اول تحقیق در مورد صلاحیت مشاور، بعد مراجعه

آموزش و مشاوره قبل ازدواج امروز یک ضرورت مهم برای جوان هایی است که در آستانه ازدواجند. اما خیلی مهم است که مشاور هم مجوز داشته باشد و هم صلاحیت برای این کار حساس و مهم و این هر دو را افراد قبل از مراجعه به مشاور باید با تحقیق مطمئن شوند.

0

ازدواج مهم است و نگرانی از بالا رفتن سن ازدواج جوانان به حق، ولی توجه به کیفیت ازدواج هم باید مهم باشد، در غیر این صورت روز به روز باید شاهد از هم گسیختگی ها در روابط زوجین و وقوع انواع طلاق ها در بین زوجین باشیم. تحقیقات نشان می دهد، عدم آموزش و عدم مراجعه به موقع جوانان امروز به مشاورین و متخصصین حوزه ازدواج یکی از علت های  افزایش طلاق در خانواده‌ های ایرانی است.

برای بررسی اهمیت و کاربرد مشاوره قبل و بعد ازدواج و در نتیجه میزان اثربخشی آن بر استحکام نظام خانواده وکاهش میزان طلاق، به سراغ یکی از متخصصان این حوزه، محمد ترکمان رفتیم.

محمد ترکمان دانشجوی دکترای تخصصی روانشناسی است و به عنوان مدرس کشوری مباحث پیشگیری از طلاق و دوره‌ های تربیت مربی آموزش ‌های پیش از ازدواج فعالیت می کند.  مدرس دانشگاه است و مؤلف کتاب ‌هایی در حوزه فرزندپروری و خانواده. در حال حاضر  مؤسس و مسئول فنی مرکز مشاوره سپیدار همدان است.

 

ضرورت و اهمیت مشاوره خانواده و ازدواج در جامعه ما چیست؟

  • اگر به سایت سازمان ثبت احوال مراجعه کنیم، در سال ١٣۸٢ نسبت ازدواج به طلاق ١٠به ١ بوده، یعنی به ازای هر10 ازدواج یک طلاق داشتیم. این نسبت در سال ١٣٩٢ به نسبت ٥ به ١ رسید. اینکه در یک دهه آمار طلاق دو برابر شود هشداری بسیار جدی است، چرا که این نسبت در سال ٩٥ چهار به یک شده یعنی از هر چهار ازدواج یک طلاق داریم، که این آمارها رسمی است، درحالی که ما می‌ دانیم بسیاری از طلاق ‌ها نیز ثبت نمی‌ شود مثل ازدواج موقت و از سویی دیگر برخی زوجینی که از هم جدا زندگی می کنند، طلاق شان را به شکل قانونی ثبت نکرده اند. از طرفی آمار گسستگی های عاطفی از نظر کارشناسان خانواده و روانشناسان بسیار بیشتر از طلاق واقعی است. پیش بینی می شود که ما از هر سه ازدواج یک گسستگی عاطفی داشته باشیم و همانطور که گفته شد از هر چهار ازدواج طبق آمار رسمی یک طلاق قانونی داریم و در کنار این ها در مورد میزان سازگاری در ازدواج‌ های دیگر نیز اطلاعات دقیقی نداریم. این آمارها را از این جنبه می‌گویم که طبق تحقیقات داخلی ای که صورت گرفته، مشاوره ها و آموزش های پیش از ازدواج می تواند تا ٥٠ درصد آمار طلاق را کاهش می دهد. در برخی مطالعات خارجی این آمار تا ۸٥ درصد نیز ذکر شده است.

