و این آخرین سجده ی امام بود

در باب چرایی سجده ی آخر در زیارت عاشورا گفتیم و این که چرا در اول ذکر این سجده، مصائب والاترین اولاد آدم ما خداوند عالم را شکر و سپاس می گوییم.
این باردر مورد نحوه ی اضافه شدن این سجده به زیارت عاشورا حرف می زنیم و این که فراز دوم ذکر این سجده چه معنا و مفهومی دارد؟

0

طیبه میرزااسکندری – عطیه سادات یاسینی/

در روایات آمده است ابتدا که زیارت عاشورا به وسیله حدیث قدسی بر پیامبر (ص) وارد شد، سجده نداشته است و سجده ی آن در روز عاشورا به وجود آمده است که سیدالشهدا از صبح روز عاشورا بنا به مناسبتی فرازی از زیارت را می‌ خواندند و تا موقعی که حضرت به شهادت رسیدند، تمام فرازهای زیارت را خواندند و بعد به شهادت رسیدند و این فراز سجده خوانده نشد تا زمانی که شمر ملعون  بالای سر حضرت آمد تا سر مبارک ایشان را از تن جدا کند. چون از جلو نتوانست سر را جدا کند، پیکر را برگرداند و سر را از قفا جدا کرد؛ وارد شده است که وقتی پیشانی حضرت به خاک افتاد، حضرت این فراز انتهایی را شروع کرد و فرمود:

«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ…»[1]

 

سجده ی آخر امام

نکته ی جالب در مورد این سجده این است که ما  در ذکر این سجده  کلمه ی  سجده  را  نمی بینیم، با اینکه در آیات قرآن در تمام موارد ی که سجده ی واجب و مستحب آمده، کلمه ی سجده وارد شده است.

در مورد سجده ی حضرت اباعبدالله (ع) باید گفت که ایشان در روز عاشورا وقتی این فراز را می خواندند، نه کلمه ی سجده که حال و وضع سجده داشتند، وقتی که در آخرین لحظه در گودی قتلگاه می فرمود:

«پروردگارا، سپاس شایسته ی توست، سپاس کسانی که در مقام شکر هستند.»

این سجده در حالی که حضرت مصائبی چون از دست دادن سردار رشیدش حضرت عباس(ع) را مشاهده می کند یا به میدان رفتن و شهادت علی اکبر(ع) را نظاره می نماید،  یا پرپر شدن طفل کوچکش را بر دستانش شاهد است، داده اند یا از اسب افتاده است، صورت نگرفته است؛ بلکه در حالی حضرت به اینجا رسیده که به پیکر بی جان شان هم رحم نمی کنند و می ‌خواهند سر حضرت را از بدن جدا کنند. در این حال حضرت حامد خداوند است هم برای آنچه به ایشان رسیده و هم برای سپاسگزاری از حضرت حق که این امور را به ایشان وارد کرده است.

 

درخواست همراهی با سیدالشهدا

اما در ادامه ی سجده، ما یک دعا هم می کنیم:

” اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام”

دعای ما در اینجا درخواست شفاعت حضرت است برای ما در روز ورود به جهان آخرت.

“شفع” یعنی “جفت”، یعنی یکی شدن ما و شافع.

این یکی شدن از دنیا و امور زندگی ما در همین دنیا باید آغاز شود و در نهایت به شفاعت امام شهید در روز قیامت برسد. در واقع ما جفت شدن و همراه شدن با امام و راه امام را در این فراز از حضرت حق می خواهیم.

اگر اینچنین است و بین ما و امام همراهی دقیق و محبت و عشقی عمیق وجود دارد، چگونه می شود که مصیبت ایشان، مصیبت ما نشود؟

امام و یاران شان در لحظه ی شهادت، در اوج معراج و عبودیت بوده­اند و خود را غرق در رحمت و لطف خدا می دیدند و خدا را شاکرانه شکر می کردند. پس ما نیز به تبعیت از آنها خود را در مصیبت عظیم آنها شریک می دانیم و از این بابت شاکریم.

 

تکلیفی که در  سجده ی ما نهفته است

اما زائر حسینی که زیارت عاشورا را می خواند، جز شکر و سپاس و درخواست شفاعت، هنگام خواندن این فراز در سجده، از حضرت حق  ثبات قدم صادقانه همراه حضرت حسین(ع) و یارانش را تقاضا می کند؛ همان یارانی که خون گلوی شان را در پای حسین نثار کردند.

این ثبات قدم در راه سخت اما نورانی حسین(ع) را خود ذکر سجده تعریف کرده است: ثبات قدم را کسانی داشتند که روز عاشورا با تمام  وجودشان و تا آخرین قطره ی خون شان را در راه امام شان فدا کردند.

آیا تکلیف کسی که در سجده ی زیارت عاشورا چنین درخواستی را از خداوند می کند،  تکلیف مشخصی نیست؟ آیا این تکلیف خیلی سخت و مشقت بار و در عین حال مایه ی رستگاری و نجات واقعی انسان و انسانیت نیست؟

 

برای سختی ها آماده شویم

آیا هر کسی را اهلیت و صلاحیت انجام چنین تکلیفی هست؟ یاران حسین(ع) چگونه بودند که به این مقام رسیدند ؟ ما اگر بخواهیم در طریق انجام این تکلیف قدم برداریم، باید همین طورباشیم و همین طور بشویم.

اولین گام در این طریق این است که قدرت و قابلیت مواجهه با سختی ها را هر چند بزرگ و مردافکن داشته باشیم.

شهید مطهری در مورد فلسفه ی سختی ها در زندگی می گوید:

هر گاه سختی در زندگی پیش می­آید، باید دلیل آن را درک کرده و بدانیم از جانب خدا برای ما وسیله رشد است.سختی و گرفتاری،هم تربیت کننده است و هم بیدار کننده. شدائد همچون صیقلی است که به آهن و فولاد می دهند هرچه بیشتر با روان آدمی تماس گیرد، او را مهمتر و فعالتر و برنده تر میکند،خاصیت حیات این است که در برابر سختی مقاومت کرده و با آن مقابله کنیم.(مطهری، عدل الهی،ص 156)

پس انسان طالب کمال که می خواهد به تکالیف عالی انسانی اش عمل کند، نه تنها از سختی ها فرار نمی کند و آنها را مضر و بد نمی داند، بلکه به استقبال آنها می رود و از بابت آنها حضرت حق را سپاس هم می گوید. چرا که  مصائب در زندگی را نعمتی می بیند که  سبب می شود ما به یاد نعمت های قبلی  افتاده و متوجه نعمت بودن آنها شویم و از غفلت بیرون آمده نعمت های قبلی و بعدی را با هم شکر کنیم. 

 
[1] از مصاحبه حجت الاسلام سلیمانی بروجردی با سایت مشرق(مهر 95)
وی از پژوهشگران حوزه دین است که بیش از 148 کتاب و 34 مقاله در موضوعات مختلف تراجم، فلسفه، عرفان، تاریخ و حدیث در کارنامه علمی خود دارد و برخی از آثار عاشورایی وی عبارتند از: شرح زیارت ناحیه مقدسه؛ المنصور در شرح زیارت عاشور در هفت مجلد، هدف قیام امام حسین؛ شرح دعاى بعد از زیارت عاشورا، مشهور به علقمه؛ گذرى بر دعاى علقمه؛ تحقیقى جامع پیرامون سه طفل شهید سیدالشهدا در کربلاء و….

/انتهای متن/

درج نظر