بینوایان، تصویر راستین فرانسه قرن نوزدهم

رمان بینوایان اثر ویکتور هوگو، از بزرگ ترین و معروف ترین رمان های تاریخ بشر است که  در آن بخوبی بی‌عدالتی‌های اجتماعی و فقر و فلاکت مردم فرانسه تشریح شده؛ همان عوامل و محرک‌های اجتماعی که منجر به سقوط ناپلئون سوم و انقلاب فرانسه شد.

1

فاطمه قاسم آبادی/

بینوایان نام رمان معروف ویکتور هوگو  نویسنده سرشناس فرانسوی است. این کتاب اولین بار در سال ۱۸۶۲ منتشر شده و یکی از بزرگترین رمان‌های قرن ۱۹ است.

این رمان زندگی چند شخصیت و تمرکز بر مبارزات محکوم سابقه داری به نام ژان والژان و به رستگاری رسیدن اوست.

 شکل بینوایان تصویر راستین سیمای مردم فرانسه در قرن نوزدهم است. چهرهٔ چند قهرمان در بینوایان برجسته‌تر ترسیم شده‌است از جملهٔ آن ژان والژان.

 او مرد میانسال خسته روانی است با نیم تنهٔ کهنه و شلواری وصله دار که پس از گذراندن نوزده سال زندان با اعمال شاقه، پس از تمام شدن ایام محکومیت جایی برای رفتن ندارد و کسی پناهش نمی‌دهد حتی در لحظه‌ای حاضر می‌شود به زندان باز گردد، ولی راهش نمی‌دهند. در اوج درماندگی و سیه روزی به خانهٔ اسقفی پناه می‌برد. اسقف با خوشرویی و مهربانی از او پذیرایی می‌کند ولی این مهمان ناخوانده نیمه شب ظروف نقرهٔ اسقف را به سرقت می‌برد.

 ساعتی بعد به دست ژاندارم دستگیر می‌شود. ولی بزرگواری اسقف مسیر زندگی او را تغییر می‌دهد. ژان والژان در بیست و پنج سالگی اسیر پنجه‌های ستمگری شده‌است. او که روستایی پاکدلی بوده به سبب سرقت یک قرص نان برای سیر کردن کودک گرسنهٔ خواهرش این همه زندان تحمل کرده‌است. در نتیجه مهربانی و عاطفه برایش امر فراموش شده ایست. سر انجام نیک منشی یک مرد روحانی، درهای نیک بینی و خیر اندیشی را به روی او باز می‌کند و یکی از بزرگان روزگارش می‌شود که باید تفصیلش را در متن کتاب خواند.

در این رمان اخلاق، فضیلت، پستی، ستم و رویدادهای تاریخی با ژرف اندیشی بررسی می‌شود و تناردیه ماریوس و دیگر قهرمانان کتاب با نظم ویژه‌ای در برابر هم قرار می‌گیرند و اثر جاودانه‌ای می‌سازند. گرچه بینوایان از عشق‌های خیال انگیز سرشار است اما جلوهٔ واقع بینانه زندگی مردم در زمان ویکتور هوگو در آن کاملاً دیده می‌شود.

 رمان پس از انتشار بیش از حد انتظار طرفدار یافت و واکنش‌های انتقادی متنوع که اکثرا منفی بودند، بر رمان وارد شد. از لحاظ تجاری، این کار یک موفقیت بزرگ در سطح جهان بود.

آپتن سینکلر رمان را به عنوان ” یکی از شش رمان برتر جهان” معرفی می‌کند.

هوگو در کتاب ب‌نوایان به تشریح بی‌عدالتی‌های اجتماعی و فقر و فلاکت مردم فرانسه می‌پردازد، همان عوامل و محرک‌های اجتماعی که منجر به سقوط ناپلئون سوم شد.

 انحصار توزیع قدرت و ثروت در دست خانواده فاسد سلطنتی که از مشکلات جامعه فرانسه کاملاً بی‌اطلاع بودند، سبب ایجاد معضلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه فقیر فرانسه شد و انقلاب فرانسه ناشی از همین تحولات زیرساخت‌های اجتماعی جامعه فرانسه بود. ویکتور هوگو در خلال پردازش شخصیت‌های داستان و روانشناسی آنها، نحوه درگیری و دخالت آنان را در این نهضت اجتماعی و توده‌ای نشان می‌دهد.

