خدایا! سپاسگزارم برای مصائب کربلا

زیارت عاشوربا یک سجده تمام می شود که درآن خدا را بخاطر مصائب عظیم کربلا حمد می کنیم . سوال این است که ما چرا بابت بزرگ ترین رنج و سختی که ممکن است بر بنی آدم برسد، خدا را حمد می کنیم؟ آیا در این سجده قرار است بین مصائب روز عاشورا با مصیبت هایی که در طول زندگی برای همه ی ما پیش می آید، ارتباطی برقرار کنیم؟

0

طیبه میرزااسکندری- عطیه سادات یاسینی/

اللهم لک الحمد حمد شاکرین علی مصابهم الحمدلله علی عظیم رزیتی…      

“پروردگارا، تو را سپاس می گویم بر مصیبت های ایشان، سپاس خدای را بر این رزیه ی عظیم که بر من وارد شده است.”

بلا، رنج، سختی و گرفتاری طبیعت زندگی آدمهاست در این دنیا.  اگر این سختی و مشقت در راه ایمان و عقیده برای انسان پیش ­آید، مانند آزمایشی است که ثمره ی آن برای فرد خلوص، پاک شدن از نیت­های ناسالم و انگیزه­های غیر الهی است. عاشقان حضرت حق نه تنها این مصائب و رنج ها را در راه خدا بخوبی تحمل می کنند، بلکه آنها را  لطفی از جانب خدا به خویش می دانند، هدیه­ای که دوست می دهد برای ارتقاء درجه و کمال بیشتر. اما افراد کم ظرفیت و ناخالص هم با بلایا ، گرفتاری ها و آفت های زندگی همین برخورد را دارند؟

 

حمد شاکرین فرق دارد

وقتی چیز خوبی از کسی دریافت می کنیم از او تشکر و سپاسگزاری می کنیم و موقعی که با یک منظره یا امر زیبا برخورد می کنیم،  ستایشش می نماییم.

حمد به معنای سپاس و ستایش در مقابل چیزی یا امری است.

اما شکر، حمد مخصوص است و منحصر به  وقتی است که از خداوند دریافت نعمتی می شود. معمولا ما خدا را به جهت الطاف و نعمت هایش شکر می کنیم. [1]

گاهی ممکن است انسان خدا را شکرکند ولی حق شناس نباشد. در مقابل افراد خدا شناس اعتراف می کنند که از شکر  نعمت های خدا عاجزند و نمی توانند شکر حقیقی را بجا آورند. اینان انسان های  شاکرند. حمد شاکرین با حمد غیرشاکرین یکی نیست.

در سجده ی آخر زیارت عاشورا، حمد خدا مطرح است اما حمد شاکرین.

گاهی انسان چون فطرتا طالب زیبایی است، منظره یا گل زیبایی را مشاهده  و آن را تحسین می کند ولی حمد یک فرد شاکر نه فقط برخاسته از درک زیبایی است، بلکه او با علم به خالق زیبایی،  از او سپاسگزاری می کند.

 

سپاس برای مصیبت

مصیبت یعنی آنچه به انسان رسیده و نوعا همراه با سختی و شدت و رنج است.

از نگاه یک انسان موحد همه چیز از جمله مصیبت ها از طرف حضرت حق به آدمی می رسد. در این صورت بر مصیبت هم باید خداوند را حمد کرد.

اینجاست که حمد شاکرین معنا و مفهوم پیدا می کند. یک انسان شاکر برای هر چیزکه از خدا به او می رسد، چه نعمت و خوشی باشد یا مصیبت و بلا ، او را حمد می کند. دراینجا هم مثل نعمت است که هم خود نعمت مورد تشکر قرار می گیرد و هم دهنده ی نعمت. یعنی هم خود مصیبت و هم دهنده ی مصیبت مورد سپاس و حمد قرار می گیرد و این کار تنها و تنها از شاکرین برمی آید.  

 

مصیبت بر امام و فشار بر من

در سجده ی  آخر زیارت عاشورا ما خداوند را برای مصیبت های حضرت سیدالشهدا و فرزندان و خویشان و یاران شان در روز عاشورا شکر می کنیم؛ مصیبت هایی که در همان فرازهای اول زیارت عاشورا و در همین سجده به عنوان”عظیم رزیتی” از آن یاد می شود؛ یعنی امری که بر قلب و جان و جسم و عواطف من سنگینی و فشار بسیار بزرگی وارد می کند.

در واقع مصائب حضرت اباعبدالله(ع) در روز عاشورا بالاترین مصائب است برای انسان و انسانیت که طبیعتا بر روح همه ی آدمیان آزاده که فطرت پاک انسانی شان دست نخورده و سالم است، فشاری عظیم و بی نهایت وارد می کند؛ فشاری که در هیچ امر دیگری برای آدمی پیدا نمی شود چون هیچ چیز در سختی و شدت با آنچه در یک نیمه روز در صحرای کربلا بر اهل بیت گذشت، برابری نمی کند.

در اینحا دو نکته ی مهم هست:

  • مصائب امام برای من آنقدر قابل لمس و مهم است، که بر روح و جان وعواطف من فشاری بسیار سنگین وارد می کند. این، یعنی ارتباط میان من و روز عاشورا و حضرت سیدالشهدا؛ ارتباطی بسیار محکم است؛همان که چند بار در زیارت عاشورا به تاکید گفته ایم که ” صلح تو، صلح من و جنگ تو جنگ من است.” معنای این ارتباط هم ارتباط با یک امر تاریخی مربوط به گذشته نیست، بلکه ارتباط با امریست جاری و زنده در زمان و مکان. یعنی همین حالا هم من با راه عاشورا و پیام کربلا ارتباطی دارم بسیار نزدیک که همه ی جان و جسم و عواطف مرا با خود درگیر می کند.
  • وقتی ما در آخر زیارت عاشورا، حضرت حق را بابت مصائب عظیم و بی نظیر حضرت اباعبدالله(ع) سپاس می گوییم و شکر می کنیم، معنایش این است که در هیچ امر و مشکلی در زندگی مان بنای ناسپاسی و گله مندی از مشکل و کسی که آن را برایم پیش آورده، ندارم. چون هر مساله و مشکلی در زندگی من و هر کس دیگر در برابر مصائب حضرت حسین(ع) ناچیز و کمرنگ است.

آیا اگر کسی با اعتقاد و آگاهی این فراز از زیارت عاشورا را بجا آورد، ممکن است در هیچ امری از امور زندگی خود و بلکه امور زندگی همه ی آدمیان دیگر، حاضر باشد لب به ناسپاسی بگشاید و از آن امر و خدایی که آن امر را باعث شده، گلایه و شکایت کند؟

 

ادامه دارد…

 

[1] (شرح زیارت عاشورا، عزیزی تهرانی، علی اصغر،چاپ 3،دارالصادقین، ص 222)

/انتهای متن/

 

درج نظر