نکته مهمتر این است که در مداخلات مشاوران برای طلاق عموما نرخ ایجاد سازش بین زوجین بسیار پایین است. چون امروزه طلاق ها به سمت طلاق های توافقی رفته، گاه روانشناسان و مشاوران علی رغم توانایی و تبحر بالا سازش زیادی را نمی‌ توانند بین زن و شوهر ایجاد کنند و در برخی مطالعات می ‌بینیم که تنها 10 تا ١٥ درصد می توانند برای مداخله در طلاق و سازش اقدام کنند. لذا این مسأله نیز ضرورت آموزش پیش از ازدواج را نشان می‌دهد یعنی نوشدارو به هنگام مرگ بسیار سخت اثر می کند. همیشه پیشگیری اولویت دارد نسبت به درمان. اگر ما بتوانیم آموزش ها و مشاوره قبل از ازدواج را اشاعه و گسترش دهیم در تحکیم بنیان خانواده و افزایش سازش زناشویی و پیشگیری از طلاق قطعا موثر خواهد بود، تا اینکه اجازه دهیم مداخلات در حین طلاق اتفاق بیفتد که در آنجا دامنه ی تاثیرپذیری مداخله روانشناسان و مشاوران بسیار محدود و ناچیز است و  سازش های پایدار زیاد اتفاق نمی افتد. ما باید دقت کنیم که در دنیای امروز که دنیای ارتباطات و اطلاعات است، جوانان ما کمترین آموزش به لحاظ آموزش های پیش از ازدواج را می گذرانند. در مدارس و در مقاطع مختلف تحصیلی مباحث زیادی به افراد ارائه می شود اما در مورد ازدواج و خانواده می بینیم که هیچ و یا کمترین آموزش ها داده می شود و در واقع ما جوانان را وارد مرحله ی مهمی از زندگی  می کنیم که هیچ آموزشی قبل آن ندیده اند .

در نتیجه زندگی امروز نیاز به مهارت آموزی دارد، مهارتی که در گذشته در خانواده های گسترده به طور غیررسمی توسط تجربه آموزی از زندگی گذشتگان و بزرگترهای فامیل کسب می شد اما امروزه خانواده ها هسته ای شده اند و آموزش های غیررسمی وجود ندارد و آموزش های رسمی و آکادمیک هم بسیار ضعیف است و به طور خلاصه باید بگوییم که افرادی که زندگی مشترک را می خواهند تشکیل بدهند بدون هیچ آموزش و مهارتی زندگی شان را شروع می کنند. مثلا ما برای گواهینامه ی راهنمایی و رانندگی که در مقایسه با بحث ازدواج کم اهمیت است، آموزش هایی را می گذرانیم هم تئوری و هم عملی و افراد برای گرفتن این گواهینامه تلاش های زیادی می کنند اما برای ازدواج که مهمترین اتفاق زندگی هر کسی هست هیچ آموزش گسترده ای وجود ندارد . فقر آموزشی و فقر مهارتی یعنی  ناتوانی و بد عمل کردن. باید بگوییم که لزوم آموزش قبل ازدواج به خاطر فقر اطلاعاتی بسیار مهم است که ما از این نظر هنوز عقب هستیم. بنابراین با توجه به صحبت‌ های گفته شده ضرورت و اهمیت مشاوره ازدواج بر کسی پوشیده نیست.

 

یک روانشناس و مشاور ازدواج و خانواده چه ویژگی‌ های استانداردی باید داشته باشد؟

  • کسانی که می‌خواهند در امر مشاوره ازدواج فعالیت کنند باید یک سری صلاحیت های عمومی و تخصصی را داشته باشند. از جمله داشتن پروانه تخصصی از نظام مشاوره و روانشناسی که برای کسب این پروانه افراد باید دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته های روانشناسی بوده و دورهای های عملی و کارورزی را زیر نظر اساتید برجسته گذرانده باشند. از طرفی این افراد باید دوره های تخصصی در زمینه ی مشاوره پیش از ازدواج را گذرانده و در این زمینه تجربه و تخصص کسب کرده باشند.

