تدوين فرهنگنامه زنان

0

به گزارش به دخت به نقل از خبرگزاري کتاب ايران، مهناز مقدسي، پژوهشگر دانشنامه‌نويسي مي‌گويد: تدوين «فرهنگنامه زنان ايران و جهان» نيازسنجي جامعه بود. براي دريافت اطلاعات به برخي نهادها و مراکز مرتبط با حوزه زنان مراجعه کرديم اما متاسفانه در اين رابطه ما تنها با واسطه توانستيم اطلاعاتي از آنها دريافت کنيم؛ اگرچه برخي از همين سازمان‌ها از دادن اطلاعات زنان فعال به دليل محرمانه بودن فهرست آنها خودداري کردند.
نوشتن درباره زنان حتي با رويکرد تاليف و تدوين کاري بس دشوار است، زيرا هنوز پيدا کردن منابع تخصصي درباره آنها حتي با گذشت سال‌هاي بسيار از پديد آمدن منابع جديد امر توانفرسايي است. زنان تا پيش از قرون جديد قشر ناپيداي جامعه بودند و پس از حرکت جوامع به سوي توسعه باز هم به سختي از حضور آنها در اجتماع استقبال شد. از اين رو مطالعه سرگذشت آنها و گاه حتي بيرون کشيدن نامشان از تاريخ امري وقت‌گير و سخت است. حال که جامعه ما شعار حضور زنان را در سرلوحه خود دارد و در بيشتر علوم زنان با تکيه به لياقت خود ظاهر شدند، براي تقويت و ثبت اين حضور در تاريخ نياز است پژوهش‌هاي گسترده‌اي از سوي علاقه‌مندان و پژوهشگران صورت بگيرد. مهناز مقدسي با همراهي محمدرضا سهرابي تلاش کرده تا فهرستي از زنان شاخص ايران و جهان را در فرهنگنامه زنان ارائه دهد. با وي که کارشناسي ادبيات فارسي دارد و کارشناسي ارشد خود را در رشته فرهنگ و زبان‌هاي باستاني گذرانده، درباره چند و چون اين فرهنگنامه به گفت‌وگو نشستيم.

خانم مقدسي لطفا براي پرسش نخست بفرمائيد چرا با وجود برخي کتاب‌هاي مرجع که درباره زنان وجود داشت، سراغ جمع‌آوري فرهنگنامه زنان رفتيد؟ اين فرهنگنامه چه مطالب جديدي به منابع قبلي اضافه مي‌کند؟

طرح فرهنگنامه زنان را در سال 1388 با همراهي محمدرضا سهرابي آغاز کرديم، طرحي که از حمايت مالي انتشارات پيام عدالت برخوردار و به نوعي سفارش اين فرهنگنامه از سوي اين انتشارات بود. در همان زمان، وقتي کتاب‌هايي را که درباره حوزه زنان منتشر شده بود، بررسي مي‌کرديم، متوجه شديم که هيچ‌کدام از اين منابع پاسخگوي نياز پژوهشگران حوزه زنان نيست. هر کدام از اين منابع يک کاستي‌هايي به لحاظ ساختار و اطلاعات داشت. از طرفي ما خواهان انتشار اثري با تجميع اطلاعات از زنان در همه حوزه‌ها بوديم. با اين انديشه به پژوهش و تحقيق درباره فهرست زنان در منابع موجود پرداختيم و اسامي کتاب‌هايي را که به عنوان منابع براي استخراج مدخل‌ها به کار برديم نيز در انتهاي فرهنگ‌نامه درج کرديم؛ کتاب‌هايي که پژوهشگران براي دستيابي اطلاعاتي در حوزه زنان آنها را جستجو مي‌کردند؛ در حد هفت تا هشت منبع بودند به عبارتي اطلاعات درباره زنان در يک اثر تجميع نشده بود و پژوهشگران ناچار بودند براي دستيابي به اطلاعات چندين منبع را جستجو کنند. ضمن اين‌که در اين منابع برخي اسامي زنان در حوزه علوم، ورزش و اسطوره به شکل دقيق ارائه نشده بوذ. از طرفي تا مدت‌ها دانشنامه «کارنماي زنان کاراي ايران» اثر پوران فرخزاد اطلاعات دقيقي از زنان در حوزه ادبيات، هنر، اجتماعي و سياست ارائه مي‌کرد، با وجود اين، اثر وي نيز همه حوزه‌هاي فعاليت زنان را دربرنمي‌گرفت. از اين رو در ساير رشته‌ها با کمبود يا نقصان اطلاعات مواجه بوديم.

