امان از فامیل شوهر !

پرسش های روان شناسی  این هفته  در زمینه ی اختلاف خانم ها با خانواده ی همسر است  و راه و رسم همسرداری  که دکتر شاه محمدپور به آنها  پاسخ داده است.

1

سوال اول: با سیگارکشیدن همسرم چه کنم؟

باسلام،

من خانم23 ساله ای هستم که دوران عقد را سپری می کنم.

همسرم 26 ساله است و در آژانس کار می کند.

آقای دکتر،  بعد از عقد متوجه شدم او از 19 سالگی سیگار می کشد البته فقط من و برادرش می دانیم و از بقیه ی خانواده پنهان کرده است.

وقتی از او خواستم ترک کند، در حالت آرامش می گوید چشم، ترک می کنم، منتها وقتی عصبی باشد می گوید اصلا من قصد ترک سیگار را ندارم.

لطفا راهنماییم کنید من از عاقبت سیگار کشیدنش می ترسم.

ممنون.(م. ر)

 

سلام

سوال شما را متوجه شدم اما اجازه می خواهم کمی فراتر از سوال شما پاسخ گو باشم.

مردها عمده ی شخصیت خودشون را از کسب و کار و شغل خود دریافت می کنند  و قطعا  فضا و شرایط کاری عامل تعیین کننده ای برای این موضوع به حساب می یاد.

خدا را شاکر باشید که همسرتان تنبل و بی عار نیست و برای کسب روزی حلال تلاش می کند.

اما به نظر می اید با این سن حیف است کاری را انجام دهد که بازنشسته ها هم می توانند انجام دهند.

ایشان باید تلاش و زحمت بیشتری را متقبل شوند. و این کار را به افراد مسن تر واگذار کنند.

پیشنهاد می کنم با کمک یکدیگر و فکر و مشورت شغل جدیدی را برای ایشان مهیا کنید.

با این کار خیلی از مسایل کاری ایشان تغییر می کند  و رضایت بیشتری را تجربه خواهد کرد.

سیگار و مسایل این شکلی تابعی از دوستان و شرایط کاری است که با هجرت ایشان از شغل فعلی ان شاء الله حل می شود.

در پناه خدا باشید

 

سوال دوم: با خانواده ی شوهرم رابطه ی خوبی ندارم

با سلام،

من حدود پنج ساله ازدواج کردم؛ ازدواجی که طبق آداب و رسوم بود.

بعد از ازدواج خانواده شوهرم خیلی در زندگی ام دخالت کردند تا جایی که کار ما به طلاق کشید.

 بعد از مدتی ما دوباره باهم ازدواج کردیم، الان من یه دختر یک ساله دارم.

 با خانواده همسرم قطع رابطه کردم ولی شوهرم هنوز با خانواده اش در ارتباط است.

او اصلا به بی احترامی که خانواده اش نسبت به من و بچه اش دارند توجه نمی کند.

 من وقتی یاد خاطرات گذشته می افتم خیلی عذاب می کشم.

آقای دکتر  همسرم و خاطرات گذشته باعث شده من به زندگی ام خیلی بی تفاوت بشم.

به نظر شما برای آرامش زندگی ام باید چکار کنم.

ممنون(ح.ر)

 

سلام به شما خواهر خردمند

نکته ی اول اینکه ارتباط ایشان با خانواده خودش عیبی نداره و اگر این ارتباط قطع شود قطع رحم محسوب می شود و مسائل جدی و مشکلات اساسی پیش می اید که مهم ترینش عدم رضایت خداوند متعال خواهد بود.

نکته ی دوم ایشان حتما به مسائل بی احترامی و کوتاهی خانواده ی خود واقف است اما کاری نمی تواند انجام بدهد. بدترین شرایط برای یک مرد زمانی است که بین والدین و زن و فرزند خود قرار بگیرد.

خدا رو شکر که شما بچه دارید.

راستی به فکر آینده بچه هستید؟

مدیریت مالی خانه شما چطور انجام می شود؟

چقدر مطالعه می کنید؟

مشغول یاد گرفتن چه هنر یا رشته درسی هستید؟

 ارتباط شما با همسرتان چطور است؟

برای خوشحال کردن بچه و همسرتان چه کارهایی را انجام می دهید؟

اگر شما بتوانید به سوالات من جواب دهید یا حتی اینکه تلاش کنید بتوانید به سوالات من پاسخ درستی دهید اینقدر وقت تان گرفته می شود که حتی بخواهید هم نمی توانید به گذشته فکر کنید و عمده فکر و ذهن شما مشغول اینده می شود.

برای شما از خدای مهربان دلی آروم آرزو می کنم.

 

سوال سوم: رابطه ی زیاد شوهرم با خواهرش

باسلام.

آقای دکتر شوهر من بیشتر اوقات با خواهرشون هستند.

من ازین بابت خیلی ناراحتم. لطفا راهنماییم کنید.

ممنونم.(م .ر)

 

سلام

اینکه همسر شما با خواهرش است بد نیست اما اینکه چرا با شما نیستند بده!

نمی خواهم بگویم شما کوتاهی در بهبود ارتباط خود با همسرتان داشتید اما تا حالا با خود فکر کردید چرا همسرتان از شما فاصله  می گیرد؟

چرا برای او جاذبه شدید ندارید؟

 چه دافعه ای رو نسبت به شما احساس می کند؟

 چرا با شما بودن را خوش گذشتن تعریف نمی کند ؟

این ها سوال هایی است که شما باید برایش جواب پیدا کنید.

به سوالاتی که مطرح کردم جواب قانع کننده بدهید من هم دوباره در سایت به دخت هستم و کمک تان می کنم.

هر کسی معمار زندگی خودش است.

در پناه خدا باشید.

 

سوال چهارم: تنفر از خانواده ی همسر

باسلام.

آقای دکتر من به شدت نسبت به رفتار شوهرم باخانواده اش حساسم، به طوری که وقتی با آنها صحبت هم می کند ازشوهرم تا چند دقیقه بدم می اید.

آقای دکتر علت این احساسم این است که خانواده ی همسرم (مادرشوهر و خواهرشوهرم) درنبود او خیلی حرفای رک و بی پرده ای به من می زنند. و حرفایی دروغ و ناروا نسبت به من به همسرم می زنند که او هم باور می کند.

من و شوهرم خداروشکر هیچ مشکلی با هم نداریم فقط همین موضوع آرامش زندگی ما را به هم زده.

لطفا راهنماییم کنید.

ممنون(س.ر)

 

سلام

شما و همسرتان باید یاد بگیرید که به هر چیزی و حرفی توجه نکنید و بها ندهید.

اطرافیان آدم خیلی جاها بجای کمک کردن به زندگی ما ضربه می زنند.

با هم صحبت کنید و تفاهم کنید که فقط به زندگی خود فکر کنید و به صحبت های دیگران اهمیت ندهید.

تمرین کنید زن و شوهر ی باشید که همیشه به فکر شاد کردن همدیگر هستند.

از خداوند برای شما زندگی شاد و پر ارامشی ارزو می کنم.

/انتهای متن/

نمایش نظرات (1)