همچنین یک مشاور باید یک سری صلاحیت های فردی مثل احساس شفقت، مهربانی، دلسوزی و بینش و مواردی از این قبیل را داشته باشد . اما در کل به شکل استاندارد داشتن پروانه از نظام روانشناسی یا بهزیستی و طی کردن دوره های تخصصی در زمینه ازدواج می تواند از ویژگی های اصلی برای کار در بحث مشاوره پیش از ازدواج باشد. چیزی که متاسفانه ما در کشورمان مشاهده می کنیم این است که خیلی افراد فعال در این حوزه هیچ گونه مجوزی نداشته و به شکل آزاد این کار را انجام می دهند و گاهی می بینیم که افرادی با تحصیلات و تخصص های متفاوت نیز در زمینه مشاوره پیش از ازدواج اقدام می کنند، در حالی که این کار کاملا تخصصی و علمی است و از مردم خواهشمندم اگر برای مشاوره پیش از ازدواج اقدام می کنند حتما به مراکز معتبر و مجوز دار مراجعه و در مورد صلاحیت مشاور تحقیقات لازم را انجام دهند. کمبود نظارت های حرفه ای توسط سازمان بهزیستی و روانشناسی متاسفانه این مسأله را دامن زده که خیلی افراد بدون داشتن تخصص و مجوز فعالیت می‌کنند.

 

از نظر شما مفهوم ازدواج، تشکیل خانواده و مسئولیت پذیری برای جوانان امروزی تا چه میزان روشن است؟

  • بسیاری از جوانان نگرش مثبتی به ازدواج دارند و ازدواج را به عنوان یکی از چرخه های طبیعی زندگی خود پذیرفته اند. گرچه سبک های زندگی متفاوت شده و جوانان امروزی الگوهای متفاوتی را برای زندگی خود انتخاب می کنند مثلا برخی ترجیح می دهند که تنها زندگی کنند یا نگاه برخی به سمت برابری جنسیتی رفته است. در کل جوانان و نوجوانان دهه های اخیر عموما در مورد مفاهیم ازدواج و تشکیل خانواده و مسئولیت پذیری نگاه روشنی ندارند. این مسأله تا حد زیادی به نقص سیستم آموزشی و والدین برمی گردد و اینکه کمترین آموزش و مهارت را در اختیار جوانان گذاشته اند و می بینیم که جوانان امروز با باورهای بسیار غلط  و گاهی اغراق شده در زمینه ی ازدواج حرکت می کنند. جامعه ما جامعه ای در حال گذار است و برخی کارکردهای سنتی در حال حذف است و جایگزین های جدید برای آن ها نداریم. ازدواج های سنتی گذشته کارکرد داشت و کمک می کرد که شرایط به سمت مناسب پیش برود اما ازدواج های سنتی، امروزه کمتر کارکرد دارد و با توجه به تغییراتی که در جامعه اتفاق افتاده طبیعی هم به نظر می رسد اما از سویی الگوهای مناسبی نداریم که به جوانان معرفی کنیم که با آن چارچوب و راهبرد جدید بتوانند مسیر خود را تعیین کنند مثلا یکی از مسیرهای جدید سایت های همسریابی است که این سایت ها گاهی بدون هیچ صلاحیت و نظارت  حرفه ای فعالیت کرده و زمینه های سوء استفاده های زیادی را فراهم می کنند و عموما ریسک پیدا کردن گزینه ی ازدواج در این سایت ها بسیار بالاست.

در واقع باید بگویم به خاطر فقر آموزش، دانش و مهارت و نداشتن الگوهای جایگزین و مناسب، گرچه جوانان ما همچنان مانند گذشته نگاه مثبتی به ازدواج دارند اما این نقاط ضعف باعث شده در مورد مفهوم ازدواج و خانواده نگاه جوانان تا حد زیادی غیر کارآمد و مبهم باشد.

