“دلبری” گوشه‎ای از زندگی عاشقانه طوبی با میثم

“دلبری” فیلمی به کارگردانی و نویسندگی ” سید جلال دهقانى اشکذرى” و تهیه کنندگی “سید محمود رضوى” از فیلم های حاضر در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجراست که با نگاهی متفاوت به سراغ جانبازان و خانواده آنها رفته است.

0

نفیسه ترابنده/

سید جلال دهقانى اشکذرى با ساخت نخستین فیلم خود یعنی “خانه‎ای روی ابرها” نشان داد که دین ویژه ای به سینمای دفاع مقدس بر دوش خود احساس می‎کند.
“دلبری” داستان چندساعت از زندگی طوبی(هنگامه قاضیانی) است. طوبی 30 سال است با همسر خود میثم زندگی می کند؛ همسری که جانباز جنگ بوده و اکنون به دلیل حرک ترکش قطع نخاع و زمین گیر شده است. میثم حتی قادر به سخن گفتن نیست و فقط با باز و بسته کردن چشمانش با طوبی صحبت می کند. عروسی امیرحسین( عباس غزالی)_ خواهر زاده طوبی و برادر زاده میثم- است. محیا و حمید و علی شاد و خندان با دایی خود( آتیلا پسیانی) روانه مجلس عروسی می شوند و طوبی به آنها قول می دهد پس از انجام دادن کارهای میثم به آنها بپیوندد اما رفته رفته حال میثم وخیم می شود.
“دلبری” در حقیقت گوشه‎ای از زندگی عاشقانه طوبی با میثم است؛ میثمی که در فیلم چهره‎اش نشان داده نمی شود و مخاطب گاه فقط از دریچه چشمان او همراه با صدای خس خس نفس‎هایش مانند نفس های یک شیمیایی با ماسک اکسیژن به اطراف می نگرد. عدم نمایش چهره میثم از نکات تأمل برانگیز فیلم است که موجب می شود تا مخاطب هرگونه که می خواهد؛ در ذهنش او را تصور کرده و با او ارتباط برقرار کند.

 

اگه دوستم داری …
در شب عروسی، دایی رضا به سفارش امیرحسین کیک عروسی را نزد میثم می برد تا طوبی و میثم با کیک عروسی عکس بیندازند. همین حرکت و شمع روی کیک طوبی را به یاد عروسی خود و میثم می اندازد. او که با میثم در غیاب بچه ها در خانه تنهاست با مرور 30 سال زندگی زناشویی با وجد به میثم می گوید:«میثم خداییش هیچکس مثل ما زندگی نمیکنه.» طوبی که عاشقانه میثم را دوست دارد برای شاد کردن او که چند وقتی است بی حرکت روی تخت افتاده، از چمدان قدیمی خود روسری مورد علاقه میثم را پیدا کرده و سرش می کند. طوبی که از نگاه میثم همه چیز را می خوان، با سماجت از او می خواهد تا بگوید چقدر او را دوست دارد:
« اگر دوستم نداری یه بار چشاتو باز و بسته کن، اگه یه کم دوستم داری دو بار و اگه خیلی دوستم داری سه بار.» و سپس با هیجان همانند دختران جوان در انتظار پاسخ میثم می نشیند. میثم با کمی تأمل 4 بار چشمانش را باز و بسته می کند و همین حرکت سوال مهم زندگی طوبی می شود، او به دنبال این است که چرا میثم 4 بار چشمانش را باز و بسته کرده؟ سوالی که در نهایت پاسخ آن را می یابد، پاسخی تلخ برای طوبی. کم کم عرق شدیدی بر چهره میثم می نشیند و در نهایت چشمان او بسته و صدای نفس هایش قطع می شود. شهادت میثم نقطه اوج فیلم است.

