بزرگ ترین هدیه به دختر نوجوان به حساب آورده شدن است

در سنین نوجوانی مهم ترین نیاز یک دختر چیست و چگونه برآورده می شودو پدر در این زمینه چه نقشی دارد؟ این پرسش ها را خانم زهرا یوسف زاده استاد معارف قرآنی پاسخ می دهد.

0

 فرزانه حکمت/

اگر ارتباط درست بین دختر و پدر ضعیف یا تعطیل شود، چه مشکلی در شخصیت دختر پیدا می شود؟

این قضیه معمولا در خانواده هایی پیش می آید که دررابطه خود مادرو پدر هم مشکل هست. شاید شهرهای بزرگ مثل تهران بیشتر این حالت هست. در شهرهای کوچک ترمی بینیم در خانواده ها هنوز رابطه پدر و دختر با محور پدر وجود دارد هست یعنی خانواده اقتدارمدارتر است . کلا در خانواده¬هایی که پدر حاکمیت عقلانی دارد نه حاکمیت تعصبات وشکل هایی از پدرسالاری، دراین خانواده ها شخصیت دختر هم بهتر شکل می گیرد.

چرا در بعضی خانواده ها این اقتدار دچار مشکل شده است؟ آیا زنان باعث شده اند؟

– ببنید تحولات اجتماعی و اقتضائات باعث شده ولی خوب بعضی عوامل هم خیلی موثر بوده است. مثلا در یک دوره خیلی اصرار بود که  آیه  ” الرجال قوامون علی النساء” با چه سروصدایی توسط خانم های صاحب نظر بنحوی توجیه و تفسیر شود که هم  به خدا و پیغمبر بر نخورد و هم قوام بودن مرد بنوعی خاص معنا شود. یعنی “الرجال قوامون علی النساء” معنای این را ندهد که آقایان حرف اول را در خانه می زنند. در حالی که باید دید معنای درست این که خدا فرموده مردان

” قوامون”اند یعنی چه و  قوام بودن مرد  از چه  باب است. دقت نمی کنیم که بعد از این آیه  در مورد زنان در این خانه می گوید” صالحات قانتات حافظات للغیب” یعنی سه صفت را برای زن می آورد. این زن و شخصیت او دست کمی از آن مرد ندارد. نقش این دو تا در خانه موازی هم است.  یعنی اگر در خانه ای نقش یک رجل، یک شخصیت مردانه، نه صرف مرد بودن بلکه رجل بودن، محرز شد و قوام بودن تحقق پیدا کرد، بعد این قوام بودن مرد، زمینه زن صالح قانت و حافظ در غیب را  بوجود می آورد، این زن عفیف است . به قول قدیمی ها به میان  یک فوج سرباز هم برود، هیچ آسیبی نمی بیند و آسیبی نمی زند.چرا؟  چون هم صالحه هم قانت و هم حافظ است. اینجا ساختار نظام خانواده کاملا درست شکل می گیرد. در این خانواده زن خیلی چیزها را حفظ می کند و از جمله نفش پدر را در تربیت دختر . چنین پدری نمی تواند برای تربیت دخترش وقت نگذارد و همسرش هم به عنوان زنی صالح قانت و حافظ حتی در نبود مرد به این نقش کمک می کند. یعنی اگر به هردلیل مرد در خانواده حضور نداشته باشد، این زن توانایی این را دارد که بتواند خانواده ، بچه ها  و دختر را درست اداره کند . ما خیلی زنان و مادران را سراغ داریم که در عین این که یک زن به تمام معنا بودند، توانستند با روحیه بالا و مدیریت عالی فرزندشان را و دخترشان را در نبود پدر اداره کنند. نوعا این گونه خانم ها که هم نقش مادری را ایفا می کنند و هم نقش پدری را، انسان های توانمندی هستند که از عقلانیت خوبی هم برخوردار بوده اند درعین این که از عواطف و رأفت خوبی هم بهره داشته اند . خروجی های این خانواده ها  بچه¬هایی هستند که از نبود پدر کمتر  دچار آسیب می شوند.

برای این که این خانواده ها که پدر در آنها حضور ندارد، مثلا از دنیا رفته، آسیب نبینند، چه می توان کرد؟

ببینید  بحث صله و صله رحم یکی از نقاط ثقلش توجه به ایتام است، یعنی قشرآسیب پذیرکه آیات قرآنی بیشتر روی آنها صحبت می کند.ایتام یعنی کسانی که پدر ندارند. یتیم کسی است که این رأس را در خانواده  ندارد.  مرد در خانواده چارچوب و قالب را تعیین می کند. اصلا خود پدر برای فرزند نقش  چارچوب را دارد که به شخصیت او قالب می دهد و نمی گذارد. این شخصیت که مثل خمیر حالت پذیر است از یک حدی بزرگ تر یا کوچک تر شود و ناموزون گردد. پدر به شخصیت فرزند مخصوصا دختر استحکام می بخشد یعنی همان قوامی که گفتیم به او می دهد. بیشترین سفارش در صله اجتماعی این است که مردان ایتام را سرپرستی کنند . در جامعه دینی  نباید یک خانواده بدون سرپرست بماند طوری که یک مادر مجبور شود دو سه فرزند را به تنهایی سرپرستی کند. در واقع یکی از مصادیق صله رحم این است که این نیاز به سرپرست مرد در این خانواده رفع شود.