شخصیت های داستان:

ژان والژان (که به نام‌های موسیو مدلاین، اولتیم فاچلونت، موسیو لبلانک و یوربن فابر نیز شناخته می‌شود) – اصلی ترین شخصیت رمان. به دلیل دزدیدن یک قرص نان برای سیر کردن شکم هفت بچه گرسنه خواهرش به ۵ سال زندان محکوم شده و بعد از ۱۹ سال به قید قول شرف از زندان آزاد می‌شود ولی به دلیل محکومیت جامعه او را نمی پزیرد…..

 

ژاور  یک بازرس پلیس متعصب در تعقیب ژان والژان. در زندان متولد شده است، پدرش محکوم سابقه داری بوده و مادرش پیشگو می‌باشد، او وجود هر دو را نادیده گرفته و به عنوان نگهبان در زندان شروع به کار می‌کند.

 

فانتین یک زن زیبا از طبقه کارگر که با یک بچه کوچک، توسط عاشق خود فلیکس تولومیز رها شده است. فانتین دختر خود کوزت را تحت سرپرستی تناردیه‌ها صاحب مهمانخانه‌ای در روستای مونت فرمیل ترک می‌کند

 

کوزت دختر فانتین با سن تقریبی سه تا هشت ساله که مجبور به کار برای خانواده تناردیه است. بعد از مرگ مادرش فانتین، والژان کوزت را از خانواده تناردیه می‌خرد و مثل دختر خودش به او توجه می‌کند. او در یک صومعه در پاریس به وسیله راهبه‌ها آموزش می‌بیند. در زمان بزرگسالی بسیار زیبا می‌شود. او عاشق ماریوس پونتمرسی شده و در اواخر داستان با هم ازدواج می‌کنند.

ماریوس پونتمرسی  یک جوان دانشجوی حقوق با روابط آزاد است که روابط دوستانه ای با  پدربزرگ طرفدار سلطنت خود موسیو گیلنورماند دارد. او عاشق کوزت می‌شود و در سنگرها زمانی که معتقد است والژان کوزت را به لندن می‌برد با او مبارزه می‌کند.

 

مادام و موسیو تناردیه “همچنین به نام‌های جاندرت، ام. فابانتو، ام. تنارد نیز شناخته می‌شوند”. تا قبل از رفتن کوزت با والژان، آنها از کوزت به دلیل کودک بودن سواستفاده می‌کردند و برای سرپرستی او از فانتین پول می‌گرفتند. آنها ورشکست شده و تحت نام جاندرت به خانه گاربو در پاریس نقل مکان کرده و در کنار اتاق ماریوس زندگی می‌کنند .

 

گاوروش  فرزند وسط و بزرگترین پسر خانواده تناردیه. او به تنهایی مثل یک ولگرد خیابانی زندگی کرده و شب‌ها درون مجسمه فیل در باستیل می‌خوابد. او از دو برادر جوانتر خود که از رابطه شان آگاهی ندارند، مراقبت می‌کند. در سنگرها حاضر بوده و هنگام جمع‌آوری گلوله‌ها از اجساد گارد ملی کشته می‌شود.

کتاب بینوایان از چنان ارزش و محتوایی برخوردار است که رهبر انقلاب در موردش گفته اند :

” به نظر من بینوایان ویکتور هوگو برترین رمانی است که در طول تاریخ نوشته شده است. من همه‌ی رمان‌های طول تاریخ را نخوانده‌ام، شکی در این نیست، اما من مقدار زیادی رمان خوانده‌ام که مربوط به حوادث قرن‌های گوناگون هم هست. بعضی رمان‌های خیلی قدیمی را هم خوانده‌ام. مثلاً فرض کنید کمدی الهی را خوانده‌ام. امیرارسلان هم خوانده‌ام. الف لیله و هزار و یک شب را هم خوانده‌ام. وقتی نگاه می‌کنم به این رمانی که ویکتور هوگو نوشته، می‌بینم این چیزی است که اصلاً امکان ندارد هیچ کس بتواند بهتر از این بنویسد یا نوشته باشد و معروف نباشد و مثل منی که در عالم رمان بوده‌ام، این را ندیده باشم یا اسمش را نشنیده باشم … من می‌گویم بینوایان یک معجزه است در عالم رمان‌نویسی، در عالم کتاب‌نویسی. واقعاً یک معجزه است … من به همه‌ی جوان‌ها توصیه می‌کنم، نه حالا که دارم با شما صحبت می‌کنم، بارها این را گفته‌ام. زمانی که جوان‌ها زیاد دور و بر من می‌آمدند قبل از انقلاب، بارها این را گفته‌ام که بروید یک دور حتماً بینوایان را بخوانید. این بینوایان کتاب جامعه‌شناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است، کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است…”

/انتهای متن/

نمایش نظرات (1)