ما براي رفع کاستي‌ها و کمبود اطلاعات جامع از فعاليت زنان در همه حوزه‌ها، سراغ تاليف فرهنگنامه زنان رفتيم تا مجموعه‌اي گردآوري کنيم که بتواند کم و کسري را که منابع ديگر داشتند برطرف کند و طرح جامع‌تري در اختيار پژوهشگران اين حوزه قرار دهند. اگرچه در آغاز کار، طرح ما به اين وسعتي که امروز مي‌بينيد، نبود. در مرحله نخست تلاش ما بر اين بود که يک دانشنامه يا فرهنگ‌نامه‌اي تدوين شود که درباره هر زن شاخص در اندازه 200 کلمه مطلب داشته باشد، اما هنگام کار متوجه شديم که اگر مقاله 200 کلمه‌اي به 800 کلمه تبديل شود، مشکلي ندارد و چه بسا بتواند اطلاعات کامل‌تري ارائه دهد. ضمن اين‌که افزودن منابع در مقاله‌ها ما را يک گام به تدوين اثري پژوهشي‌تر نزديک مي‌کرد. از طرفي با تلاش در رعايت استانداردهاي امر پژوهش، افراد ديگري که بخواهند در اين حوزه قدم بردارند، مي‌توانند با استناد به منابع مقاله‌هاي فرهنگنامه سرنخ‌هاي بيشتري درباره شخص موردنظر خود پيدا کنند. همه اين دورانديشي‌ها باعث شد طرحي که قرار بود در مدت زمان دو سال تدوين شود، چهار سال و نيم به طول بينجامد.

 

اشاره کرديد که در فرهنگنامه به زنان از دوره باستان تا دوره معاصر پرداختيد، دسترسي شما به منابع چگونه بود؟

ما مجموعه‌اي بيش از شصت تا هفتاد منبع را در تدوين «فرهنگنامه زنان ايران و جهان» بازبيني کرديم و بيشتر فرهنگ‌هاي اساطير که منتشر شده بود، همچون اساطير چين، خاورميانه و ژاپن را نيز از نظر گذرانديم. هرجا ردپاي يک ايزدبانو را مشاهده کرديم، نام آن ايزدبانو را يادداشت مي‌کرديم. به اين ترتيب مي‌توان گفت تقريبا 35 عنوان کتاب فارسي و 10 عنوان کتاب خارجي از اصلي‌ترين منابع ما در اين تاليف بودند، اگرچه منابع ديگري را نيز جستجو کرديم. در آغاز طرح قرار بر اين بود که شخصيت‌ها در 200 مدخل گنجانده شود. به دليل اين محدوديت به اين فکر افتاديم که مهم‌ترين چهره‌هاي زن هر دوره (از باستان تا معاصر) را بر اساس يک سري معيارهاي معين انتخاب کنيم. بنابراين يک نموداري نيز ترسيم کرديم که اين نمودار کمک مي‌کرد تا افرادي را در تمام رشته‌ها پيدا کنيم، بر اين اساس 1800 مدخل را پر کرديم و 200 مدخل را به ويژه در حوزه معاصر باز گذاشتيم. ضمن اين‌که برخي چهره‌ها در هنگام تدوين به ما پيشنهاد مي‌شد که در مدخل‌ها گنجانده شود زيرا در منابع پيش روي ما، بيشتر به افرادي که زنده نبودند، پرداخته شده بود و افراد زنده را شامل نمي‌شد. براي ما، پيدا کردن افراد زنده و چهره‌هاي معاصر که بخشي از کار بر آن متمرکز شده بود، کار آساني نبود. اين بخش يکي از قسمت‌هاي دشوار کار بود. به هر حال آن 200 مدخل نيز هنگام کار تکميل شد. با اين وجود هنگام ويرايش و پالايش طرح، همه دو هزار مدخل وارد نشد، زيرا در مراحل مختلف تعدادي از اين چهره‌ها حذف و تعدادي نيز اضافه شد. اما در نظام ارجاعي که طراحي کرديم و نام شخصيت‌ها را در آن قرار داديم، تعداد ارجاعات را که محاسبه کنيد با بيش از دو هزار مدخل مواجه مي‌شويد. ضمن اين‌که ما در اين پژوهش مهم‌ترين منابع را بررسي و اسامي را از آن بيرون کشيديم.

