خانم ابتکار! شما که یک مادرید…

“بزک نمیر بهار می آد، کمپوزه با خیار می آد.”
این مثل، حکایت این روزهای خوزستان مظلوم است و نحوه برخورد مسئولان محیط زیست کشور مخصوصا خانم ابتکار با فاجعه ریزگردهای خوزستان. ولی راستی خانم ابتکار به عنوان یک خانم و یک مادر با مشکلات فوری و حیاتی بچه هایش هم این طور برخورد می کند؟ا

2

طیبه میرزا اسکندری/

وقتی یک بچه به سراغ مادرش می رود و می گوید: گرسنه ام، مادر چه می کند؟
نمی گوید: الان مشکل مالی داریم، نمی توانیم نان و گوشت و … بخریم!
 از یک پدر مسئولیت ناشناس برایش حر ف نمی زند که مایحتاج خانه را بموقع تهیه نکرده!
از راه های تهیه غذا در آشپزخانه یا کترینگ سر کوچه یا رستوران سر خیابان صحبت نمی کند!
این سوال را همه مادران و همه زنان می توانند به راحتی و بدون فکر جواب بدهند، از هر گروه و قشر و طبقه ای که باشند. همه شان به اتفاق می گویند که برای گرسنگی این لحظه کودک فقط باید لقمه ای پیدا کرد در حد مقدور سالم و سیرکننده و به دهانش گذاشت.
برای فردا و پس فردا هم می شود یک فکر مناسب تر کرد و این مادر حتما این فکر را عملی هم می کند.
حالا از رئیس سازمان محیط زیست مان که یک خانم است، باید پرسید مشکل ریزگردهای استان های جنوبی و غربی ایران مخصوصا خوزستان، آیا مشکل تازه ایست؟
ایشان هم که تازه به این سمت منصوب نشده اند. در کارنامه ایشان پیش از این هم ریاست سازمان محیط زیست بوده است.  
از خانم ابتکار برخورد مادرانه تری انتظار می رفت با مشکل خوزستانی ها در مورد ریزگردها؛ برخوردی که در مرحله اول به حل مشکل در حد رفع اضطرار بیانجامد؛ اگر قبول کنیم که هوا از اولیه ترین نیازهای آدمیزاد است برای این که “ممد حیات” باشد،  “مفرح ذات” پیشکش! تا بعد هم چاره ای میان مدت و درازمدت پیدا شود و البته برای این چاره هم همت باید و پیگیری؛ اگر فرض بر این نباشد که در قرن بیست و یکم برای یک چنین مشکلی راه حل پیدا نمی شود!

اما چقدر باید تعجب کنیم از این برخورد خانم ابتکاربا مشکل خوزستانی ها که  یک روز آن را به گردن داعش می اندازند فقط؟  و چقدر تعجب ما بیشتر می شود وقتی ایشان در روز جهانی آسم می گویند:
“مردم باید با مشکل ریزگردها کنار بیایند!”
و بعد در این روزها که مشکل ریزگردها کل زندگی مردم خوزستان را مختل کرده و به مرز بحران رسانده، باید شاخ در بیاوریم از این که نهایتا ایشان چاره را در برگزاری اولین نشست جهانی سازمان ملل در  زمینه ریزگردها در ایران دانستند که بزودی تشکیل می شود!
راستی خانم ابتکار به عنوان یک مادر  به تقاضای بچه گرسنه خودشان هم برای غذا  اینطوری پاسخ می دهند؟
یعنی حواله می دهند مثلا به جلسه تشکیل دادن با رئیس کلانتری محل و بعد گرفتن نظرات ایشان و وام گرفتن از بانک برای تهیه مواد غذایی  و دستور به  سوپرمارکت دادن و سفارش به آشپز و …و البته که تا  آن موقع حتما  این بچه از گرسنگی باید مرده باشد!

جالب این که در کنار این برخورد خانم ابتکار با فاجعه ای که  این روزهای زندگی مردم خوزستان را تهدید می کند، شاهد اظهار نظری غریب از جناب مدیر هستیم (ضیاءالدین شعاعی، مدیر ملی مقابله با پدیده گرد و غبار) که افاضه فرمودند:
” اگر از من بپرسید که برای سه میلیون هکتار زمین شناسایی شده ایران چه مدت زمانی وقت باید صرف شود؟ می توانم بگویم که اگر با همان همت و اعتبار چینی ها برای مقابله با ریزگردها کار کنیم حداقل 50 سال زمان لازم است.”
البته از ایشان که یک آقاست، کمتر انتظار داریم و از خانم ابتکاری که خانم است و حس مادری دارد و هم تجربه آن را، خیلی بعید است واگذار کردن حل مشکل ریزگردهای خوزستان به نشست جهانی سازمان ملل!
بعد ما چطور باید آقایان را متقاعد کنیم که حضور اجتماعی و سیاسی زنان نه از باب شرکت در مسابقه قدرت با آقایان است و یا پیاده نظام شدن شان در بازی قدرت؟  چطور باید ثابت کنیم که آمدن زنان در عرصه های عمومی با نگاه مسئولانه و از جنس مادرانه است برای کمک به مردم مخصوصا زنان و کودکان و خانواده و ربطی هم به تئوری های ماکیاولی برای رسیدن به قدرت ندارد؟  

/انتهای متن/

نمایش نظرات (2)