البته در عمل غالبا این گونه خانواده ها بی سرپرست می مانند. در این صورت نقائص و مشکلات ناشی از این نبود سرپرست مرد در خانواده چگونه باید برطرف شود؟ مثلا دختر این خانواده باید چه کند که آسیب زیادی از این ناحیه نبیند؟

به نظر می رسد الان در جامعه ما بعضی دختران که مشکل نبود پدر داشته اند ، از این بابت کمبودهایی دارند؛ البته نه در حدی که بگوییم اینها دچار مشکلات روانی اند ولی نقص دارند؛ نقصی که برای اداره خودشان و زندگی ای که پیش رو دارند باعث  ناتوانی و ضعف در آنها می شود. به غیر از اینها کسانی که در خانواده های نابسامان و مشکل دار بوده اند ممکن است حتی به مشکلات روانی و روحی دچار باشند.در هر حال می شود این نقص یا مشکل را برطرف کرد. البته در مورد گروه دوم کمی سخت تر است اما آنها هم مشکل شان قابل رفع است. اینها را باید با دادن  یک سری اطلاعات و مهارت هایی که آموزش داده می شود، کمک کرد. باید اینها را به واقعیت های زندگی توجه داد. الان برنامه های آموزش مهارت زندگی برای جوان ها زیاد اجرا می شود. منتها این را هم باید در نظر داشته باشیم که اگر این برنامه های آموزشی مهارت ها فقط ریشه در علوم تجربی و انسانی مثل علوم تربیتی و روان شناسی داشته باشد، عملا کاربرد و امکان تحقق عملی زیادی ندارد. اما اگر این جنبه علمی در خدمت علوم وحیانی و کلام بزرگان دین و ائمه و خدا باشد بسیار کارآمدتر و اثربخش تر می شود. در واقع  این کمک آموزشی با کمک علم و دین با هم می تواند  به رفع ضعف و نقص  درشخصیت دختران ما بیانجامد و آن به اصطلاح هوش هیجانی را در آنها تقویت کند.

یعنی  مادرها به تنهایی نمی توانند شخصیت بچه ها مخصوصا دخترها را به شکل کامل پرورش بدهند و برای زندگی آماده کنند؟

نه، چون مادرها سرشار از محبت و احساسند؛ احساسی که نسبت به بچه ابراز می شود و ظرف وجودی آنها را از نظر عاطفی تا زمان نوجوانی پر می کند. اما یک به زمان  زمان نوجوانی که رسید، دیگر عاطفه و محبت نمی خواهد بلکه در سایه در رابطه درست با پدر می خواهد به یک سری از واقعیت ها دست پیدا کند. مادر هنوز هدیه برایش می خرد ولی آن هدیه اصلا برایش معنا ندارد. در این سنین بزرگترین هدیه به دختر این است که به حساب آورده بشود و بتواند خودش با یک هویت مستقل طرح شودو آن بخش عقلانی شخصیت اش شکل بگیرد. این پدر است که می تواند با توجه دادن دختر به واقعیت ها او را در این زمینه کمک کند. وقتی به دلیل درست ایفا نشدن نقش پدر این بخش که اصطلاحا الان به آن هوش هیجانی می گویند، خوب شکل نگرفت و رشد نکرد، به نظر می رسد باید با آموزش های  مهارتی که شامل موادی تلفیقی از علوم وحیانی و نقلی اهل بیت با علوم تجربی واجتماعی است، این نقص جبران شود تا  دختران جوان به یک تعادل برسند.

چه سنی برای این آموزش ها مناسب تر است؟

مناسب ترین سن برای جوان و نوجوان که باید تحت برنامه آموزش مهارت ها قرار بگیرد حدود سن 15 تا 22 سالگی است. این سنین است که برای شکل گرفتن قوه عقلانی یک جوان خیلی مناسب است. در احادیث ما خیلی تاکید شده است که برای هر مقطع سنی افراد توجه ویژه مناسب آن مقطع داشته باشند تا بتوانند فرصت های خوب را در زندگی شان استفاده کنند. مشخصا برای این سنین تاکید بر این است که باید کوشش بسیار شود . دهه بیست، دهه کوشش است برای یک جوان که البته حتما مبتنی بر عقلانیت باید باشد. در این فرصت است که باید با تلاش زیاد سهم خود را از زندگی بگیرید. آموزش مهارت ها باید بتواند در مسیر این تلاش بصورت عاقلانه مدبرانه جوان را یاری کند.

 /انتهای متن/

درج نظر