 

توجه مردم و مسئولین به اهمیت و کاربرد مثبت مشاوره قبل و بعد ازدواج نسبت به سال های اخیر چه تغییری کرده؟ آیا بهتر شده؟

  • باید شفاف و روشن بگوییم که این نگاه بسیار بهتر شده و در بین آحاد جامعه می بینیم که سال به سال مراجعه به روانشناسان و مشاوران برای ازدواج بیشتر می‌ شود. در مورد مسئولین نیز این تغییر را شاهد هستیم، مثلا در مناظره های ریاست جمهوری این مباحث مطرح می‌شود و عموما مسئولین پاسخ های مناسبی نسبت به این مساله بیان می کنند اما از بیان و نظر تا کاربرد و اجرا فاصله بسیار زیادی وجود دارد و گرچه در این باره طرح های خوبی تصویب می شود اما تا اجرا شدن طرح ها زمان زیادی صرف شده و در مورد آن ها پایش درستی صورت نمی گیرد. برای مثال در مورد وزارت ورزش و جوانان بهتر بود این دو وزارتخانه اقدام نمی‌ شد، در مدتی که مشاوره  ازدواج به مدیریت دکتر گلزاری بود، طرح های خوبی مطرح شد اما با تغییر ایشان این برنامه ها کاملا تغییر کرده و حالا هم که وزیر عوض شده و با تغییر مدیریت ما تغییر و حذف برنامه های گذشته را شاهدیم، یعنی ثبات مدیریت وجود ندارد و برنامه جامع و فراگیر در این زمینه نداریم. از سویی توسط کارشناسان و روانشناسان در مورد اهمیت و اجباری شدن مشاوره پیش ازدواج و بعد ازدواج بارها صحبت و تأکید شده و گفته‌اند که برای حفظ صیانت بنیان خانواده نیاز است که این مشاوره ها صورت بگیرد اما تا به حال دیده‌ایم که طرح عملی و اجرایی در این زمینه اعمال نشده و بیشتر مردم براساس نیاز شخصی خود به مشاوره می روند.

باید یارانه هایی مخصوص این مسأله اختصاص داده شده و لزوم آن به عموم مردم اطلاع رسانی شود و فضایی فراهم شود که همه مردم بتوانند از این خدمات بهره بگیرند. ولی در مجموع باید بگویم که نگرش مردم و مسئولین نسبت به کاربرد مشاوره برای ازدواج و خانواده مثبت ‌تر شده و سیر تصاعدی داشته ولی هنوز نسبت به کشورهای پیشرفته فاصله زیادی وجود دارد.

 

با توجه به مواردی که تا به حال به شما و مرکز مراجعه داشته اند، فرآیند مشاوره تا چه حد به رفع و یا کاهش اختلافات و تنش‌ های میان زوجین کمک کرده و آن ها را به سمت ادامه زندگی و انصراف از طلاق ترغیب ساخته است؟

  • همانطور که گفتم در مشاوره های پیش از ازدواج ما هنوز جای کار داریم و ساختار درست آن هنوز اجرا نمی شود و گه گاه می بینیم که دختر و پسر یکدیگر را انتخاب کرده و تا مرحله عقد پیش رفته اند و یک روز قبل ازدواج شان برای مشاوره پیش از ازدواج مراجعه می کنند در حالی که مشاوره پیش از ازدواج قبل از اقدامات قانونی باید صورت بگیرد و حتی بهتر است قبل از مراسم سنتی “بله برون” انجام شود تا مشاور و روانشناس بتواند کار خود را به درستی پیش ببرد اما متاسفانه دیده می شود که اکثر مواقع دختر و پسر پس از انجام گرفتن مراسم و آشنایی ها اقدام به مشاوره می کنند. در مورد بحث طلاق هم همین شکل است یعنی کارهای مربوط به طلاق مثل گرفتن عدم تمکین، درخواست مهریه و…انجام شده و زوجین وارد مراحل نهایی طلاق شده اند و تازه برای مشاوره اقدام می کنند، طبیعتا چه در لحظات پایانی قبل ازدواج و چه در لحظات پایانی قبل طلاق، دامنه ی مداخله ی مشاور و روانشناس بسیار محدودتر شده به طوری که ما فقط می توانیم به نکاتی چند اشاره کنیم و امکان برقراری سازش بین زوجین بسیار کم می شود. یا در بحث طلاق چون زوجین اقدامات قانونی زیادی را علیه هم انجام داده اند، دیگر کار روانشناس سخت خواهد شد. اگر بتوانیم مشاوره قبل ازدواج را به شکل مناسب تری انجام دهیم، به این صورت که زوجین قبل از هر اقدام قانونی ای چه برای ازدواج چه برای طلاق، برای آمدن به مشاوره اقدام کنند، شاید امکان اثر بخشی و کارآمدی مشاوره بیشتر باشد.

