با دخترتان نجنگید

سوال اول : ارتباط دوستی بین دختر و پسر

با سلام و خداقوت و تشکر از سایت جامع و کامل شما

دخترم ۱۹ ساله است.

در سن ۱۵ سالگی با پسر عمه اش ارتباط تلفنی برقرار کرد. همان اوایل که من فهمیدم به طور قاطع با او برخورد نمودم و گفتم که کارش اشتباه است ولی به اقتضای سنش و با توجه به اینکه من شاغل بودم به دور از چشم من ارتباط آنها ادامه پیدا کرد.

هر چند ماه یک بار که من متوجه می شدم او را متوجه اشتباهش می کردم و این مسئله موجب درگیری بین ما می شد.

هر بار به من قول می داد که رابطه را تمام می کند و من هم هر بار به او اعتماد می کردم و خیلی به دخترم محبت می کردم که به پسر عمه اش فکر نکند. الان با گذشت حدود چهار پنج سال با توجه به اینکه من از هر دری وارد شده ام برای اینکه به دخترم بفهمانم که در حال اشتباه کردن است( مثلاً از طریق صحبت با مشاور، راهنمایی کردن فامیل های درجه یک و … ) هنو نتوانسته ام ارتباطش را قطع کنم.

من به علت تألمات روحی این قضیه دچار مریضی اعصاب شدم و حدود یک سال دارو مصرف کردم.

از آنجا که پسر عمه اش ساکن شهر دیگریست ولی برادرش در شهر ما سکونت دارد به خانه آنها آمده و در مغازه ای در شهر ما کار می کند و از نظر فرهنگ خانوادگی و اخلاق و رفتار هم خوانی با هم نداریم .

دخترم هم به سختی در حال درس خواندن است و می خواهد در رشته پزشکی شرکت کند.

الان که دیگر دخترم رویش به من باز شده، می گوید نمی توانم با او قطع رابطه کنم و خیلی دوستش دارم و قصد دارم با او ازدواج کنم.

پدرش از این جریان خبر ندارد و هر بار تصمیم گرفتم به پدرش بگویم ترسیدم چون خیلی تعصبی است.

من به دخترم گفته ام که اصلا من به این راضی نیستم ونخواهم شد. حالا نمی دانم چکار کنم تمام درها به رویم بسته است.

الان حدود ۲۰ روز است اصلا با دخترم صحبت نمی کنم.

عاجزانه از شما تقاضا می کنم مرا راهنمایی کنید که چه کنم؛ آیا تصمیم دخترم با توجه به اینکه از سن ۱۵ سالگی این تصمیم را گرفته، درست است یا نه؟

خیلی برای آینده دخترم نگران هستم؛ زیرا دوست داشتم درس بخواند و به جایی برسد و با کسی که هم شأن خودش است ازدواج کند . (لیلا)

ضمن عرض سلام

اولا، برخورد قاطعانه به معنی برخورد خشن و بی محبتی کردن نیست.

دوما، چرا شما موضوع را از اول برای خود منفی تعریف کردید که به روحیه خود و دخترتان آسیب بزنید؟

با توجه به فامیل بودن و مسائل مربوط به این موضوع خیلی بهتر می توانید بحث را اداره کنید.

در حال حاضر شما با یک ارتباط روحی چند ساله رو برو هستید و باید برخورد شما درست و عاقلانه باشد. پیشنهاد می کنم اگر موضوع این دو عزیز ازدواج است،که با توضیحات شما حدس من درست است، موافقت اولیه خود را اعلام کنید اما از دختر و پسر بخواهید که باید بررسی های خود را از لحاظ مسائل فرهنگی، روحی، اقتصادی، دینی و غیره انجام دهید.

اگر به جواب مثبت رسیدید که خدا را شکر کنید و اگر نه مستند و مستدل با دخترتان صحبت کنید.

جبهه گیری اولیه شما با شخص پسر به صلاح شما و دخترتان نیست شما با شخصیت پسر باید کار داشته باشید.

خواهرم با فرزندتان نجنگید بلکه راهنمایی وکمکش کنید.

در پناه خداوند متعال باشید.

 

 سوال دوم: ناسازگاری به علت تفاوت سنی زیاد

سلام

من خانمی را می شناسم که سال۷۴ ازدواج کرده و دو فرزند دارد.

شوهر این خانم ۱۵ سال از این ایشان بزرگتر است.

تا دو سال پیش این زوج بسیار صمیمی بودند و به خوبی زندگی می کردند.

اما مدتی است که این خانم بنای ناسازگاری گذاشته وتمکین نمی کند ودلیل ناسازگاری خود را اختلاف سنی زیاد با شوهرش می داند.

به نظر شما شوهر ایشان باید چه کاری انجام دهد.

لطفا راهنمایی بفرمایید

متشکرم( نغمه)

سلام

موضوع عدم تمکین خانم دلایل مختلف و بسیار متفاوتی دارد.

اطلاعاتی که به بنده دادید خیلی ناقص و نا کارمد است.

عدم تمکین یعنی عدم رضایت زن به رابطه جنسی و بیان اختلاف سن از طرف ایشان بعد از پس از 15سال زندگی مشترک به نظر بسیار پیچیده است. خواهش می کنم توضیحات بیشتری ارائه کنید.

 

سوال سوم: رشته ی روان شناسی و بازار کار آن

 سلام و عرض ادب

می خواستم ازتون خواهش کنم که در مورد رشته روان شناسی بالینی و آینده شغلی این رشته و محیط کاریش برام توضیح کامل بدهید..

با مدرک کارشناسی توچه محیط هایی و با چه حقوقی می توانم کار کنم؟

با تشکر (پرپینچی)                                                                                            

سلام

جواب قسمت اول سوال تان را با یک جستحوی ساده از اینترنت به دست بیاورید!

اما در خصوص کار کردن شما باید کارشناس ارشد باشید تا بتوانید کارتان را در این حوزه شروع کنید.

با توجه به حساسیت رشته این موضوع کاملا اجباریست که با کارشناسی ارشد وارد کار شوید. البته به صورت غیر مسئول هم بعضی از مراکز از نیروی کارشناس استفاده می کنند.

پیشنهاد می کنم تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیلات خود را ادامه دهید.

موفق و پیروز باشید.

 

سوال چهارم: دچار وسواس عملی شده ام!

با سلام.

چند سال است که دچار وسواس عملى شده ام و هر چیزى را چندین بار کنترل می کنم که این مشکل برای من و خانواده خیلی آزار دهنده شده است.

واقعا عذاب می کشم.

سلام

کنترل کردن الزاماً به معنی وسواس نیست.

برای راه حل، کارهایی را که مهم هستند و شما انجام می دهید بنویسید و به حافظه خود اعتماد نکنید.

این کار به مرور به شما اعتماد به نفس می دهد و باعث آرامش شما می شود.

شاد و پیروز باشید.

/انتهای متن/