 

فرهنگنامه زنان ايران و جهان چه ويژگي‌هايي دارد؟

با توجه به آثاري که تا کنون در اين زمينه وجود دارد، اگر بخواهيم اثر حاضر را با آنها مقايسه کنيم، بايد بگويم با توجه به آن‌که در محضر استاد آذرنگ، سميعي و سعادت، امر دانشنامه‌نگاري و فرهنگنامه‌نويسي را آموخته بودم. نخست در اين انديشه بودم که اين فرهنگنامه چه نيازي از مخاطب را مي‌تواند برآورده کند؟ اين نيازسنجي کمک کرد تا ما به اين فکر کنيم که چه کساني را برگزينيم که تمام حوزه‌ها را نيز دربرگيرد. ضمن اين‌که اثر تاليف شده، ساختار مرتب و منظمي داشته باشد و اطلاعات آن مستند به منابع باشد. (اگرچه منظورم اين نيست که همه اطلاعات لزوما از منابع دست اول استخراج شده است) با اين پيش زمينه بايد يادآوري کنيم که از برخي شخصيت‌هاي جهان در منابع پارسي ردپايي وجود نداشت و اين افراد، آن‌قدر معاصر بودند که نام آنها در هيچ منبعي نيز ثبت نشده بود، اما از جوايز و شهرتي که پيدا کرده‌ بودند، نام آنها در اينترنت به راحتي قابل دسترسي بود و ما با نگاهي به کارنامه آنها پي مي‌برديم که اين افراد وجود دارند. پس ناچار شديم در برخي مواقع براي استخراج اسامي و اطلاعاتي درباره اين زنان از منابع غيرفارسي به ترجمه روي بياوريم و به چند منبع معتبر غيرفارسي (که پيدا کردن همين منابع نيز کار آساني نبود) مراجعه کنيم. بنابراين براي دريافت اطلاعات افراد خارجي که نام آنها در منابع غيرپارسي بود، چند مترجم که در خدمت طرح بودند، به چندين منبع مراجعه و آنها را ترجمه کردند. ضمن اين‌که اگر ردپايي از اين چهره‌ها حتي در حد چند سطر در فرهنگنامه غلامحسين صدري افشار يا فرهنگ اعلام سخن بود، به آن نيز مي‌پرداختيم تا دوستان بدانند به اين افراد حداقل در يک منبع پارسي اشاره شده است.

همچنين در مراجعه به آثاري که درباره حوزه زنان تاليف شده، به اين نکته پي برديم که به جز «دايره‌المعارف زن ايراني»، بيشتر کتاب‌هاي اين حوزه منابع خود را اعلام نکردند. اگرچه اين دايره‌المعارف نيز تنها به زنان پارسي پرداخته و وارد زنان حوزه معاصر نشده است. ما در «فرهنگنامه زنان ايران و جهان» تلاش کرديم اين نقص جبران شود. ضمن اين‌که فهرست فعاليت زنان را در بيشتر رشته‌ها دنبال کرديم و علومي مانند ورزش و اسطوره را در نيز نظر گرفتيم. اگرچه در منابع ديگر درباره زنان در برخي رشته‌ها به طور جسته و گريخته مطالبي وجود داشت، اما در حوزه ورزش و علومي مانند رياضيات، فيزيک و شيمي و حتي کامپيوتر ردپايي از اسامي آنها وجود نداشت. از طرفي در «فرهنگنامه زنان ايران و جهان» علاوه بر اين علوم، سراغ عرصه‌اي مانند صنايع دستي از جمله سوزن‌دوزي و پارچه‌بافي که هيچ سابقه‌اي از آنها در منابع فارسي نمي‌توان يافت، رفتيم. اين در حالي است که ما درباره فهرست زنان در هنرهاي دستي منبعي نداشتيم و اکنون پس از انتشار اين کتاب باز هم برخي اسامي را مي‌بينيم که آنها را از قلم انداختيم، زيرا از آنها نشاني و منبعي نداشتيم که به آن مراجعه کنيم. يکي ديگر از ويژگي‌هاي مهم اين فرهنگنامه که مي‌تواند براي پژوهشگران گامي رو به جلو باشد، اين است که در پايان جلد دوم آن يک نمودار ارائه شده که بر اساس اين نمودار مدخل‌نامه آن ذکر شده، مدخل‌نامه‌اي که ما در آن علوم جستجو شده را مشخص و يادآور شديم که چه علومي را مورد توجه قرار داديم و افراد را با توجه به آن علوم معرفي کرديم. همچنين بر اساس اين رويکرد آماري بيان کرديم که در حوزه مثلا فيزيک چند زن فعاليت داشتند. ضمن اين‌که توضيح داديم که چه زناني از چه رشته‌هايي در اين فرهنگنامه معرفي شده‌اند. همچنين در اين اثر برخي اطلاعات زندگي‌نامه افراد معاصر که در قيد حيات هستند، از جمله تاريخ تولد آنها در گفت‌وگو با خودشان تصحيح شده است. به روز کردن اطلاعات چهره‌هاي معاصر و تهيه فهرست تقريبا کاملي از آنها يکي ديگر از ويژگي‌هاي فرهنگنامه است.