به علاوه در مورد مشاوره های پیش از ازدواج قدرت مانور ما و اثربخشی بیشتر است. این مشاوره ها چند گزینه را مطرح می کنند؛ پس از انجام تست ها و مصاحبه های فردی، پاسخ های چندگانه ای مطرح می شود. مورد اول، اینکه دو نفر مناسب هم هستند و ادامه ی زندگی بلامانع است. مورد دوم اینکه دو نفر مناسب هم هستند و یک سری مهارت باید ببینند تا کیفیت رابطه بهتر شود. در حالت سوم دو نفر گرچه می توانند با هم ازدواج کنند اما نیاز به درمان و روان درمانی قبلی وجود دارد  و باید مشکلات هر دو طرف یا یک طرف حل شود و بعدا برای ازدواج اقدام کنند و در حالت آخر که کمتر ممکن است پیش بیاید گفته می شود که دو نفر مناسب هم نیستند. در مشاوره های  پیش از ادواج بیشتر بر تناسب طرفین تأکید داریم. بحث ارزیابی شخصی هر یک از طرفین کمتر مطرح می شود و دنبال این هستیم که بدانیم این دو نفر تناسب و صلاحیت های مختلف را از منظرهای مختلف دارند یا نه. همچنین موارد زیادی وجود دارد که بتوانیم از اقدامات عجولانه پیشگیری کنیم.

اما در مورد طلاق عموما هدف یک مشاور برآورد امکان سازش هست، برخلاف نظر برخی افراد که در مشاوره های حین طلاق و بعد طلاق هدف مشاور را ایجاد سازش به هر شکل عنوان می کنند، این نظری اشتباه است چون گاهی ما طلاق را توصیه هم می کنیم. یعنی گاهی طلاق یک مسأله صحیح برای پایان دادن به یک زندگی زناشویی فرسوده می باشد و طبق سخن پیامبر منفورترین حلال خداوند است اما گاه باید اتفاق بیفتد. در مشاوره طلاق یک روانشناس سعی می کند با برقراری ارتباط درمانی و ارزیابی های چند جانبه از زوجین برآورد کند که آیا سازش برای این ها امکان پذیر است یا نه، یا آرامش این زوجین در ادامه ی زندگی است یا پایان آن؟ اگر روانشناس طبعا به این ارزیابی برسد که آرامش افراد در پایان زندگی است کمک می کند به روند طلاق و کاهش آسیب های بعد از طلاق اما اگر برآوردها به این نتیجه برسد که امکان سازش وجود دارد، زوجین را به زوج درمانی دعوت کرده و مهارت ها و تکنیک هایی به آن ها آموزش داده می شود که بتوانند روابط خود را از نو بازسازی کنند. در مشاوره های طلاق به دلیل بحران هایی که وجود دارد میزان اثربخشی کم است و توانمندی های یک روانشناس در اینجا بسیار مهم است. ما همکارانی داریم که تا ۸٥ درصد سازش بین زوجین ایجاد می‌کنند و همکارانی داریم که تنها تا ٥ درصد موفق بوده اند. متاسفانه مواردی هم وجود دارد که طلاق ها بسیار زودهنگام و حتی یک روزه است! طلاق های دوران عقد! این اقدام ها نیاز به بررسی بیشتر دارد و مشاوره باید عمیق تر و تخصصی تر توسط روانشناسان پیش برود.

