حضرت زهرایی که دوستش داریم

این روزها درعزای شخصیتی مجالس و محافل متعدد برپا می شود که در جنگندگی و حق جویی و قیام یک تنه بر علیه ظلم و برای احقاق حق زنی بی همتاست، با این حال چهره ای که در مراثی و ذکر مصائب از او ترسیم می شود بسیار دور است از حقیقت این شخصیت و جایگاهش در حفظ اسلام اصیل. چرا چنین تفاوت فاحشی است میان زهرای اطهر و چهره ای که می شناسیم و می شناسانیم شان در این روزها؟

0

ایام عزای حضرت زهرا(س) را می گذرانیم. آنچه در این ایام می شنویم از حضرت زهرا(س)، طبیعتا به ماجرای  شهادت شان مربوط است و به آنچه در ماجرای شهادت دختر رسول خدا گذشت بر خانواده، علی (ع) و فرزندان خردسال شان. از نحوه شهادت  زهرای اطهر(س) می گویند؛ این که مظلومانه مورد هتک حرمت و حتی آزار جسمی قرار گرفتند، این که ضربه هایی که بر پیکرشان وارد گشت،  منجر به از دست رفتن فرزندی شد که درشکم داشتند، این که همین ناملایمات جسمی و روحی موجب  شهادت شان شد و … اما از علت شهادت بانوی اول اسلام و بلکه بانوی اول خلقت، چه گفته می شود در این روزها؟ از این که بانو چه کرد که به شهادت شان منجر شد در اوج جوانی؟

برای شنونده عاقل و نکته سنج حتما این سوال پیش می آید که دختر رسول خدا را به چه علت باید مورد بی حرمتی و آزار قرار دهند؟ ایشان چه کرده بود که چنین عقوبتی در موردشان اعمال شد؟

این همان سوالی است که معمولا جواب روشنی به آن داده نمی شود، مخصوصا در مرثیه ها. نتیجه آن که حضرت زهرا(س) در این روزها بیشتر در هیأت یک زن مظلوم به معنای ضعیف و بی پناه و قابل ترحم برای اذهان دوستداران شان به نظر می آیند. اما اگر از تاریخ کمک بگیریم، جوابی دیگر دریافت می کنیم و چهره ای دیگر از ایشان می بینیم.

در مورد حضرت زهرا و فقط یکی از خطبه ی شان که به خطبه فدکیه مشهور است، مورخینی چون

ابن ابی الحدید نکات جالبی را ذکر کرده اند. [1]

وی ضمن نقل قسمت هایی از این خطبه در مسجد، به حالت ورود و هیات وارد شدن حضرت به مسجد، گریه و سپس سكوت شان در آغاز خطبه اشاره می کند  و آنگاه به خطبه حضرت، پیرامون مساله فدك می پردازد .

او از ابهت حضرت در هنگام  رفتن به مسجد می گوید و این که همراه تعدادی از زنان از صحابی و خویشان شان در مسجد بر خلیفه و جمعی از مسلمانان وارد شدند.

ابی الحدید از آهنگ بسیار محکم دختر پیامبر حین ادای خطبه می گوید؛ خطبه ای غراء و فصیح که از نظر اهل کلام و ادب جز در بیانات امیر سخن علی(ع) مثال و نظیری ندارد. خطبه شان را با حمد خدا و مدح پیامبر(ص) آغاز می کنند  و سپس به جایگاه قرآن، فلسفه احكام و ارکان دین  می پردازند و ضمن برشمردن زحمات پیامبر و فداکاری های علی (ع) برای پا گرفتن نهال اسلام، به  بیان انحرافات جامعه اسلامی در دوران کوتاه پس از رحلت پیامبر و توطئه های فرصت طلبانه و قدرت مدارانه شیطانی و عواقب خطرناک این انحرافات برای جامعه اسلامی اشاره می فرماید و  نهایتا  سکوت مسلمانان را در قبال این انحرافات و نیز در برابر مصادره فدک توسط خلیفه نوپا محکوم می کند و مخصوصا از انصار که سابقه درخشانی در خدمت به اسلام داشته اند، می خواهد که با قیام خود در برابر ظلمی كه بر وی شده است، واکنش نشان دهند. سخنان ایشان در واقع اتمام حجتی  بود با مردم مسلمان که در برابر همه آنچه در آن روزهای حساس اتفاق می افتاد، ساکت و منفعل بودند و تماشاچی محض.

آنچه در این خطبه و ایراد کننده اش می توان دید، بتمامی روحیه جنگندگی و مبارزه است در بانویی که برای احقاق حق و دفاع از ظلم و راست کردن انحرافی که در جامعه پس از پیامبر روی داده، یکه  و تنها قیام کرده است و در بیان حق و دفاع از مظلوم هیچ ملاحظه و مدارایی را جایز نمی شمرد.

خطبه فدکیه نه تنها مرتبه علمی و تسلط حضرت را به منطق قرآنی و استدلال وحیانی نشان داد، بلکه اوج شجاعت و بی باکی ایشان را در رویارویی با قدرت حاکم به نمایش گذاشت ، آن هم در برهه ای که هیچ گروه و جماعتی و بلکه هیچ مردی برای احقاق بزرگ ترین حق بر زمین مانده در جامعه اسلامی، یعنی حق ولایت و پاسداشت از میراث گرانقدر نبی در صحنه نبود.

بواقع فریاد زهرای مرضیه تنها صدایی بود که در دفاع از حق مولا علی و حق پایمال شده خودشان در مورد فدک بلند شد؛ صدایی آنچنان بلند است که در تودرتوی دهلیزهای تاریخ همچنان ماند و بلکه با گذشت قرون بلندتر و رساتر شد.

می توان گفت بجرات که این صدا اگر نبود،‌ اسلام نبوی هم نبود. اسلام بود اما اسلام خلافتی بود؛ اسلامی که در گیرودار قبیله گرایی و قدرت طلبی عرب بازگشته به جاهلیت گم می شد.

حالا این چهره از زهرای اطهر(س) و نقش بی بدیلش را در تاریخ اسلام و پاسداشت ارکان دین خدا باید مقایسه کرد با چهره ای و نقشی که در میان مراثی و ذکر مصائب از ایشان ترسیم می شود. 

واقعیت این است که اگر قرار است زنی برای امروز جامعه ما و برای امروز زنان ایران و اسلام و بلکه جهان الگویی باشد از رشد فکری و علمی، جسارت و شجاعت، استقلال رای و عمل و جنگندگی و حق جویی، همین چهره از فاطمه زهراست و نه آن چهره ای که در بسیاری از محافل و مجالس عزای مادر امت و بانوی اول خلقت بیان می شود. او قرار است الگوی همه زنان جهان بلکه همه انسان ها تا آخر دنیا شود.

پس همه آدمها مخصوصا دخترها و زنها بی شک این چهره از زهرای اطهر را دوست دارند و به آن نگاه می کنند برای شدن و رفتن و رسیدن به جایی و جایگاهی که در خور یک انسان و یک زن مسلمان در قرن بیست و یکم است.

[1]  شرح نهج البلاغه اش درتوضیح نامه 45 حضرت علی(ع) به عثمان بن حنیف

/انتهای متن/

درج نظر