 

همکاري سازمان‌هاي مرتبط با زنان از نظر در اختيار قرار دادن داده‌ها و اطلاعات با شما چگونه بود؟

براي دريافت اطلاعات به برخي از اين نهادها و مراکز در حوزه زنان مراجعه کرديم، اما متاسفانه در اين رابطه ما تنها با داشتن روابط توانستيم اطلاعاتي از آنها دريافت کنيم؛ به ويژه درباره زناني که هنوز در قيد حيات هستند. مي‌توانم بگويم کسب اطلاعات از زنان شاخص دوره معاصر، يکي از دشوارترين بخش‌هاي کار ما بود. با وجود اين‌که بنده از اين شانس برخوردار بودم و تعداد بسياري از بزرگان فرهنگي را مي‌شناختم و زماني که با آنها تماس مي‌گرفتم با ما همکاري مي‌کردند، اما متاسفانه در برخي رشته‌ها زماني که حتي با واسطه به بعضي نهادها يا سازمان‌ها مانند سازمان ميراث فرهنگي يا فدراسيون ورزش مراجعه مي‌کرديم، هيچ فهرستي نداشتند که در اختيار ما بگذارند. در بعضي موارد نيز از ارائه اطلاعات به دليل محرمانه بودن آن خودداري مي‌کردند. به اين ترتيب در دسترس نبودن اسامي و اطلاعات آنها کار ما را دشوار و زمان‌بر مي‌کرد. ضمن اين‌که برخي از سازمان‌هايي که در حوزه زنان فعاليت داشتند، چندان علاقه‌مند به همکاري با ما نبودند.

 

خانم مقدسي اين دو مجلد از طراحي بسيار رنگارنگي برخوردارند و پوششي از پارچه‌ دارند. درباره جلد کتاب و انتخاب طرح آن چه نقشي داشتيد؟

ما نيز مانند همه مولفان کتاب‌ها که پديدآورندگان در طراحي جلد يا آرايش صفحه اثر خود چندان دخالتي ندارند، دخالتي در طراحي جلد آن نداشتيم، البته اين اثر جزء معدود کارهايي بود که مولفان در صفحه‌آرايي و انتخاب عکس‌هاي آن دخالت داشتند، اما درباره طرح جلد بايد بگويم در روزهاي پاياني که کتاب در حال آماده‌سازي بود به ناشر پيشنهاد داده شد که در جلد آن از پارچه‌هايي به رنگ شاد استفاده کند و استنباط پيشنهاد دهنده اين بود که پارچه به نوعي انتقال‌دهنده يک حس زنانه است. اکنون که فرهنگنامه زنان ايران و جهان با اين طرح جلد منتشر شده، برخي اين سليقه را مي‌پسندند و عده‌اي نيز بر اين باور هستند که جلد کتاب مرجع نبايد تا اين‌ اندازه رنگارنگ باشد.

 

در انتخاب عکس‌هاي به کار گرفته در کتاب چه روشي به کار گرفته شده تا امکان اشتباه کمتر باشد؟

به دليل مشغله بسيار در جمع‌آوري و تدوين محتواي فرهنگنامه، فرصت اين نبود که ما در چينش و انتخاب عکس‌ها نيز دخالت و نظارت کنيم. به همين دليل در روزهاي پاياني که در کنار متن‌ها، عکس چهره‌ها نيز قرار داده شد، ما آنها را مشاهده کرديم و هر جا که درباره عکسي دچار شک مي‌شديم درباره آن جستجو کرده و عکس صحيح را پيدا و جايگزين مي‌کرديم. از طرفي فرصت آن نبود که تمام عکس‌ها دقيقا بازبيني شود، اما گروه ويراستاران تا جايي که مي‌توانستند عکس‌ها را با اسامي مطابقت دادند و صحت آنها را تائيد کردند. ضمن اين‌که تلاش شد از افراد عکسي در دوران اوج و شهرت آنها انتخاب شود. با اين وجود در عکس اسطوره‌ها با مشکل مواجه بوديم و ناگزير به تصويرسازي شديم از اين رو با توجه به متن مقاله‌ها از اسطوره‌ها تصويرسازي کرديم. بنابراين با اين دورنما مي‌توان گفت ارتباط تنگاتنگي با بخش تصوير با وجود کمبود وقت و مسائل تدوين متن‌ها داشتيم.

«فرهنگنامه زنان ايران و جهان» به سرويرستاري محمدرضا سهرابي، با مديريت علمي مهناز مقدسي و هيات مشاوراني، از جمله کامران فاني، عبدالحسين آذرنگ، فاطمه (بهار) رهادوست، در دو جلدِ مصور سال 1394 منتشر شده است. اين کتاب در دو جلد قطع رحلي با حدود 1600 صفحه، به همت انتشارات ارتباط نوين (پيام عدالت) به قيمت 170 هزار تومان به بازار عرضه شد.

/انتهای متن/

درج نظر