مثلا موردی داشتیم که زوجینی پس از شش ماه زندگی به خاطر دخالت خانواده که علت جدایی بسیاری از افراد است، برای طلاق اقدام کرده بودند. خانم از دخالت خانواده ها شکایت می کرد و پس از بررسی مسائل آن ها و تشخیص برای ادامه ی رابطه، مهارت های زناشویی و ارتباطی لازم را به خانم و آقا آموزش دادیم و به سادگی آن ها توانستند روابط خود را با خانواده ها مدیریت کنند و سازگاری ایجاد شد و با رضایت مناسب به زندگی زناشویی خود بازگشتند. بسیاری از موارد به همین شکل است. یعنی زوجین به دلیل عدم مهارت و فقر اطلاعاتی احساس می کنند که به بن بست رسیده و راهی جز طلاق نیست، وقتی در مراحل مشاوره قرار می گیرند و راهکارهای مناسب را دریافت می کنند این مسأله را قابل حل دانسته و طبیعتا برای ادامه زندگی ترغیب خواهند شد.

 

به عنوان آخرین سؤال، از نگاه شما مشاوره بعد از ازدواج بهتر است یا دادن آموزش های قبل ازدواج و مهارت آموزی به جوانان به تحکیم خانواده و پیشگیری از طلاق؟

  • هر دو در جایگاه خود بسیار مهمند. در ضمن مشاوره پیش از ازدواج و بعد ازدواج با هم متفاوت هستند. آموزش قبل ازدواج گروه هدفش تمام نوجوانان و جوانان هستند که هنوز گزینه ای را برای ازدواج انتخاب نکرده اند. در این آموزش ها مهارت هایی آموزش داده می شود که توانمندی افراد افزایش یابد. مثلا مباحثی چون عشق، جذابیت ها، خصوصیات دوران آشنایی، تفاهم، نحوه شناخت و…مطرح می شود اما مشاوره بعد از ازدواج زمانی است که دو نفر تا حدودی هم را انتخاب و پسندیده اند و خواستگاری صورت گرفته و حالا برای اطمینان از اینکه انتخاب شان درست بوده، به مشاوره مراجعه می کنند و می خواهند به لحاظ تخصصی نیز شناخت پیدا کنند. در مشاوره پیش از ازدواج معتقدیم که زوجین باید سه ضلع را تکمیل کنند: ضلع اول رضایت دختر و پسر، ضلع دوم رضایت خانواده پسر و دختر و ضلع سوم نظر مشاور است که اگر این سه ضلع در کنار هم تکمیل شود، احتمال پایداری ازدواج را بیشتر تأیید و تثبیت می‌کند.

در نتیجه هر دو مسأله، یعنی چه آموزش های قبل ازدواج و چه مشاوره های بعد ازدواج، بسیار مهم هستند و به هر کدام را باید به عنوان یک فرآیند نگاه کنیم. قدم اول آموزش و مشاوره های قبل ازواج است و بعد آموزش های بعد ازدواج و تشکیل خانواده و سپس آموزش های فرزند پروری و به همین شکل این سلسله مراتب ادامه می یابد .

در مجموع آموزش رکن اساسی برای هر مسأله و آسیبی هست و در مورد ازدواج نیز آموزش و مهارت آموزی باید از مرحله قبل ازدواج تا بعد ازدواج وجود داشته باشد؛ مثل تولد یک نوزاد که باید نطفه به خوبی شکل بگیرد، دوران جنینی خوبی را سپری کند و تولد سالمی داشته و بعد تولد نیز مراقبت‌ های لازم صورت بگیرد و در صورت نیاز به متخصص مربوطه مراجعه شود و حمایت های لازم صورت گیرد، ازدواج نیز مانند تولد یک نوزاد است؛ ارتباط باید درست شکل بگیرد و بعد ازدواج نیز مانند تولد فرزند مراقبت های لازم را باید انجام دهیم تا درخت تنومند ازدواج رشد کند. اما طبیعتا همیشه پیشگیری مقدم بر درمان است و آموزش و مشاوره قبل ازدواج اولویت و اهمیت بیشتری نسبت به مشاوره های بعد ازدواج دارد.

/انتهای متن/

درج نظر