جنگ فمینیست ها با آرایش زنانه

پیش از این به بررسی تاریخچه ای از زیبایی و آرایش در اروپا پرداختیم. اینک به بررسی نگاه معاصرین به موضوع آرایش و زیبایی زنان و حمله شدید فمینیست ها به آرایش، به عنوان کیش زیبایی زنانه، می پردازیم.

1

فاطمه قاسم آبادی /

یکی از مهم ترین اجزاء در  آرایش صورت و رنگ پوست است که طبیعتا تابع مدهای مختلف می شود.

 

پوست سفید یا تیره؟

در طی قرن های متمادی، در عرصه ی زیبایی، چهره ی رنگ پریده یا سپید، چهره ای مطلوب به شمار می رفت، زیرا مشخص کننده جایگاه اجتماعی فرد بود. در آن زمان می گفتند که طبقه کارگر که در فضای باز به کار مشغولند، پوستی آفتاب سوخته و زمخت دارند و این افراد نباید با طبقات بالای اجتماع که پوستی سفید و پاکیزه دارند، معاشر باشند.

درنتیجه، برای رسیدن به چنین ظاهری، زنان و مردان از پودری استفاده می کردند که ترکیبی شامل اکسید سرب و چند ماده شیمیایی دیگر بود. متأسفانه بهای این زیبایی بسیار گزاف بود و به مسمومیت از سرب منجر می شد. به همین دلیل کوشش برای یک ماده جایگزین آغاز شد و بالاخره پودری که از اکسید روی تهیه می شد، مورد استفاده قرار گرفت که هنوز هم از آن استفاده می شود

جالب است بدانید که با رونق گرفتن صنعت سینما و هالیوودی شدن آن، سیاست ها ایجاب کرد که پوست برنزه، جایگزین پوست سفید باشد و به جای پودرهای روشن کننده، انواع محصولاتی که به پوست ته مایه برنزه می داد، وارد بازار شدند.

 

حمله به کیش زیبایی زنانه

در بین تفکرات مختلف غربی فمینیست ها به شدت در مقابل آرایش جبهه گیری کردند. آنها برای ابراز مخالفت با  نقش های جنسی متعارف و تعاریف زنانگی نگاه مساعدی نسبت به ظاهرآرایی ندارند.

افرادی چون سیمون دوبوار اخلاق زیبایی سنتی را  زیر سوال برده و عمل به این هنجار ها را نوعی خودشیفتگی دانسته است. اساساً حملات فمینیستی به کیش زیبایی زنانه و آرایش کردن زنان  با انتشار  کتاب «جنس دوم» دوبوار در سال ۱۹۴۹ آغاز شد.

از نظر وی علاقه زنان به زیباسازی بدن، سیاسی است و یکی از عوامل  مهم ستم علیه زنان محسوب می شود و آرایش کردن نماد ستم است. پس از  دوبوار فمینیست های دیگری مثل گرمن گریر نیز به استفاده زنان از لوازم آرایش تاختند.

 

مخالفت برای کوبیدن سنت ها

آنچه مسلم است این است که علت اصلی مخالفت ها از سوی فمینیست ها نسبت به آرایش زنان زیر سوال بردن نقش سنتی زنان بود و نه چیزی دیگر، وگرنه علاقه به آرایش امری فطری در ذات زنان بوده و هست.

در همین راستا بود که «ابرو های کلفت» به سمبل فمینیسم و ایدئولوژی برابری طلبانه آنان با جنس مردان مطرح شد. زن ایده آل از نظر فمینیست ها زنی بود که موی سرش را کوتاه می کرد و از لوازم آرایش به هیچ عنوان استفاده نمی کرد و در کل جنسیت خود را انکار می کرد.

 

جنگ با زیبایی تجاری شده ی زنان

با افزایش فعالیت ها و تحرکات فمینیست ها و استمرار موضع رهبران فکری آنها در مخالفت با استفاده از لوازم آرایش، تولیدکنندگان این اقلام به شدت منافع اقتصادی خود را در خطر دیدند. البته این احساس خطر و نگرانی کاملاً درست بود؛ چرا که در دهه ی ۸۰ قرن بیستم به شدت میزان خرید لوازم آرایش کاهش پیدا کرد. بسیاری از فمینیست ها با این معضل مواجه شدند که چگونه تضاد بین ایدئولوژی فمینیستی – که شیء انگاری جنسی را  رد می کرد – و تعریف فرهنگ آمریکایی از زنانگی را که زیبایی زنانه ی تجاری شده را تأیید می کرد، حل کنند.

 

تجدیدنظر فمینیست ها: آرایش، توانمندسازی زنان است!

در طی سال های ۱۹۸۰ تا  ۱۹۸۹ میلادی فمینیست های لیبرال به این نتیجه رسیدند که اتکای زنان به مد و لوازم آرایش محصول شیء انگاری از سوی جامعه پدر سالار نیست بلکه باید آن را  نوعی توانمندسازی زنان دانست و استفاده زنان از لوازم آرایش برای نیل به موفقیت لازم است.

بی تردید علی رغم برجسته سازی حق انتخاب زنان در استفاده از لوازم آرایش در مکتب فمینیسم، معیار های زیبایی که زنان خود را با آن منطبق می کنند، متعلق به خود آنان نیست بلکه آنان  خود را برای خوشایند چشمان مردان جامعه می آرایند و در این مسیر تصور می کنند به قدرت رسیده اند.

این تفکرات فمینیستی هم با توجه به تفکرات و سیاست های قدرتمند تری چون غول های اقتصادی بزرگی که لوازم آرایش را یکی از پر سود ترین تجارت های خود می دانستند، در نهایت به زانو افتادند و مجبور به قبول استفاده از بخشی از این لوازم ممنوعه (آرایشی ) شدند.

/انتهای متن/

 

نمایش نظرات (1)