زنانی که 9 دی آمدند

زنانی که روز 9 دی سال 88 به خیابان آمدند، چگونه زنانی بودند و چگونه آمدند که حضورشان آن قدر کارساز بود و تعیین کننده؟

0

طیبه میرزااسکندری/

در جریان فتنه بزرگی که نظام جمهموری اسلامی را در سال 88  تا سرحد فروپاشی به خطر انداخت، یک روز هم داشتیم که به طور معجزآسایی ورق را برگرداند و  نقشه کارگردانان صحنه را برآب کرد: روز 9 دی که بعدا به نام روز “بصیرت و میثاق امت با ولایت” نامیده شد؛ همان روزی که مردم مسلمان ایران خودجوش و خودانگیخته در خیابان ها حضور یافتند برای دفاع از انقلاب و نظامی که با خون های پاک شهدا و خون دل های امام شهدا به ثمر نشسته بود. در آن روزها به نظر می آمد قرار است به بهانه انتخاباتی که انجام شده و ادعای تقلبی که در مورد نتیجه اش مطرح کرده اند،  اول مشروعیت نظام زیر سوال برود و بعد برای بود و نبودش تعیین تکلیف شود. هر دو کار در یک برنامه دقیق و حساب شده داشت پیش می رفت و داشت به نتیجه می رسید که…

یک دفعه صحنه خیابان که از روز 22 خرداد تا دی ماه سال 88 صحنه قشون کشی آرام، نیمه آرام، مسلحانه و… شده بود، تبدیل شد به صحنه فریاد بلند مردمی که خود را صاحب انقلاب می دانستند و نمی خواستند به کارگردانان فتنه 88 در آن طرف آب! و بازیگردانان و بازیگران ریز و درشت شان در این طرف، اجازه ادامه ماجراجویی خطرناکی را بدهند که قربانیان متعدد و بی شماری داشت؛ هم از میان حامیان و عاشقان انقلاب و هم از میان کسانی که گاه ندانسته قدم به صحنه بازی گذاشته بودند و سیاهی لشکر حساب می شدند و چه بسا کارگردانان فتنه روی کشته و مجروح و زندانی هایشان بیشتر حساب کرده بودند برای گرم شدن بازار تبلیغات ضد نظام و نامشروع نمایاندنش و یکسره نمودن تکلیفش!

اما در این میان دختران و زنان جوان در هر دو سو حضور داشتند و نقش.

در جریان تبلیغات انتخابات که گاه به کارناوال های خیابانی شبیه تر بود تا  به گروه های تبلیغاتی، دخترها و زن های جوانی حضور داشتند که به شکل های مختلف با استفاده از احساس و شور و هیجانشان، کارهای متعددی برایشان تعریف شده بود که چه بسا نه با شأن انسانی خودشان مطابقتی داشت و نه با مصالح  جامعه ای که قرار بود درآن انتخابات سرنوشتش معلوم شود. اما همان طور که در کل این صحنه، “عقل” غایبی بزرگ و منزوی به حساب می آمد، در نحوه و شکل حضور بعضی از این گروه های دختران و زنان کار معقول و مقرون به سنجیدگی و آگاهی کم بود و گاهی هیچ اثری از آن نبود.  

و البته در آن سو هم دختران و زنانی بودند که اگر چه به جهت آن که خود را ولایت مدار می دانستند و طرفدار نظام، متهم بودند که اصلا فارغ از تعقل و تفکر و آگاهی هر قدمی را برمی دارند، اما فی الواقع معقول و مقبول بود رفتارهای فردی شان و رفتارهای جمعی شان و حضورشان در 9 دی در کنار خیل مردم مسلمان و انقلابی نشانه ای از این آگاهی و فهم و درایت آنها بود.

این فهم و درایت از آنجا ناشی می شود که اصولا اهالی این جبهه، چه زن باشند چه مرد، اگر از رهبری پیروی می کنند دقیقا با چشم باز و با تکیه بر اصول اعتقادی و فکریشان  انتخابش می کنند. پیروی کور و ناآگاهانه اصلا برای اهالی جبهه حق معنایی ندارد.

برای همین است که این گروه از زنان و مردان خیلی وقت ها همان طور که رهبرشان می اندیشد، می اندیشند و مثل او حکم می کنند و نهایتا در عمل قدم برنمی دارند مگر به پشتوانه افق دید وسیع و اندیشه ورزی حکیمانه کانون رهبری که دستورالعمل سنجیده و هماهنگ برای عمل جمعی درست و مبتنی بر اصول و مقرون به عقل و در راستای مصلحت جمعی ارائه می کند.

اطاعت کورکورانه اتهامی بزرگ است برای این زنان و مردان. اتفاقا آنها مردمی هستند که نه بازی می خورند و نه کسی را بازی می دهند.

مخصوصا زنان این جبهه با ایمان و باشعورند، اهل وظیفه شناسی اند و بر اساس تکلیف در صحنه هستند؛ اما بدون هیاهو و جنجال. به واسطه خواست و اشاره و اجبار پدر و برادر و همسر و… نمی آیند، بلکه چه بسا آنها را به صحنه می آورند، بواسطه آن که خود در صحنه اند؛ مستقل و رشیدند و اهل فکر و تشخیص، جدی و مصمم ظاهر می شوند و حضورشان کارساز است و تعیین کننده؛ همان گونه که در 9 دی آمدند. 

/انتهای متن/

درج نظر