 

آرزوی میثم رفتن و دل کندن بود
با شهادت میثم طوبی گویی از درون خالی می شود؛ زنی که صبورانه از همسرش نگهداری کرده و او را از جان خود بیشتر دوست دارد، حالا باید نبودن او را بپذیرد.
طوبی مستأصل به رضا التماس می کند که بگذارد با میثم تا صبح تنها باشد، وگرنه دق می‎کند. طوبی در اولین واکنش به میثم می گوید که با او قهر است که تنهایش گذاشته اما با مرور نامه های میثم که از جبهه برای او می نوشته، در می یابد که آرزوی میثم رفتن و دل کندن بود. طوبی بالاخره آرام می شود و زیر لب زمزمه می کند:
« عند ربهم یرزقون»

 

برداشت آزاد از ” اینک شوکران”
فیلمساز در “دلبری” می خواهد با به تصویر کشیدن چند ساعت از زندگی طوبی مخاطب را با فضای زندگی خانوادگی جانبازان آشنا کند. فیلم برداشتی آزاد از مجموعه کتاب های” اینک شوکران” است؛ کتاب هایی که داستان زندگی شهدا از زبان همسران آنهاست.
“دلبری” فیلمی شخصیت محور است و در غالب سکانس ها فقط طوبی حضور دارد تا فرصتی باشد برای نمایش یک چهره تمام عیار از صبوری ها و دلسوزی های همسران جانبازان. عکس العمل های طوبی و حالات روحی او پس از شهادت میثم با بازی درخشان هنگامه قاضیانی به شدت مخاطب را تحت تأثیر قرار می دهد. رفتار طوبی با میثم هیچ گاه مانند یک بیمار ناتوان و از پاافتاده نیست، او در هر چیزی با میثم مشورت می کند و این نحوه ارتباط را به فرزندانش نیز می آموزد. یادمان بیاید زمانی که علی در عروسی با حمید قهر کرده از پشت تلفن با صدایی بغض آلود به مادرش می گوید:« من با شما هم قهرم میخوام با بابا صحبت کنم،گوشی رو بذارید دم گوشش.» و یا محیا تلفنی گزارش عروسی را به پدرش می دهد.

 

“دلبری” داستان زندگی همه است
“دلبری” تنها داستان زندگی طوبی و میثم نیست، داستان زندگی امیرحسین هم هست. امیرحسین که دلبستگی ویژه ای به خاله طوبی و عمومیثم دارد پیش از هرچیز با ماشین گل زده عروس دم در خانه طوبی می آید تا طوبی اولین نفری باشد که او را در لباس دامادی می بیند و به نوعی خاطره شود. امیرحسین خاطره سازی را از پدرش به یادگار دارد، پدری که در هفت سالگی او را از دست داده است. امیرحسین از چهره گرفته دایی رضا در عروسی به فوت میثم پی برده و سراسیمه خود را به منزل طوبی می رساند. او در مقابل ممانعت طوبی از دیدن میثم با چشمانی اشکبار می گوید:
«وقتی جنازه بابامو آوردن گفتند خوب نیست بچه هفت ساله باباشو اینطوری ببینه؟ من اون روز بابامو ندیدم حسرتش به دلم مونده. فاصله من با او فقط یک پرچم بود.»
امیرحسین در پایان شب با ماشین عروس از کوچه خانه طوبی رد می شود تا زندگی‎اش متبرک شود.

 

ضعف هایی که می توانست نباشد
” دلبری ” با سوژه‎ای بسیار بدیع نگاهی نو به مفهوم شهید و خانواده شهدا دارد. نوع نگاه فیلمساز به دفاع مقدس و بازی بازیگران قابل تحسین است اما فیلم به دلیل استفاده از لوکیشن واحد، حجم زیاد مونولوگ و عدم فراز و فرود در فیلمنامه کشش یک فیلم بلند داستانی را ندارد.
انتخاب نام فیلم هم چندان تناسبی با قصه آن ندارد، گرچه فیلمساز از زبان طوبی بیان می کند که میثم در آخر آنقدر برای خدا دلبری کرد تا پیش او رفت اما قرار گرفتن این نام به خصوص در کنار پوستر فیلم که تصویر طوبی با ناخن های لاک زده است، مخاطب را یاد هرچیزی به جز فیلمی درباره شهدا می اندازد.

/انتهای متن/

درج نظر