شد. دوستانش در مورد فعالیت انقلابی او می گویند: «برای او هدف خدا بود و بس. دقت، نکته بینی و هوشیاری، شجاعت، تواضع و پرکاری از خصوصیات برجسته اش بود.»

دکتر رضا خاتمی دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران هم می گویند:

«از روحیه اش کاملاً مشخص بود که کاری را که انجام می دهد براساس باور و اعتقادی است که از درون تبدیل به یقین شده است و به همین دلیل من تصاویری که از خانم دکتر در ذهنم هست این است که در راهی که پیش می رفت کمتر تردید به خود راه می داد».

 

عشق امام بود

زمانی که امام خمینی عراق را به قصد کویت ترک کردند و دولت کویت ایشان را نپذیرفتند؛ برای اعتراض به این اقدام ،دانشجویان پزشکی تصمیم به تعطیلی کلاس های درس گرفتند و در محوطه دانشگاه تظاهرات کردند. پرچم دار این حرکت دکتر کاووسی بود.

بر سر دانشجویانی که کلاس را ترک نمی کردند فریاد می کشید: « من در تعجبم شما که لااله الا الله گفته اید چگونه حاضر می شوید دستور غیر خدا را اجرا کنید.»

خلاصه با همین نفوذ کلامش کاری کرد که با چند جمله ایی که از ایمانش بلند می شد حتی دانشجویان بورسیه ارتش و استادان و بسیاری از مسئولان دانشکده در تظاهرات شرکت کنند.

 

پابه پای امدادگران در خیابان های تهران

بعد از حادثه 17شهریور در تهران با محوریت در تشکیل کمیته پزشکی و کمک رسانی به مجروحان تلاش می کرد بخشی از رنجی را که بر دوش مردم است بردارد. هماهنگی های لازم را انجام می‌داد تا از امکانات بیمارستانی و آمبولانس که در آن زمان در دست دولت شاه بود، در خدمت مردم قرار گیرد.

خودش هم پابه پای امدادگران در خیابان ها بود و به مردم کمک می کرد.

 

قسمتی از وصیت نامه شهید

«… و اکنون ، ای خواهر و برادر بر ماست که خویشتن خویش را شناخته و در یابیم که راهمان چه طولانی ، مسئولیتمان چه سنگین و آرمانمان چه والاست، برماست که خدا را بشناسیم و تنها در جستجوی رضای او باشیم تا شایستگی این را بیابیم که خدا گونه شده و خلیفه او در زمین باشیم بر ماست که راه این شهیدان صدیق را ادامه داده و بهای خون گران قدرشان را از یاد نبریم…»

شهیده عزت الملوک 22 بهمن 1357. هنگام تظاهرات خیابانی در میدان امام حسین (ع) در حالی که یکی از مجروحان را داخل آمبولانس می گذاشت با اصابت گلوله به شهادت رسید و پیکر مطهرش به دستور امام در بیمارستان امام خمینی (ره)  به خاک سپرده شد.

زندگینامه شهیده «عزت الملوک کاووسی » با نام «طبیبان قدسی» از سوی انتشارات سازمان بسیج جامعه پزشکی به چاپ رسیده است تا راهنمای جوانان این مرز و بوم باشد.

/انتهای متن/

درج نظر